تاریخ انتشار : یکشنبه 13 تیر 1400 - 20:09
کد خبر : 73344

تاملات اندیشمند سیاسی دین‌محور

تاملات اندیشمند سیاسی دین‌محور

ارمان شرق- پروژه فکری مرحوم دکتر فیرحی تلاش ها و اهتمام پژوهشی درخور تامل و شایسته مرحوم دکترداود فیرحی از حیث اینکه موجب توسعه سطح آگاهی های علمی درخصوص امکان پیوند دستگاه فکری فقه به عنوان رکن اساسی سنت و مختصات دولت مدرن شد؛ به نظر بسیارستودنی است.

حبیب عشایری در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: به نظر می رسد پژوهش های ماندگار آن مرحوم همانند تلاش های علمی برخی از اندیشمندان ممتاز جهان عرب به نوعی نسبت سنجی عالمانه و هوشمندانه میان مولفه های مهمی نظیر: “ما و سنت گذشته”، “ما و سنت غرب”، “ما و واقعیت های موجود” بود.

پروژه فکری مرحوم دکتر فیرحی تلاش ها و اهتمام پژوهشی درخور تامل و شایسته مرحوم دکترداود فیرحی از حیث اینکه موجب توسعه سطح آگاهی های علمی درخصوص امکان پیوند دستگاه فکری فقه به عنوان رکن اساسی سنت و مختصات دولت مدرن شد؛ به نظر بسیارستودنی است.

چنانچه دغدغه “محمد ارکون” از اندیشمندان جهان عرب را با هدف تمایز میان سنت و میراث که مبتنی بر چهار عنصر است؛ نظیر: امر اندیشیده، امر نااندیشیده، امر اندیشه پذیرو امرنااندیشه پذیر که در تطبیق حوزه اندیشه اسلامی بکار گرفته شد؛ به عنوان تبیین هرچه بهتر پروژه فکری مرحوم فیرحی مبنا قرارداده و یا اینکه بر این باور باشیم که اساسا سنت مبتنی بر دو وجه ژانوسی است که وجه نخست آن ویرانگر بوده و به تعبیر “امین معلوف” هویت های مرگبار می آفریند؛ همانند آنچه همه ما در فکر و عمل گروه های تکفیری مشاهده می کنیم و وجه دوم آن بر پایه سنتی استوار است که اتفاقا از قابلیت تداوم و انسجام در جامعه برخوردار است؛ باز هم در آن صورت به عمق و بنیاد ایده ها و نظرات دکتر فیرحی بویژه درارتباط با دغدغه های اصلی ایشان بیشتر پی خواهیم برد.

به نظر می رسد پژوهش های ماندگار آن مرحوم همانند تلاش های علمی برخی از اندیشمندان ممتاز جهان عرب به نوعی نسبت سنجی عالمانه و هوشمندانه میان مولفه های مهمی نظیر: “ما و سنت گذشته”، “ما و سنت غرب”، “ما و واقعیت های موجود” بود.

در روزگاری که همچنان در جهان اسلام شاهد هستیم که در ارتباط با کم وکیف حضور مردم در اجتماع و سیاست؛ دو نوع رویکرد سنتی و نوگرای اجتهادی وجود دارد؛ تاملات آن مرحوم ستودنی است. به باور او اندیشه در فقه و حکمرانی حزبی به عنوان یکی از الزامات دولت مدرن از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است؛ چونکه دولت مدرن و بسیاری از الزامات آن مانند: تحزب در زمره مسائل مستحدثه و پراز ابهام وتردید است. در واقع موضوع شناسی و حکم شناسی مبنای اصلی پژوهش های ایشان درجهت تبیین دقیق پروژه فکری اشان است. او معتقد بود اگر نتوان با اتکاء به دانش فقه سیاسی و با امکان بهره گیری از ظرفیت حکمرانی حزبی منطبق با فقه؛ الگوی مناسبی ارائه کرد؛ قطعا الگوهای بدیل مانند: حکمرانی موجی، حکمرانی تک حزبی یا نظامی، حکمرانی شخصی یا حکمرانی محفلی و فسادآلود جایگزین آن خواهد شد. طبیعتا به اعتقاد او شناخت دقیق از فعالیت های حزبی و نظام حزبی بدون آگاهی از دیدگاه محققان این پدیده دردانش سیاسی ناممکن می نماید.

بطور کلی مجموعه تلاش های علمی و دانشگاهی مرحوم فیرحی را می توان به عنوان دستاورد در موارد و نکات ذیل دسته بندی کرد:
– یگانه طریق ورود به عصرجدید ضرورتا تکیه براندیشه و دانش مدرن و بازخوانی منایع سنتی است.

– الزام استفاده عالمانه از دستگاه فکری فقه در جهت پیوند با مفاهیم مدرن سیاسی نظیر: حاکمیت، حقوق، ملت، مردم، دموکراسی و اراده عمومی.

– معرفی هوشمندانه دانش فقه سیاسی به عنوان یک دستگاه معرفتی که از یک سو به امر ایمانی ونصوص ثابت و قدسی وصل است واز سوی دیگر به امر سیاست و الزامات زیست سیاست که بالذات متغیر، زمانی و مکانی است.

– اینکه رویکرد متصلبانه درسنت تنها مانع گذار به دموکراسی در جهان اسلام نیست؛ بلکه رواج و رسوخ اندیشه های چپ مارکسیستی نیز یکی دیگر از موانع اساسی این گذار است.

– تاکید محض بر جنبه های اقتصادی عدالت و غلبه افراط مآبانه مساوات اقتصادی برانتخاب سیاسی؛ موجبات ظهور پوپولیسم فراگیر و اولویت و تقدم دولت نسبت به جامعه می شود.

– انسان مسلمان امروز در وضعیت دوگانه ای قرار دارد؛ ذهنیتی که درچنبره ناهمسازی اقتدار ملهم از سنت و ضرورت های مردم سالاری؛ لاجرم دچار دوگانگی و فرسایش شده و در معرض نوعی بی معنایی (پوچی/نهیلیسم) خطرناک واقع شده که گسست عقیده و عمل از لوازم ذاتی آنست.

– نظم سلطانی که بنیاد اجتماعی دانش هاس سنتی ما را تشکیل می داد؛ اکنون در حال گذار به نظم جمهوری است و بنابراین ما ناگزیر به گسست از تفسیرهای سنتی خود هستیم.

– هرگونه کوشش در تجدید بنای فکر سیاسی در اسلام؛ نیازمند جستجوی مجدد در نصوص دینی از یکسو و نقادی و گسست از گفتمان سیاسی دوره میانه و نظام دانایی آن از سوی دیگر است.

– حزب پل رابطی است که اراده سیاسی را به نظام حقوقی بدل می کند.

– وجوه مشترکی میان سه جریان عمده دراندیشه سیاسی اسلامی؛ یعنی فلسفه سیاسی، فقه سیاسی اهل سنت و فقه سیاسی شیعه و نیز برخی از جریان های فرعی همچون تاملات عرفانی وجود دارد که شاخص ترین وجه مشترک آنها پیوند ایجابی یا سلبی با نظام قدرت است.

– قدرت سیاسی اسلام مشروط و مقید به قانون و شریعت است؛ به گونه ای که حتی رسول خدا (ص) و جانشینان معصوم ایشان نیز اولا مقید به موازین شریعت بودند و ثانیا خود را موظف به مشورت با مردم می دانستند.

– با استناد به اندیشه علامه نایینی؛ آن مرحوم بر این اعتقاد بود که عناصر ثبات در نظام سیاسی اسلام عبارتنداز: الف) حکومت در اسلام از سنخ ولایت و امانت است و نه از سنخ مالکیت؛ ب) مشورت پذیر بودن حکومت و اینکه مردم در حکومت دخیل هستند؛ ج) وجود آزادی های اجتماعی و سیاسی شهروندان دربرابر قانون.

– خطابات عمومی شرع؛ انباشته از امکانات تحلیلی گسترده پیرامون دولت ملی مدرن در جهان اسلام است.

– فقه سیاسی کلان به بررسی شاخص های عمومی حکومت نظیر: خاستگاه مشروعیت، سازوکار استقرار حکومت، شرایط حکمران و حکمرانی، ساختار و اهداف حکومت، رابطه حقوق و تکالیف شهروندان، حدود آزادی ها، نسبت حقوق و تکلیف شرعی و رابطه عرف و شرع در تنظیم قوانین حکومت می پردازد. اما فقه سیاسی خرد به بررسی نظام انتخاباتی، فرایند تقنین، شیوه فعالیت فعالان سیاسی و غیره.. می پردازد.

– زندگی سیاسی در جامعه دینی هم نیازمند داشتن بنیان های عقلی و دینی و هم نیازمند احکام و جزئیاتی است که رفتارهای سیاسی را در درون یک نظم سیاسی قاعده مند کند.

– او فقه را توانمند برای دفاع از تجدد می دید و اهتمام جدی داشت تا همانند برخی از علمای مشروطه ایران؛ دلایل متقنی را برای پایه گذاری ساختارهای جدید بویژه مبتنی بر دموکراسی بیابد.

– پیوند آشکاری میان حزب با حقوق عمومی که در منابع فقهی به حقوق مشترک تعبیر می شود؛ وجود دارد و فاصله عمل و نظر در حزب و حکمرانی حزبی شاید یکی از مهمترین مشکلات و چالش های حکومت داری است.

– باید مکانیسم روشن و مقبولی را میان سه حوزه فقه، حزب و قانون موضوعه متصور شد.

– ضمنا مجموعه تلاش های پژوهشی مرحوم دکتر فیرحی گام مثبتی در جهت پاسخگویی به پرسش های مختلفی مانند: دلالت های اجتماعی و سیاسی ایمان اسلامی کدامند؟

– اگر چنین دلالت هایی وجود دارد؛ به کدام جنبه از نظام سیاسی در جامعه اسلامی امروز مربوط است؟

– ایمان اسلامی چگونه و چه نقشی را در سیاست یک جامعه اسلامی جدید همچون جامعه معاصر ما ایفا می کند؟

– اگر اسلام وفقه که حداقل بخشی تعیین کننده از نیرو محرکه جوامع امروز ما درگذار به مردم سالاری از مشروطه تاکنون است؛ دستگاه فقه این وجوه نوگرا ودموکراتیک را چگونه تبیین می کرده است؟

– و براین اساس چگونه و با چه بیانی بین دین و دموکراسی پیوند می زند؟

– بینش فقهی – سیاسی برخاسته از یک جامعه ایمانی چه نقشی در حوزه گفت وگوی عمومی و سیاست یک جامعه اسلامی در عصر ما می تواند داشته باشد؟

کلید واژه ها: حجت الاسلام داوود فیرحی اندیشه دینی اندیشه سیاسی اسلام سیاسی
( ۱ )

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.