تهران؛ شهر نولیبرال
آرمان شرق- توسعه مالها در تهران از اواخر دهه ۸۰ تاکنون روندی صعودی داشته است. کتاب حاضر در پی فهم جنبههای کالبدی، اجتماعی و فرهنگی این تحول و توضیح رابطه اقتصاد شهرداری، توسعه مالها و فرهنگ مصرف در تهران است. نویسنده رابطه توسعه فضاهای تجاری و تأمین منابع مالی شهرداری، بودجهها، طرح جامع و برنامههای پنجساله شهرداری تهران را در فاصله سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۶ با روش کیفی تحلیل کرده است.
شهری که در آن زندگی میکنیم از ما چه میسازد؟ به دنبال این پرسش، پرسش دیگری مطرح میشود: شهری که میبینیم و تجربه میکنیم محصول چیست و چه نیروهای آن را به این شکل درآوردهاند؟ کتاب «تجاریسازی و مصرفگرایی: تحول فضا و فرهنگ شهری در تهران» در پی پاسخ به این پرسش است. این کتاب که یکی از پژوهشهای مهم علوم اجتماعی درباره تهران در چند دهه اخیر است، با پژوهشهای میدانی متعدد و انبوهی از جدول و نمودار و گفتوگو، با تمرکز بر پدیده مالسازی، بازارهای بزرگ و پاساژسازی در دهههای ۸۰ و ۹۰ تلاش دارد به مطالعه و فهم جامعهشناختی تهران پس از پیادهسازی سیاستهای نولیبرال دست یابد. مؤلف کتاب، زندهیاد میثم سفرچی، در این اثر تجاریسازی و مصرفگرایی تهران را (که قابل تعمیم به دیگر شهرهای بزرگ ایران نیز هست) در ارتباط با سیاستهای کلان مدیریت شهری واکاوی کرده و آن را ذیل سیاستهای کلی نولیبرالیسم و تجربه پیادهسازی آن در دیگر شهرهای بزرگ جهان قرار داده و درنهایت روند مصرفگرایی و کالاییشدن تمام شئون زیستی شهروندان را از دل یافتههای پژوهش خود نشان داده و به این نتیجه کلی رسیده که «دامنه تحولات فرهنگ همراه با رشد مصرفگرایی تا معنای ذهنی خوشبختی پیش میرود؛ تصور جدیدی از خوشبختی که عاری از هر نوع حساسیت نسبت به امور اجتماعی و سیاسی است».
توسعه مالها در تهران از اواخر دهه ۸۰ تاکنون روندی صعودی داشته است. کتاب حاضر در پی فهم جنبههای کالبدی، اجتماعی و فرهنگی این تحول و توضیح رابطه اقتصاد شهرداری، توسعه مالها و فرهنگ مصرف در تهران است. نویسنده رابطه توسعه فضاهای تجاری و تأمین منابع مالی شهرداری، بودجهها، طرح جامع و برنامههای پنجساله شهرداری تهران را در فاصله سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۶ با روش کیفی تحلیل کرده است. مصاحبه با مشتریان مالها مبنای شناسایی ارزشها، داوریها و نظام شناختی آنها در مواجهه با مالها بوده است. از نظر مشتریان مالها این فضا نماد پیشرفت، آزادی، بازشناسی حق انتخاب و امنیت هستند. تحول مفهوم نیاز و تبدیلشدن نفس خرید به نیاز، تحول فرهنگ مصرفی در تهران را توضیح میدهند. برند، مد و تمایز مهمترین عوامل مؤثر بر خرید لباس در مالها هستند و تحلیل معنای خرید و مصرف لباس نشان میدهد که احساساتی مثل توانایی، برتری، خاصبودن، اعتمادبهنفس، پذیرفتهشدن از طرف دیگران، آرامش و استقلال با خرید از مال پیوند دارد. دامنه تحولات فرهنگ همراه با رشد مصرفگرایی تا معنای ذهنی خوشبختی پیش میرود؛ تصور جدیدی از خوشبختی که عاری از هر نوع حساسیت نسبت به امور اجتماعی و سیاسی است. مؤلف در بخشی از پیشگفتار کتاب مینویسد: «پژوهشی که در سال ۱۳۸۹ درباره میدان آزادی و بازسازی ناموفق آن انجام دادم شاید اولین گام کتابی باشد که پیشروی شماست. در آن پژوهش تلاش کردم میدان آزادی را با چارچوب مفهومی فضای عمومی شهری تحلیل کنم؛ پژوهش انجام شد و نتیجه این بود که تهران شهری با حداقل فضاهای عمومی است. میدان آزادی بهعنوان بزرگترین میدان تهران – که از همهسو تحسین و تقدیر شده است- میدانی تشریفاتی است که برای دسترسی و استفاده عموم طراحی نشده است. بقیه فضاهای شهری هم وضعیت بهتری نداشتند. بیشتر فضاهای سوم به کارکردهای ضروری محدود میشدند و آرایش فضایی شهر به نحوی بود که افراد را به ایستادن، مکثکردن و رابطهبرقرارکردن با غریبهها یا مشارکت در فعالیتها دعوت نمیکرد. اگر بخواهیم از ادبیات یان گل (۱۳۹۴) استفاده کنیم، تهران نهتنها شهری انسانی نبود بلکه بیشتر و بیشتر غیرانسانی میشد». پیگیری نظریه انتقادی شهری صورتبندیهای مناسبی را درباره نسبت سرمایه و شهرگرایی و تحول آن در نیمقرن اخیر در اختیار قرار میدهد. مفاهیمی مثل شهر کاسبوکار سالار، شهر پستمدرن و شهر نولیبرال برای توضیح تغییرات مشابه در کشورهای توسعهیافته و درحالتوسعه در فصل اول و دوم این کتاب شکل گرفتهاند. فصل سوم این کتاب با بررسی نسبت نولیبرالیسم و شهر در نیویورک، آسیای جنوب شرقی و خاورمیانه از مرز کلیگویی در باب نولیبرالیسم عبور کرده و تصویری ملموستر از تغییرات ناشی از رویکرد نولیبرال در کانون این تحولات (نیویورک) و بعد کشورهای شرق و غرب آسیا ارائه میشود. فصل سوم دروازه ورود به مباحث مربوط به تهران است. مؤلف بعد از بررسی مباحث نظری پیرامون نسبت سرمایه و شهر و بعد از مرور ادبیات داخلی مربوط به توسعه فضاهای خرید و تغییر سبک زندگی، وارد بحث اقتصاد و حکمرانی شهری شده و در فصل چهارم تلاش کرده است رابطه اقتصاد و برنامهریزی شهری را در تهران توضیح دهد. بررسی بودجه شهر تهران در ۱۰ سال مدیریت محمدباقر قالیباف و فهم نسبت این بودجه با برنامهریزی شهری کلیدی بود که میتوانست تغییر الگوی حکمرانی در شهر تهران را توضیح دهد. بعد از توضیح نسبت اقتصاد و برنامهریزی شهری، نوبت به آن میرسد که رابطه این تغییرات با فضای اجتماعی و فرهنگی نشان داده شود. آیا مالها و مراکز تجاری فضاهای خنثایی هستند که صرفا کالاها و خدمات مورد نیاز شهروندان را فراهم میکنند؟ در این فضاها چه اتمسفر اجتماعیای شکل میگیرد؟ این اتمسفر چطور ارزشها و رفتارهای مراجعهکنندگان را دستکاری میکنند؟ آیا همانطورکه طرفداران این فضاها ادعا میکنند، مالها فضاهایی ناهمگن و فراطبقاتی و پذیرای همه اقشار هستند یا فضاهایی یکدست و همگن با مکانیسمهای طرد؟ در کنار این ضروری بود که بخشی هم به شکل ویژه به مقوله مصرف و نسبتش با این فضاها اختصاص یابد. معنای مصرف برای مشتریان این فضاها چیست؟ خریدکردن از این فضاها چه معنایی برای مشتریانشان دارد؟ تصور این افراد از خوشبختی چیست و چطور با مصرف پیوند میخورد؟ اینها مباحثی است که مؤلف بر مبنای مصاحبههایی که با مراجعان این فضاها انجام داده در فصلهای پنج و شش دنبال کرده است. در این دو فصل بررسی رابطه اقتصاد، برنامهریزی، سیاست، جامعه و فرهنگ تکمیل میشود. در فصل آخر نویسنده سعی کرده دوباره به پرسش تهران از ما چه میسازد و ما از تهران چه ساختهایم، برگردد. در بخش ابتدایی این فصل رابطه نولیبرالیسم و مدیریت شهر تهران در دهههای اخیر بررسی شده است. پرسش مناقشهبرانگیز «آیا تهران به شکل نولیبرالی اداره میشود؟» در کنار پرسشهای بزرگتری مثل رابطه نولیبرالیسم – اقتصاد و نظام سیاسی به بحث گذاشته شده است. در ادامه این فصل سعی شده ضمن مرور کلی نتایج به پرسش پیامدهای توسعه فضاهای مصرفی در تهران پاسخ داده شود و درنهایت محدودیتهای این پژوهش و پیشنهادهایی برای پژوهشهای بعدی طرح شده است./شرق-
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰