تاریخ انتشار : یکشنبه 18 شهریور 1397 - 8:34
کد خبر : 38988

حرف اقتصادان‌های رادیکال را گوش کنید/شکست محکم نرخ ارز شدنی است/در این موقعیت باید ضد شوک بزنیم/حباب‌های مالی که دولت درست کرد به این نتیجه رسیده/ضربه آمریکا نه صاحبان قدرت که مستقیم مردم را نشانه رفته/دولت از خیل وابستگی طبقاتی رها شود/

حرف اقتصادان‌های رادیکال را گوش کنید/شکست محکم نرخ ارز شدنی است/در این موقعیت باید ضد شوک بزنیم/حباب‌های مالی که دولت درست کرد به این نتیجه رسیده/ضربه آمریکا نه صاحبان قدرت که مستقیم مردم را نشانه رفته/دولت از خیل وابستگی طبقاتی رها شود/

آرمان شرق-جواد مرشدی:این روزها موج خرید در بازار بالا گرفته و مردم به صرف نگرانی از کاهش سرمایه شان در روز های اخیر و پس از گرانی بی سابقه قیمت ارز، تاسر حد ممکن خرید کرده و انبار می کنند،گویی قحطی در راه است! مردمی که دیگر نظریه پرداز شده اند غافل از این هستند

آرمان شرق-جواد مرشدی:این روزها موج خرید در بازار بالا گرفته و مردم به صرف نگرانی از کاهش سرمایه شان در روز های اخیر و پس از گرانی بی سابقه قیمت ارز، تاسر حد ممکن خرید کرده و انبار می کنند،گویی قحطی در راه است! مردمی که دیگر نظریه پرداز شده اند غافل از این هستند که همین پیش بینی ها و سیل خرید موجبات گرانی بیشتر را فراهم می کند.در این بین هم هستند کسانی که اندک پولی دارند و با نگرانی از افزایش قیمت ها و عدم ثبات اقتصادی مانده اند کجا سرمایه گذاری کنند تا ضمن بردن سود لازم امنیت سرمایه شان هم تامین گردد.بانک ها هم که دیگر آن چنان سودی نمی دهند و شاید نرخ سود سپرده توان و یارای همراهی با افزایش قیمت ها را نداشته نباشد . از سوی دیگر تورم هم روند صعودی به خود گرفته و باز مثل سال های قبل همه نقدینگی را عاملی برای آن می دانند ،در حالی که به زعم کارشناسان اینطور نیست .آرمان شرق در گفت و گویی با دکتر فریبرز رئیس دانا اقتصاددان برجسته  به چرایی نگرانی مردم و افزایش خرید کالا های اساسی پرداخته که در پی می آید.

نگرانی مردم برای حفظ سرمایه شان باعث شده تا جای ممکن به خرید بپردازند خصوصا کالاهای اساسی ،برای اینکه این نگرانی سرمایه ای مردم برطرف شود چه باید کرد؟

این نگرانی نسبت به ادامه گرانی در آینده، یک وضعیت روانی شناسی اجتماعی است ،کسانی که این نگرانی را دارند اقتصاددان نیستند و منابع اقتصادی ندارند ،اطلاعات دقیقی از تصمیم ها ندارند و فکر می کنند که گرانی فردا در راه خواهد بود.وقتی همگان اینگونه فکر کنند گرانی همین امروز شروع می شود و آن وقت فکر می کنند پیش بینی شان محقق شده و این را به حساب زیرکی و شناخت و دانش خودشان می گذارند و در نتیجه سعی می کنند باز از آن زیرکی خودشان استفاده کنند واین گرایش به سمت تقاضاهای غیر عادی خوب قیمت ها را بالا می برد.دولت ابزار لازم را برای شکستن این باور دارد ،یک مقدار هم دانش روانشناسی  اجتماعی این طرف وجود دارد که باید دولت به آن توجه کند.اقتصاددان هایی هستند خارج از جرگه این اقتصاددان های دولت روحانی -که افزایش شدید نئولیبرالی دارد- حرف می زنند و راه های دیگری دارند.من گمان می کنم اگر آن راه حل ها در پیش گرفته شود و اگر سنجیده عمل شود ،اگر از صندوق ذخائر ارزی خوب و به موقع و با تدریج و قاطعیت استفاده شود و اگر خیلی شجاعانه به جنگ مالکیت های نقدینگی بروند ((این مالکان نقدینگی صاحبان قدرت و سیاسی هم هستند .این دولت نمی خواهد با این صاحبان قدرت درگیر شود برای اینکه خودش هم در بخشی ازاین قدرت شریک است )) می تواند موثر عمل کند.دولت روحانی چندین بار در مورد بسته های اقتصادی ضد رکود حرف زد و شرایطی را مطرح کرد و من نوشتم و چاپ کردم که آن شرایط به معنی دامن زدن به حباب های مالی است و آن حباب های مالی الان این نتیجه را داده.بدون شک من این نظر را قبول دارم که کار ایالات متحده به اقتصاد ضربه زده البته هرگز هوشمندانه نبوده و هرگز نتوانسته این ضربه را متوجه صاحبان قدرت و کسانی که او دشمن می پندارد کند.این ضربه مستقیم متوجه مردم شده و ایالات متحده مردم را زیر فشار قرار داده ،این مردم راهکار نبودند ،مردم را قربانی کرد و می دانست این مردم راهکار نبودند و می خواست اینها تبدیل به عاملی برای فشار بر روی دولت شان شوند .به نظر من حتما این نظر درست است که فساد ،بی انضباطی مالی ،سیاست های نادرست و رانت خواری این مجموعه دست در دست هم داده و اثر این سیاست های آمریکا را چند برابر کرده اند .ولی به هر حال یادمان باشد ایران حالا موشک تولید کرده و آمریکا ناراضی است و یا هر کاری که کرده ،هزینه ای را که مردم دارند می دهند و این تاوانی را که مردم از طریق گرانی کالا و دارو و غیره می پردازند، نمی توان گفت که آمریکا نا آگاهانه عمل کرده .می دانسته و می خواهد این مردم را به جنگ این دولت بیاندازد.به گمانم این وضعیت راه حل دارد .ایران باید شجاعانه آستین ها را بالا بزند و انتقال قدرت به مردم را نشانه بگیرد ،غرغر های کسانی که ارز شان بالا رفته و حالا نگران هستند که ارز شان پایین بیاید و نفرین کنند ،نگران اینها نباشد و خود را از خیل وابستگی طبقاتی بیرون بیاورد .اما آیا می تاواند ؟وابستگی طبقاتی چیزی است که به سادگی نمی شود با نصیحت و پند از آن بیرون آمد .در نتیجه یک تحول در ساختار سیاسی و در گرایش های اقتصادی سیاسی در ایران لازم است که از این دور بسته باورهای مبتنی بر روانشناسی اجتماعی دور باطل، اقتصاد ایران بیرون بیاید .این به شجاعت و استحکام عمل احتیاج دارد و کمک گرفتن از اقتصاددان هایی که دوست دارند به آنها بگویند اقتصاددان های رادیکال.آن اقتصاددان هایی که  در جستجوی منافع مردم هستند واین برج های تجاری خالی و ساختمان های تحت عنوان مال و واینها را که با شرایط اقتصادی مردم همخوانی ندارد را برنمی تابند.حرف آن اقتصاد دان ها باید معیار عمل قرار گیرد.

بخشی از مردم که حالا سرمایه ای هم دارند دغدغه سرمایه گذاری دارند و نمی دانند در کدام بازار ها سرمایه گذاری کنند که سود لازم را هم ببرند ،مثل بازار ملک و طلا و غیره .با توجه به شرایط کنونی شما چه بازاری را می توانید به این بخش جهت سرمایه گذاری پیشنهاد کنید؟

من تا آنجا که به منافع مردم مربوط میشود می توانم حرف بزنم ،من مدافع منافع آن سرمایه داران نیستم و مشاور آنها هم نیستم و نمی خواهم هم باشم.به نظر من تا آنجا که منافع مردم مربوط می شود، سرمایه گذاری ها در فعالیت های تولیدی مصرفی کوتاه مدت .اینها ضروری است .دولت باید منابع ارزی خود را بتواند به خوبی و مبرا از هرنوع سوءاستفاده و فساد در اختیار این تولید کنندگان قرار دهد .تشکل های این تولید کنندگان باید زیر نظارت دموکراتیک باشند و با تشکل های کارگری آمیخته شوند .الان شش میلیون بیکار داریم ۳/۵ میلیون زارعان که قوه خرید شان در حد بسیار پایین و صفر است .اینها وقتی حضور دارند، سرمایه گذاری در هیچ رشته ای نمی تواند با تقاضاهای کافی روبرو شود .بنابراین سیاست های دولتی هم باید از لایه های پایینی جامعه کار خود را شروع کند .

بانک ها در این میان چه نقشی دارند و آیا کاهش نرخ سود بانکی منجر به سیال شدن نقدینگی و برآمدن اوضاع فعلی نشده است و آیا نباید سود بانکی افزایش یابد؟

خب نرخ تورم بالا بوده ،نرخ سود سپرده ها اگر بالاست تا حدی قابل توجیه است و بالاتر رفتن آن هم قابل قبول است ،چرا که موجب می شود که منابع بانکی به سمت فعالیت های سکولاسیون و دلالی و فروش ارز حرکت نکند و در همانجا با اطمینان بازدهی را متوجه سپرده گذاران کند اما در عین حال وام هایی که سیستم بانکی می دهد می تواند از یک سیستم حمایتی و تکلیفی دولت برخوردار باشد .تمام نگرانی این است که فساد مانع اینکار می شود .من تمام بحثم این است که اگر دولت دولت خوبی باشد می تواند در برابر مفسدان بایستد و می تواند با کمک منابع دولتی منابع بانکی را که جمع شده اند به سمت فعالیت های تولیدی و تولیدکالاهای مصرفی سبک هدایت کند تا فعلا یک شکست محکم به نرخ ارز بخورد ،وارد آوردن این ضربه شدنی است ،ما میدانیم چجوری باید این ضربه را وارد کرد .یک عده ای می گویند دولت خودش در بالا بردن نرخ ارز دست داشته و این شوک درمانی است ،نه. این شوک درمانی نیست ،کسانی که شوک درمانی را خوانده اند، می دانند ،الان ضد شوک درمانی را ما می توانیم پیشنهاد کنیم .ضد شوک درمانی عبارت است از شوک هایی که با اتکا به صندوق ذخایر ارزی و با اتکا به قدرت دولت و با انتقال رویه دولت به سمت منابع مردم و کارگری و جلب اعتماد آنها می تواند شوک پایین آورنده قیمت ارز را بزند و از ناراحتی و غر زدن ها ناراحت نباشد .راه ما این است که در این موقعیت ضد شوک وارد کنیم.

همه می گویند چون نقدینگی ما زیاد است تورم بالایی داریم ،در کشور هایی مثل آلمان و یا ژاپن که حتی بیشتر از ما هم نقدینگی دارند، تورم تک رقمی یک درصدی و حتی زیر آن را دارند .به نظر شما آنها از چه سیاست هایی استفاده می کنند که می توانند اینچنین کنترل داشته باشند ؟

 

دو سه دلیل وجود دارد ،یکی اینکه این نقدینگی در آنجا قابلیت کنترل دارد ،چون نظام کنترلی نظام دمکراتیک است ،شورای پول و اعتبار باید یک شورای مستقل و قدرتمند باشد که ما در ایران نداریم .نگرانم که خود شورای پول و اعتبار به سمت فساد برود ولی شورای پول و اعتبار اگر مرکب از چند اقتصاددان برجسته و چند قاضی برجسته و چند شخصیت سیاسی که فرق هم نمی کند و مهم هم نباید باشد که مدتها در اپوزوسیون بوده اند و هنوز هم هستند ولی وفادار به منافع مردمی هستند، آنها شورای پول و اعتبار را اداره کنند و بتوانند این نقدینگی را کنترل کنند و آن را در راستای فعالیت های تشخیص داده شده و مفید هدایت کنند.نقدینگی به خودی خود خیلی چیز بدی نیست .آنچه که نقدینگی را به چیز بد تبدیل می کنند این است که چه کسانی مالک این نقدینگی هسنتند .الان ۷۰ تا ۷۵ درصد نقدینگی کشور در اختیار ۵ درصد از مردم است .اعتراض هایی که در مجلس توسط آن خانم و آن آقای نماینده شد به گمان من اعتراض های سالم و امید بخشی است و باید دنبال اینها گرفته شود .مقامات دولتی باید به آن اعتراض ها بها دهند و از آن مسیر ها حرکت کنند تا نظارت های دمکراتیک ومردمی روی نقدینگی باشد و نقدینگی اینطور در دست هایی محدود و انحصاری تلنبار نشود .این تفاوت بلین ایران و آن کشور خها وجود دارد ،باز تاکید می کنم نقدینگی نه تنها به خودی خود بد نیست بلکه خیلی هم خوب است .به یاد می آورم وقتی تاریخ اقتصاد جهان را می خواندیم نقدینگی یکی از ابزارها و نیروهای رشد دهنده ی بادوام در اقتصاد ایالات متحده بوده ،البته همان زمانی که مهاجران می آمدند و البته یکی دیگرش هم جنایت کاری آن مهاجران علیه مردم بومی بوده و غارت منابع شان اما قرارنیست که رشد و توسعه حتما آمیخته با روش های غارت باشد .امروز دانش و تجربه های بشری ، روش های دمکراتیک و نظارت های دمکراتیک و شورای پول و اعتبار زبده و پاسخگو و قدرتمند را کشف کرده اما فکر نمی کنم کل ساخت قدرت به این قضیه رضایت دهد.

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.