حس بی‌آیندگی و به رسمیت شناخته‌نشدن،دردناک تر از انگیزه‌های اقتصادی

حس بی‌آیندگی و به رسمیت شناخته‌نشدن،دردناک تر از انگیزه‌های اقتصادی

آرمان شرق- جوانان وابسته به طبقات متوسط شهری در آن زیادند و دلیل به‌خیابان‌آمدن آنها لزوما فقر نیست. بعد به این نتیجه رسیدیم که حس تحقیر و نادیده‌گرفته‌شدگی مهم‌تر از انگیزه‌های اقتصادی است. من حس می‌کنم اگر یک چنین تجربه‌ای وجود دارد، نمی‌شود آن را با تئوری‌های طبقاتی تحلیل کرد. سوژه در اینجا با حس بی‌آیندگی و به رسمیت شناخته‌نشدن، مواجه است. گاهی این موارد بیش از مؤلفه اقتصادی اهمیت دارد. یا دست‌کم هم‌عنان با آن است.

‌احمد نقیب‌زاده:باب جنبش‌های اصلاحی در ایران مسدود است

‌احمد نقیب‌زاده:باب جنبش‌های اصلاحی در ایران مسدود است

آرمان شرق-چهار رویکرد درباره مواجهه با علل ناکامی جنبش‌های اصلاحی در ایران وجود دارد و مطرح شده است که به طور مختصر، از این قرار است: رویکردهای نظری مربوط به انحطاط و زوال اندیشه در ایران؛ رویکردهای مبتنی بر فقدان ساخت طبقاتی و عدم شکل‌گیری ساخت طبقاتی در ایران؛ رویکردهای مبتنی بر ضعف تشکیلاتی و سازماندهی سیاسی و مقوله احزاب؛ و در نهایت رویکردهای نظری مبتنی بر ضعف سازمان‌یافتگی یا عدم تشکل‌یابی نهادهای اجتماعی

علیه قارون‌های اقتصادی

علیه قارون‌های اقتصادی

آرمان شرق- بت‌ها نمایندگان چه طبقات و گروه‌های اجتماعی هستند. کارکرد اجتماعی توحید این بوده که ما آمدیم شما را از به ارباب یکدیگر برهانیم و به بندگی خدا و تساوی در مقابل او فرا بخوانیم. بنابراین یک موحد نمی‌تواند نسبت به فقر و استثمار و اختلاف طبقاتی و فلاکت دنیوی بی‌تفاوت باشد، این استثمار و فلاکت به هر نامی باشد.

فلسفه در برابر انقلاب

فلسفه در برابر انقلاب

آرمان شرق- فکر می‌کنم ایران در بحران مشابهی به‌سر می‌برد که این شکل فلسفه‌ورزی را جذاب می‌کند. ما هم بحران‌های هویتی شدیدی داریم، همان‌طور که آلمان در همین دوره مورد بحث کتاب چنین بحران‌های سیاسی، علمی و اخلاقی داشت. اینها چنین فلسفه‌ای را جذاب می‌کند. شاید چون این فلسفه خودش از بحران برآمده و برای اذهانی که در این مختصات کار می‌کنند، جذاب است.

‌‌سوسیالیسم ناتمام

‌‌سوسیالیسم ناتمام

آرمان شرق- نقد لیبرالیسم به‌عنوان سلاح کارایی در رهبری نهضت ضد‌استعماری همواره جایگاه مهمی در نوشته‏ های ملکی داشت. او در کنار آنچه همگامی و هماهنگی با مصدق می‏ دید، در تمایز با سیاست او در زمینۀ تدوین لایحه ‏های دولت به نقد آن پرداخت و اساس و پایه رویکرد مصدق را برخاسته از مفهومی از آزادی اقتصادی و سیاسی دانست که ریشه در لیبرالیسم داشت. نوعی از فکر و اندیشه که به گفته او جای چندانی برای دخالت دولت در این عرصه باقی نمی ‏گذاشت و «تنظیم امور اقتصادی و اجتماعی را به رقابت آزاد احزاب و جمعیت‏ها» می‏ سپارد. برای ملکی بازتاب چنین سیاستی در عمل به سود سرمایه‏ داران بود.

امیدواری بخشی از مبارزه است

امیدواری بخشی از مبارزه است

آرمان شرق- یــکی از نتایج شکست‌های نظامی در دوره قاجار به بن‌بست رسیدن قدرت وصولگر است. این شکست‌ها به خوبی نشان می‌دهند که منابع و امکان‌های وصول با محدودیت‌های جدی مواجه شده‌اند. منطق جدیدی در حال ظهور است که حاصل تغییر موقعیت ژئوپلیتیک ایران در عصر قاجار است. همسایگان قدرتمندی چون روسیه در شمال، عثمانی در غرب و انگلستان در شرق و جنوب، امکانات پیشین برای تصاحب اموال همسایگان را از بین می‌برد.

توجه به تفاوت‌ها و زمینه‌ها در تفکر را می توان از پست مدرن‌ها آموخت

توجه به تفاوت‌ها و زمینه‌ها در تفکر را می توان از پست مدرن‌ها آموخت

آرمان شرق- با فرض اینکه پست‌مدرن تجربه غرب است، چرا برخی می‌گویند که این گفتمان را هم می‌توان در ایران به کار گرفت؟ البته توجه به تفاوت‌ها و زمینه‌ها در تفکر مقوله دیگری است که از پست مدرن‌ها هم می‌شود منهای زمینه‌های ظهورشان آموخت. اما تفاوت‌گرایی با تفاوت در عین توجه به ربط متفاوت است. همانگونه که تاریخی‌گرایی با تاریخیت در روند حرکت اشیاء متفاوت است.

راهبرد «رأی‌دادن همیشگی» به همان میزان ناکارآمد است که راهبرد «تحریم همیشگی انتخابات»‌

راهبرد «رأی‌دادن همیشگی» به همان میزان ناکارآمد است که راهبرد «تحریم همیشگی انتخابات»‌

آرمان شرق- باید تئوری جدید اصلاح‌طلبی را با عینیت‌های اجتماعی و سیاسی موجود منطبق کرد و اجازه نداد برنامه‌های جبهه اصلاحات به ‌طور مطلق وابسته به تئوری‌های محض و فانتزی اصلاح‌طلبی باشد. لایه‌های پیشرو اصلاح‌طلب می‌توانند با شکستن ائتلاف خود با فرصت‌طلبان جبهه اصلاحات، جامعه را از حالت انفعال خارج کنند و با سازمان‌دهی بخش نوگرای جامعه بر تحولات سیاسی اثر بگذارند؛ بی‌آنکه خود را معطل انتخابات و مشارکت بی‌قید‌و‌شرط در قدرت کنند.

‌ اصلاح‌طلبان اصلاح‌طلب نیستند!

‌ اصلاح‌طلبان اصلاح‌طلب نیستند!

آرمان شرق- اساساً در ساختار قدرت در ایران اصلاح‌طلب در آن معنا که ما در اندیشه سیاسی از رفرمیسم صحبت می‌کنیم نداریم. این بحثی است که بعداً مفصل طرح خواهم کرد که اساساً ما به چه کسی اصلاح‌طلب می‌گوییم و آیا آنچه در ایران با آن مواجه هستیم اصلاح‌طلبی هست یا نه؟ من چنین نظری ندارم و به نظرم این‌ها در اندیشه سیاسی اصلاح‌طلب نیستند، میانه‌رو هستند، بعداً امیرکبیر را با ملکم مقایسه می‌کنم و می‌گویم چرا به ملکم در دوره اول فعالیتش می‌توانیم اصلاح‌طلب بگوییم و به امیرکبیر نمی‌توانیم.

دموکراسی را هم ایدئولوژیک کردند

دموکراسی را هم ایدئولوژیک کردند

آرمان شرق- به قول بزرگی دموکراسی هم ایدئولوژیک کردند، هرکسی شبیه ما بود، دموکرات است. معنای دموکراسی این است گوش بازی برای شنیدن داشته باشید اما ما فقط دهان گشادی برای سخن گفتن داریم.