«عقلانیت سیاسی»؛ پایان سیاستورزی مبتنی بر آزمون و خطا
آرمان شرق-گروه سیاست:برخی هستند که با خاصسازی و کنار زدن شخصیتهایی که بر پایه عقلانیت قصد مدیرت کشور را دارند خودشان را بهعنوان عقلِکل و همه چیزدان معرفی میکنند و در واقع در برابر خرد جمعی ایستادگی میکنند. این «خالصسازها»، اندیشهورزان و آنانی را که تلاش میکنند کشور را در مسیر و مدار عقلانیت بهحرکت بیندازند بایکوت میکنند و از هر راهی که شده جلوی فعالیت آنانی را میگیرند. شهروندان میخواهند تا این گروه که بویی از عقلانیت نبردهاند کنار بزنند
«عقلانیت سیاسی»؛ پایان سیاستورزی مبتنی بر آزمون و خطا
آرمان امروز ، گروه سیاسی: «یکی از خصوصیات حکمرانی در عقلانیت است، عقلانیتی که میتواند برنامهریزیها و واکنشهای حاکمیت به جامعه را در چارچوب مشخصی قرار دهد. عقلانیت جایی برای آزمون و خطا نمیگذارد زیرا آنان باید به دنبال بهترین نتیجه باشند. لازمه حکمرانی متکی بر عقلانیت، «شایستهسالاری» است و در این بین جایی برای آنان که اهمیتی به خرد جمعی نمیدهند وجود نخواهد داشت. در این زمینه با دو صاحب نظر گفتوگویی انجام دادهایم. مطهرنیا معتقد است عقلگرایی و خردورزی سیاسی از لازمههای حکومتها است و فقدان این مهم باعث میشود که حاکمیت از درون تهی شود. در سوی دیگر حقیقتپور میگوید: « باید بگوییم که عقلانیت در ایران آکبند(دست نخورده) باقی مانده است و در این حوزه بهغیر از چند چهره شاخص افراد دیگری که کاملا برپایه عقلانیت عمل کنند وجود ندارد.» در ادامه مشروح این گفتوگوها را میخوانید.»
عقلگرایی از لازمههای حکومتها است
«مهدی مطهرنیا»، جامعهشناس سیاسی در پاسخ به این سوال که عقلانیت سیاسی باید دارای چه ویژگیهایی باشد؟ با برشمردن اهمیت این مهم در عرصه سیاسی، بهخبرنگار «آرمان امروز» میگوید: « توجه داشته باشید که هنگامی از عقل سخن به میان میآوریم به تمایز انسان با دیگر مخلوقات اشاره میکنیم و در واقع عقلانیت و خردورزی «انسان» را با سایر جانداران متمایز میکند. عقلانیت در واقع خروجی ذهنی است که تحت تاثیر آگاهی در چارچوب عقل به نتیجهای بهتر و باکیفیتتر میرسد. آنچنان که ارسطو انسان را بهنوعی حیوان ناطق نام میگذارد. به این نکته هم باید اشاره کنیم که عقلگرایی و خردورزی در نطق و گفتار انسانی خود را نشان میدهد و بر اساس آن انسان میتواند تولید علم و دانش کند و منبع رشد و توسعه بشر شود. در اینجا نکته باریکی وجود دارد که نیاز است برای فهم بهتر به آن اشاره کنیم و آن این است که عقلگرایی یا همان عقلانیت بر اساس سلسه مراقب عقل به نتیجه میرسد و این عقل بهتنهایی نمیتواند نشانی از عقلانیت یا خردورزی باشد. در واقع بشریت با اتکا به عقلگرایی میتواند مدارج تعالی و توسعهطلبی را بپیماید. برنامهریزی، دوراندیشی، استفاده از ظرفیت نقد، تاکید بر گفتمان و … که عقل باید آنها را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد از جمله مجراهای عقلگرایی است که باعث میشود درصد موفقیت جامعهای که میخواهد توسعه یافته شود افزایش میدهد. در اینجا میتوانیم تاثیرات عقلانیت را بر سیاست به وضوح مشاهده کنیم. پیوند عقلانیت و سیاست میتواند نتایج شگفتانگیزی را رقم بزند.»
این جامعهشناس سیاسی در پاسخ به این سوال که سیاستمدارن در هر کشور چه نیازی به عقلانیت سیاسی دارند، ادامه میدهد: «در پاسخ به این سوال شما باید بگویم سیاستمداری که بر پایه عقلانیت برنامهریزی نمیکند و در واقع شناختی از این حوزه ندارد و سیاستمدار محسوب نمیشود و تنها فردی است که بهدلیل نزدیکی به ارکان قدرت در جایگاه سیاسی حضور پیدا میکنند. این تنها بهدلیل عدم شایستهسالاری در نظامهای سیاسی است. خروجی عملکرد چنین افرادی هزینهها و صدمات زیادی برای کشورها به همراه دارد و باعث توقف روند توسعه یافتگی هم خواهد شد. در واقع عقلگرایی و خردورزی سیاسی از لازمههای حکومتها است و فقدان این مهم باعث میشود که حاکمیت از درون تهی شود و دیگر توان سیاستورزی را نداشته باشد. در کشوری مانند ایران عقلانیت در کلام و ایدولوژی خلاصه شده است و آن هم با رویکردی محدود در دستور کار قرار گرفته است که در واقع باعث کلام زدگی شده است و مشاهده میکنیم که مسئولان استراتژیهای خود را تنها با تغییر کلمات بهروزرسانی میکنند. این کلام محوری مسئولان ایرانی باعث شده تا عقلانیت و خردورزی به بنبست برسد. اگرچه نمیتوانیم منکر شویم که عقلانیت در سیاستورزی ایران وجود ندارد. برای ارتقا دادن عقلانیت و خردورزی در عرصه سیاسی کشوری مانند ایران نیاز است تا ایدئولوژیهای موجود را با باورهای واقعی به سمت عمل سیاسی سوق دهیم. عمل سیاسی باید تابع خردورزی باشد زیرا این عقل است که ایدئولوژی را درک میکنند. با این توضیح باید اضافه کنیم ایدولوژیی که میخواهد در عقل انسانی شکل بگیرد باید همراه با نشانههای عقلانیت و خردورزی باشد. تابعیت از عقلگرایی باید در محور همه فعالیتهای یک سیاستمدار و مجموعه حاکمیت قرار بگیرد تا به نتیجه مطلوبی که مدنظر شهروندان است برسد.»
این جامعهشناس سیاسی در پاسخ به این سوال که نقش «احزاب» در حکمرانیی که بر اساس عقلانیت شکل گرفته است چیست، اضافه میکند: «توجه داشته باشید که حزب خانه سیاستورزی محسوب میشود و در چارچوب قانون بهعنوان هیات حاکمه در مقر حکومت مستقر است. برای رسیدن به خردورزی و عقلانیت حاکمیت نیاز است تا طرحهایی که در این زمینه نیاز است از طریق احزاب به حکومت تزریق شود و اگر این روند طی نشود مسیر هر سیستم حکمرانی محکوم به شکست است. در ایران تعدادی حزب شناخته شده و با شناسنامه داریم که البته نمیتواند نیازها کنونی جامعه برای مطالبهگری را تامین کند و در واقع از معنای با اصالتی برخوردار نیست. در ماههایی که منتهی به انتخابات مجلس است مشاهده میکنیم که رفته رفته احزاب خود را نمایان میکنند ولی به محضی که انتخابات به اتمام رسید دیگر خبری از آنها در عرصه سیاسی نخواهد بود.»
عقلانیت دست نخورده باقی مانده است
«منصور حقیقتپور» سیاستمدار و تحلیلگر مسایل داخلی در پاسخ به این سوال که عقلانیت تا چه اندازه برای حکمرانی در عصر کنونی مهم است و نشانهها و لازمههای عقلانیت در یک حاکمیت چیست؟ به خبرنگار «آرمان امروز» میگوید: «عقلانیت رفتارها و تصمیمات حساب شدهای است که بر پایه «آگاهی»، «علم» و «دانش» و … گرفته میشود و در اینجا دیگر حرفی از «تجربه» و «آزمون خطای» حکمران وجود ندارد که با روند خود به منافع ملی و آرامش جامعه آسیب بزند. هنگامی که عقلانیت در جامعه حکمفرما باشد همه اعمال و اظهارت حکمران بر پایه عقلانیت خواهد بود و همسو با واقعیتها حرکت میکند و خارج از این چارچوب نیست. در چنین وضعیتی ما شاهد خواهیم بود که دانشگاهیان و اساتید مجرب با شایستهسالاری در دستگاه حاکمتی حضور خواهند یافت و بدون اینکه بهانهای برای آزمون و خطا داشته باشند کشور را روی ریل توسعه خواهیم دید. در غیر این صورت وضعیتی را تجربه خواهیم کرد که اکنون در آن گرفتار شدهایم. هنگامی که از عقلانیت حرف میزنیم دیگر اشتباهی از مسئولان شاهد نخواهیم بود زیرا برای صحت رفتارها، شاخصهایی وجود دارد. به این نکته توجه داشته باشید که خوارک عقلانیت «فرهیختهسالاری» و «شایسته سالاری» است و هنگامی که اینگونه شاخصها در راس قرار بگیرد، همانا ما در راستای مردمداری و میهن دوستی حرکت خواهیم کرد. زیرا در چنین وضعیتی تیم مدیریتی بهدنبال بهترین راهحلها برای حل بحرانها و چالشها خواهند بود.»
مشاوره رییس مجلس دهم، در پاسخ به این سوال که عقلانیت اکنون جامعه چه نقشی دارد و با اشاره به اهمیت عقلانیت برای امور کشورداری ادامه میدهد: ««مصلحت» امور کشور و بهویژه در مورد مردم زحمتکش و رنج کشیده، همان عقلانیت است که چالشها را کنار خواهد زد و فضایی شفاف و عاری از هرگونه فساد یا مسائل پشت پرده را در اختیار مردم قرار میدهد. اگر بخواهیم طیف حکمرانهای اکنون کشور را بررسی کنیم مشاهده خواهیم کرد که عقلانیت را تنها در گفتار رهبری خواهیم یافت و در مورد سایر مسئولان متاسفانه باید بگوییم که بسیاری از اظهارات و اعمالشان از عقلانیت دور میشود. متاسفانه باید بگوییم که عقلانیت در ایران آکبند(دست نخورده) باقی مانده است و در این حوزه بهغیر از چند چهره شاخص افراد دیگری وجود دارند. اکنون مشاهده میکنیم که طیفی در راس امور حضور دارند که بر «تمامیتخواهی»، «یکدندگی» و عدم توجه به «خرد جمعی» فعالیت میکنند و در واقع در جهت عکس عقلانیت در حرکت هستند که به جامعه و مردم آسیب زیادی زدهاند. اگر در «رسانه ملی» عقلانیت و خرد جمعی وجود داشت، مردم دست به دامن رسانههاییی که در واقع نقش دشمن را برای جامعه و مردم بازی میکنند نمیرفتند. در مورد عدم وجود عقلانیت کافی در بخشی از دستگاه اجرایی میتوانیم مثالهای فراوانی بزنیم. عقلانیت منافع کوتاه مدت عدهِخاص را کنار خواهد زد و حکمران را مجبور خواهد کرد که منافع داخلی و خارجیِ ملت را به اقلیت جامعه واگذار نکند. در واقع عقلانیت را میتوانیم در فرهیختهسالاری و شایستهسالاری محض خلاصه کنیم.»
این سیاستمدار در پاسخ به سوال دیگر در مورد اینکه نقش «احزاب» و خرد جمعی در عقلانیت حاکمیت، چه تاثیری خواهد داشت، اضافه میکند: «احزاب در عقلانیت حاکمیت نقش بسیار زیادی دارند زیرا هنگامی که تعداد زیادی از متفکران و صاحبنظران دور یک میز بنشینند و بعد از «بحث»، «گفتوگو»، «پرسش و پاسخ» و … به نتیجه مشخصی برسند همان خرد جمعی است و در این وضعیت دیگر جایی برای منافع شخصی یا گروهی باقی نمیماند. عدم بهکارگیری عقلانیت باعث میشود که مردم از دولت دور شوند و با چالشهای «سیاسی»،«اقتصادی»، «اجتماعی»، «فرهنگی» و … روبهرو میشویم و اگر عقلانیت وجود داشت به هیچ یک از این چالشها دچار نمیشدیم. برخی هستند که با خاصسازی و کنار زدن شخصیتهایی که بر پایه عقلانیت قصد مدیرت کشور را دارند خودشان را بهعنوان عقلِکل و همه چیزدان معرفی میکنند و در واقع در برابر خرد جمعی ایستادگی میکنند. این «خالصسازها»، اندیشهورزان و آنانی را که تلاش میکنند کشور را در مسیر و مدار عقلانیت بهحرکت بیندازند بایکوت میکنند و از هر راهی که شده جلوی فعالیت آنانی را میگیرند. شهروندان میخواهند تا این گروه که بویی از عقلانیت نبردهاند کنار بزنند و مسئولان بالادستی هم باید در این زمینه در راستای ملت که همانا حکومت بر پایه عقلانیت است حرکت کنند.»
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰