نامه های بی صدا برای قرار اول برجامی
آرمان امروز: سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی درباره مذاکرات برجام در آخرین گفته های خود گفته است که هم اکنون گفتوگوها و تبادل پیامها از طریق کانالهای متنوع ارتباطی برقرار است. امیدواریم اراده سیاسی به امکان فنی اضافه شود و شاهد بازگشت مسئولانه همه طرف ها از جمله آمریکا به برجام باشیم.
سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران همچنین در پاسخ به سؤالی درباره آخرین روند آزادسازی پولهای بلوکه شده ایران در کره جنوبی نیز گفت: اتفاق قابل توجه و جدیدی که در این جا اعلام کنم رخ نداده است .
وی گفت: تماسها در این زمینه ادامه دارد و ایران برای آزادسازی داراییهای خود از هیچ تلاشی فروگذار نخواهد کرد و به تلاش های خود در این زمینه ادامه میدهد.
این صحبت ها این شائبه ها را ایجاد کرده است که به نظر می رسد با محوریت مسائل جانبی به زودی گفت و گوهایی میان ایران و غرب آغاز می شود که شاید نوعی متفاوت از توافق را رقم بزند.
در این میان و در همین رابطه باید توجه داشت که زمانی که برجام در سال ۲۰۱۵ نهایی شد عربستان سعودی و امارات متحده عربی آن توافق را به مثابه چک سفید امضایی تلقی کردند که به زعم آنان به ایران اجازه میداد نفوذ و حضور خود را در کشورهای عربی تعمیق بخشد و برنامه موشکیاش را گسترش دهد. در نتیجه، آنان از ترامپ خواستند تا از توافق خارج شود و او به اشتباه این خواسته را پذیرفت.
اکنون سالها از زمان خروج ترامپ از برجام می گذرد و کشورهای عربی دریافته اند خواسته شان اشتباه بزرگی بود. پایان برجام باعث رفتار تهاجمی تر ایران شد. اگرچه کشورهای عربی حوزه خلیج فارس قادر به احیای توافق هسته ای با ایران نیستند اما نگرانی شان در مورد ایران به شکل متناقضی حصول یک توافق بزرگتر و منطقهای را به گزینهای محتمل و واقعی تبدیل کرده است.
این بدان خاطر است که آن کشورها در تلاش برای محدود کردن نفوذ و حضور و حتی حمله ایران به کشورهای شان هستند.
اقدامات آن کشورها در این راستا از سال ۲۰۰۰ میلادی به این سو سابقه نداشته است. کویت و امارات متحده عربی در آگوست گذشته روابط دیپلماتیک کامل خود با ایران را احیا کردند و در ماه مارس ایران و عربستان سعودی پس از هفت سال جدایی در توافقی با میانجی گری چین روابط خود را عادی کردند.
این بدان معناست که اکنون امکان آغاز گفتگو برای امنیت و تجارت بیش تر و منطقه ای تسلیحات کشتار جمعی و هسته ای در خلیج فارس فراهم شده است.
شرط لازم برای موفقیت در این عرصه ارائه تضمین از سوی ایران در مورد عدم حمایت مالی و نظامی از بازیگران غیر دولتی در شبه جزیره عربستان و تعهد متقابل کشورهای عربی درباره عدم حمایت از گروه هایی است که ایران را بی ثبات می کنند.
ولی نصر، تحلیلگر مسائل بین الملل در این رابطه می گوید: این رویکرد مستلزم موافقت تمامی کشورهای حاشیه خلیج فارس با کنترلهای سختگیرانه توسعه هستهای از جمله ایران است. برای مثال، این کشورها می توانند برای همیشه غنیسازی اورانیوم بالای پنج درصد را کنار بگذارند، برای همیشه از بازفرآوری پلوتونیوم دست بکشند و پروتکل الحاقی معاهده منع گسترش سلاح های هسته ای را به امضا برسانند که برای بازرسان سازمان ملل امکان دسترسی غیرقابل برگشت و افزایش یافته به همه سایت های اعلام شده و مشکوک هسته ای را فراهم می سازد. ایران برای برآورده ساختن این الزامات میتواند ذخایر ۲۰ و ۶۰ درصدی مواد شکاف پذیر موجود خود را به خارج از کشور انتقال دهد.
تمام امضا کنندگان نیز می توانند با بازرسیها و سرمایهگذاری های مشترک در زمینه سوخت هستهای و هم چنین در ایمنی و امنیت هستهای موافقت کنند همان طور که آرژانتین و برزیل در سال ۱۹۸۱ میلادی اقدام مشابهی را انجام دادند.
این مفاد هستهای هزینه کمی برای همسایگان عرب ایران به همراه خواهند داشت زیرا هیچ یک از آنان علیرغم جاهطلبیهای هسته ای ریاض در حال حاضر دارای یک برنامه چرخه سوخت هستهای بومی نیستند که مجبور باشند آن را کنار بگذارند. با این وجود، این توافق هزینههای قابل تحملی نیز برای ایران به دنبال خواهد داشت. این مفاد برخلاف برجام به ایران اجازه میدهد با محدودیتهای بلندمدت برای برنامه هستهای خود موافقت کند بدون آن که زیرساختهای هستهای خود را از بین ببرد.
در واقع، ایالات متحده و متحدان اروپاییاش میتوانند و باید فعالانه از چنین توافقی حمایت کنند. آنان باید توافق تجارت آزاد ایران و خلیج فارس را از تحریم ها مستثنی و معاف کنند و یک مسیر قدرتمند برای رشد اقتصادی تمام طرفین توافق ایجاد نمایند.
شورای امنیت سازمان ملل میتواند این توافق را بهعنوان جانشین برجام تایید کند و پیامدهای تنبیهی را برای طرفین نقض کننده آن تعیین نماید که می تواند شامل اجازه دادن به طرفین برای شکایت از کشورهای خاطی باشد. تثبیت توافق هستهای در چارچوب منطقهای هم چنین اعمال مجدد تحریمها را برای ایالات متحده دشوارتر میسازد.
در نتیجه، این توافق برای ایران می تواند از نظر طول عمر تضمین شدهتر از برجام باشد و یکی از کاستی های کلیدی آن توافق را اصلاح می کند.
یک توافق منطقهای وسیع با مخالفت وسیع عناصر تندروی ضد ایرانی در آمریکا و اروپا مواجه خواهد شد؛ چرا که آنان معتقدند چنین توافقی باعث بقای نظام سیاسی ایران خواهد شد. با این وجود، باید گفت که یک توافق راه حلی جادویی نخواهد بود که تمام تنش های اصلی منطقه را حل کند. هم چنین، بقا یا سقوط یک نظام سیاسی لزوما به روابط خارجی آن بستگی ندارد چنان چه رژیم پهلوی حاکم بر ایران تا سال ۱۹۷۹ میلادی با غرب و کشورهای عربی همسایه ایران روابط خوبی داشت اما در نهایت به دلیل عدم مشروعیت داخلی سقوط کرد.
یکی از مزایای توافق منطقهای این است که روابط اقتصادی قویتر میتواند سناریوی درگیری ایران به همسایگاناش را برای تهران به گزینهای پرهزینه تر تبدیل کند. با افزایش وابستگی متقابل اقتصادی با ایران کشورهای ثروتمند عربی خلیج فارس اهرم های بیش تری برای کنترل رفتار تهران به دست خواهند آورد. ایران نیز در مقابل از فرصت بازسازی اقتصاد خود برخوردار خواهد شد.
برای آمریکا و متحداناش یک توافق منطقهای گسترده تر مزایای را شامل می شود: مانع توسعه برنامه هستهای ایران شده و از رقابت هستهای منطقه ای جلوگیری می کند.
به عبارت دیگر، این توافق به مراتب بادوامتر و قدرتمندتر از برجام خواهد بود. اگر این توافق تنش ها را بین ایران و همسایگاناش کاهش دهد به ایالات متحده این امکان را میدهد که بیشتر بر دغدغههای مهم تری مانند تغییرات آب وهوایی و رقابت میان قدرت های بزرگ تمرکز کند.
توافقی که شاید از همین رد و بدل شدن نامه های یواشکی میان ایران و آمریکا نیز آغاز شده باشد و طرفین در حال چکش کاری آن باشند. توافقی که بی شک چین نیز یگی از پایه های آن خواهد بود.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰