تاریخ انتشار : سه شنبه 14 شهریور 1402 - 8:42
کد خبر : 138246

چرخش عجیب «احمد مسعود» به سمت روسیه!

چرخش عجیب «احمد مسعود» به سمت روسیه!

آرمان شرق-گروه بین الملل:«حضور رهبر جبهه مقاومت ملی در پارلمان روسیه به دعوت حزب روسیه عادل یک نوید خوش است. روسیه کشوری منسجم است و ساختارهای دولتی بافت و ارتباط زنجیره ای به هم دارند. پارلمان روسیه موضعی همسو با سیاست های کرملین دارد و بدون شک این رویداد یعنی حضور یابی رهبر جبهه  بدون هماهنگی درون دولتی و موافقت دستگاه تصمیم گیر در روسیه نمتوانست  صورت گیرد.»

چرخش عجیب «احمد مسعود» به سمت روسیه!

آرمان امروز – سرویس بین الملل-سهیل احساندوست: این جمله معروف که در دنیای سیاست هیچ دوست و دشمن دائمی وجود ندارد کاملا با واقعیت های امروزی افغانستان منطبق است. پدر با روسها جهاد کرد و مبارزه و پسر در دامن روسها، حکایت امروز جبهه ای است که نام مقاومت را برخود گذاشته است و این سیرتکرار تاریخ افغانستان است. امرالله صالح معاون پیشین ریاست جمهوری افغانستان و از رهبران جبهه مقاومت در مطلبی فیسبوکی به تشریح و توجیه این اقدام احمد مسعود پسر احمد شاه مسعود و رهبر جبهه مقاومت پرداخته است که جای نقد و بررسی دارد. این مطلب در واقع روشن کننده ماهیت ذهنی این رهبران است که می خواهند به هروسیله ای که شده خود را در معادله قدرت در افغانستان همچنان پررنگ و تاثیر گذار نشان دهد و برای اینکه به قدرت برگردند به هروسیله ای تمسک می جویند و سعی دارند حمایت های خارجی برای خود کسب کنند.

صالح در این مطلب می نویسد:«آغاز روابط رسمی و باز میان جبهه مقاومت ملی و فدراسیون روسیه یک گام مهم و تحول بزرگ سیاسی و استراتیژیک برای مقاومت و مبارزه بر علیه گروه طالب به شمار می رود.» تحول بزرگ با پناه بردن به کشوری که آغاز تهاجم آن به افغانستان بیش از نیم قرن بدبختی را برای این ملت به بار آورده است ؟!در نوع خود جالب و تامل برانگیز است. فهم سیاسی رهبران جبهه مقاومت با ضعف تاریخی آن به یک سو اما پیش نیازهای یک مقاومت ملی و مردمی باید پناه بردن به یک دشمن از دست دشمن دیگر باشد؟ با پشت پا زدن آمریکاییها به جبهه مقاومت تنها راهی که این جبهه در پیش دارد، پناه بردن به روسهاست که فعلا در اکراین با آمریکایی ها در تقابل هستند و هرچند ناگفته نباید گذاشت که روسها در عین زمان روابط بسیار سازنده ای با طالبان دارند و اینکه با جبهه مقاومت هم چنین باشد؟ سوالیست که باید از رهبران جبهه مقاومت پرسیده شود.

امرالله صالح در ادامه می افزاید که «حضور رهبر جبهه مقاومت ملی در پارلمان روسیه به دعوت حزب روسیه عادل یک نوید خوش است. روسیه کشوری منسجم است و ساختارهای دولتی بافت و ارتباط زنجیره ای به هم دارند. پارلمان روسیه موضعی همسو با سیاست های کرملین دارد و بدون شک این رویداد یعنی حضور یابی رهبر جبهه  بدون هماهنگی درون دولتی و موافقت دستگاه تصمیم گیر در روسیه نمتوانست  صورت گیرد.» نگاه منفعت طلبانه برای بازگشت به قدرت به هروسیله جزئی از خصایص جبهه مقاومت است و اینکه ماهیت اقتدار طلبی با کشاندن پای قدرتهای شرقی و غربی مشکلی را از جامعه افغانستان حل می کند، تزی است که دورماندگان از قدرت آن را ارائه می کنند.

در ادامه صالح می نویسد:«افشای ماهیت شیطانی قرارداد دوحه که بجای صلح و ثبات کشور را دراختیار یک گروه جهالت پرور و متعصب قرار داد افشاء شده است و لجاجت طالب به طالبستان سازی افغانستان راهی به جز مبارزه مسلحانه و راهبرد براندازی برای ما  باقی نمانده است.» جهاد از راه دور ایده ای است که سران جبهه مقاومت طراح آن هستند و باید در فرهنگ لغات آنرا گنجاند که پس زده شدن توسط ایالات متحده باعث پناه بردن به روسها شده است.

به باور صالح :«بدون شک مقامات مسکو از مرام نامه جبهه مقاومت ملی که مبارزه مسلحانه را راهکار خود قرار داده است واقف اند  و با وصف و درک  همین موضوع از رهبر جبهه استقبال نمودند. امریکا و ناتو به اساس قرارداد دوحه زشت ترین سناریویی را که همه  هموطنان ما از آن نفرت داشتند و دارند  تطبیق کردند یعنی مطیع سازی افغانستان به منافع راهبردی روالپندی و کنترل کشور توسط یک گروه نیابتی با پوشش مذهب و افراطیت. هزینه مالی برای بقای این منظومه افراطی را نیز بصورت هفتگی می پردازند. نظم دلخواه که در ضمیمه های پنهانی و سری موافقت نامه دوحه تسجیل و تشریح شده است  بر همه ارزش های انسانی و ملی افغانستان پا میگذارد و بر دو نکته تاکید دارد – حفظ منافع پاکستان و اطاعت نامرئی از امریکا.» یادآوری خوبیست، از معاهده های ننگین، شاید جناب صالح فراموش کرده که احمد شاه مسعود هم در سالهای جهاد برای در امان ماندن از حملات روسها پیمان عدم تعرض با روسها امضاء کرده بود و این نکته را شاید رهبران جبهه مقاومت فراموش کرده باشند اما تاریخ هرگز این را از یاد نخواهد برد.

ضعف حافظه تاریخی است یا فراموشی به عمد جزئی از کارکردهای سران گروههای جهادی است که بارها و بارها در تاریخ افغانستان تکرار شده است و آنهم به بهای نابودی چند نسل.

صالح در ادامه می افزاید :«ده ها سال قبل مقوله ای وجود داشت زیر اسم قاعده ریگان، پاکستانی ها زمانی  به رونالد ریگان طرح ارائه  کرده بودند که افغانستان را به ما بدهید و مابقی هرچه خواستید انجام میشود. وضعیت فعلی در واقع همان قاعده ریگان است. در ضمایم سری و پنهانی قرارداد دوحه آنچه تسجیل یافته است همین دو اصل است یعنی کرکتر نیابتی منظومه طالبان در راستای منافع عریان پاکستان و منافع پنهان امریکا.

ارزش ها و ابعاد دیگر جامعه انسانی و قانون مدار دراین ضمایم به حراج گذاشته شده است. آنچه را امروز به عنوان حقوق زن و زیر پا شدن شماری از ارزش ها گاه گاهی در مطبوعات می آورند صرفا و صرفا بخاطر پنهان کردن ماهیت اصلی قرارداد دوحه است. در چنین وضعیتی وقتی یک جریان مصمم به مبارزه مسلحانه و سیاسی میتواند در برابر عرف حاکم و وضعیت انجام شده قرار گیرد  و برای مردم در بند و اسارت افقی از امید بگشاید باید به آن پرداخت و استقبالش کرد.  از جایی باید شروع میشد که شد. به جایی باید برسد که حتمن  میرسد. ذهن های پویا و آدم های مصمم و با اراده برای ساختن اینده معطوف اند.  مابقی در گرداب چه شد و باید نمیشد گیر افتاده و  نتوانسته اند از بیهودگی ها بیرون آیند. شماری از رسانه ها رسالت شان ایجاد سرگرمی در محور گذشته است و کوچک سازی مبارزه بر ضد طالب. نباید در دام این رسانه ها که بخشی از رسالت شان عادی سازی قرارداد شرم آور دوحه است قرار بگیریم. روایت ما و میدان تحرک ما جداست. به امید صبح بزرگ و پر طراوت پیروزی.»

نوید پیروزی آن هم از بیرون از افغانستان در گوشه ای امن و دنج ماهیت اصلی این رهبران خود فروخته است. رهبران به اصطلاح جهادی از همان آغاز با این رویکرد و افتادن در دامن این و آن کشور خارجی صرف به خوشگذرانی و عیاشی می پرداختند و فقط مردم را به عنوان سپر به میدان گاه نبرد می فرستادند و بار اصلی جهاد و مبارزه که اصل ماهیت آن برای مردم پنهان بود بر دوش مردم بود. ناآگاهی مردم باعث رشد تاجران جهادی به عنوان رهبران جهادی در افغانستان شد و آنها تبدیل به میراث خواران ابدی جهاد شدند مردمی که تصور می کردند واقعا جهادی در افغانستان در حال رخ دادن است. نگاه از بالا به پایین و اینکه تصور کنند مردم هنوز به آن ها باور دارند توهمی است که خارج نشینان جهادی هنوز در خیال خام برگشت به قدرت هستند و جایگاه مردم در ذهن این رهبران به عنوان وسیله های هستند که در هر حال باید برای رسیدن به مطامع شان از آنها به عنوان قربانی سوءاستفاده شود. همچنان که در طول این نیم قرن سوء استفاده شده است و اینکه روسها واقعا از این گروه حمایت کنند و یا نوعی بازی سیاسی روس هاست برای دست بالا داشتن در افغانستان و منطقه آینده روشن خواهد کرد.

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.