تاریخ انتشار : پنجشنبه 25 خرداد 1402 - 7:22
کد خبر : 132302

جامعه امیدوار ؛ جامعه زندگی

جامعه امیدوار ؛ جامعه زندگی

آرمان شرق-گروه جامعه:امید موضوعی «روانشناختی» است و می‌گوید: «همان‌طور که می‌دانید انسان در این جهان به لحاظ روانی با استرس‌ها و اضطراب های فراوانی روبه‌رو است. مرگ، تنهایی، آزادی، توان تصمیم‌گیری ، آزادی اندیشه، پوچی و… از جمله عواملی است که باعث به‌وجود آمدن همین استرس هاست. این استرس‌ها باعث می‌شود تا انسان همواره با این سوال‌ها مواجه باشد که معنای زندگی چیست؟

جامعه امیدوار ؛ جامعه زندگی

آرمان امروز – حمید‌رضا خالدی: امید اجتماعی، مفهومی مهجور در علوم اجتماعی است که به نظر می‌رسد به‌تازگی و به‌علت واقعیت‌های اجتماعی امروز کشور ما، برخی اندیشمندان و دغدغه‌مندان به آن توجه بیشتری کرده‌اند؛ بنابراین، مسئله‌مند شدن امید اجتماعی در ایران، معلول شرایط امروز جامعه است. موضوع به حدی حایز اهمیت است که به اعتقاد بسیاری از جامعه شناسان از جمله مصطفی مهرآیین، جامعه‌ای امیدوار است که بتواند زندگی روزمره را تجربه و از آن مراقبت کند. از منظر نظری، امید اجتماعی کنشی هدفمند از طریق برنامه‌ریزی، مسئولیت‌پذیری، تلاش‌گری در راستای ایجاد تغییر برای دستیابی به آرزوی پیشرفت است در واقع در این مقوله (امید اجتماعی) اعتقاد براین است که افراد در سرنوشت خود نقش داشته باشند. در همین راستا امید اجتماعی افراد را به کنشگرانی تبدیل می‌کند که از ویژگی خلاقیت عاملانه برخوردارند. تفکر امید اجتماعی ایجاد امکان در برابر احتمال است در واقع شهروندان برای دستیابی به خواسته هایی که آرزویش را دارند، طرحی آگاهانه پی ریزی می‌کنند به این صورت که می پذیرند برای رسیدن به خواسته‌های خود باید تغییراتی در شرایط موجود ایجاد کنند و برای ایجاد این تغییرات هدف‌گذاری و برنامه‌ریزی می‌کنند. ضمن آنکه برای پیگیری برنامه ها تلاش می کنند و مسئولیت تلاش هایشان  را به عهده می گیرند تا به پیشرفتی که خواهان آن هستند دست یابند.

اجتماعی‌شدن امید

زندگی و دنیای اجتماعی، متشکل از افرادی است که هر کدام سرشار از عواطف گوناگون، مانند ترس، اشتیاق، آرزو، امید و … هستند (. تمامی این احساسات در تعامل با زندگی اجتماعی است و شاید بتوان گفت براساس نظر امیل دورکیم و جورج هربرتمید، هیچ خود یا شخصی و یا احساسی خارج از چهارچوب محیط و بازتاب اجتماعی وجود ندارد.) شاید بتوان گفت امروز، بیشتر از هر زمان دیگری، توجه به امید به‌عنوان پدیده‌ای جمعی و جامعه‌شناختی ضرورت یافته است؛ زیرا ابراز امیدواری برای هر فرد، کاملاً منحصر‌به‌فرد است؛ اما از شرایط اقتصادی– اجتماعی، روانی و اجتماعی کلیت یک جامعه متأثر است توجه فراگیر و تقریباً مهم به امید اجتماعی به‌عنوان یک دغدغه در میان محافل علمی ایران به سال ۱۳۹۶ بازمی‌گردد؛ یعنی زمانی‌که اولین همایش امید اجتماعی در ایران برگزار شد و پس از آن نیز این دغدغه ادامه یافته است. هادی خانیکی، استاد علوم ارتباطات، معتقد است: «امید و امیدواری، نشانه تحرک و پویایی جامعه و شرط ضروری پیشرفت و توسعه اجتماعی است. ازنظر او، بین امید فردی و امید اجتماعی، تفاوت‌هایی وجود دارد. امید فردی نزد ما ایرانیان، بیشتر و برتر از امید اجتماعی است؛ یعنی اعتماد افراد به خودشان بیشتر از اعتمادشان به دیگری، ازجمله جامعه، حکومت و هر نهاد دیگری است.» خانیکی همچنین معتقد است: «ما در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که با برگزاری یک انتخابات خوب، امیدواری شکل می‌گیرد و با برخوردن به مانعی در کار، یأس بسیاری در آن به وجود می‌آید.» او بر نقش حکومت‌ها در فراهم‌آوردن شرایط و زمینه امید یا ناامیدی صحه می‌گذارد؛ زیرا معتقد است یکی از عوامل مؤثر در افزایش امید اجتماعی، احساسی است که شهروندان و یا گروه‌ها و طبقات اجتماعی از مؤثربودن دارند و اینکه تا چه میزان در تغییراتی که رخ می‌دهد، علائم اصلاح و بهبود را می‌بینند. از سوی دیگر غلامرضاکاشی، پژوهشگر ایرانی حوزه علوم سیاسی و جامعه‌شناسی و استاد دانشگاه علامه طباطبایی نیز دربارۀ وضعیت امید در ایران پس از انقلاب چنین بیان می‌کند که «تقریباً در دو دهۀ اول پس از پیروزی انقلاب، امید موجود در جامعه، امید به تحقق آرزوها بود و کنش‌های اجتماعی بر این اساس محقق می‌شد؛ اما بعد از این دوره با پدیده‌ای با نام امید به برطرف‌شدن دردها‌ مواجه شدیم که جای سنخ قبلی امید را گرفت؛ یعنی مردم، مشکلات و کمبودهایی داشتند و امیدوارانه برای برطرف‌شدن آنها می‌کوشیدند. او معتقد است در شرایط امروز جامعه ایران، حتی سنخ دوم امید نیز دیگر مشاهده نمی‌شود و در توصیف آن، مظنون به بروز ناامیدی است.» اما در مقابل، مقصود فراستخواه ، جامعه شناس معتقد است «امید و ناامیدی در بستری اجتماعی ساخته می‌شود و نارضایتی در جامعۀ ایران وجود دارد؛ اما درنهایت، جامعۀ ایران، جامعۀ امیدواری است. » او امید اجتماعی را نتیجۀ تعامل سه عامل نخبگان علمی، فرهنگی و فکری، نهادهای مدنی و نخبگان دولتی می‌داند و معتقد است اندک‌بودن امید اجتماعی در ایران، به‌علت کم‌کاری این سه ضلع مثلث است.

نقش دولت در ایجاد امید

اما به گفته مقصود فراستخواه، استاد دانشگاه شهید بهشتی، براساس پژوهشی که در سال ۸۱  و در مورد  که داده های جامعه شناسی دهه ۷۰ انجام شد، رضایت از  زندگی در  بیش از نیمی از جوانان واژه‌ای بی‌معنا بود!. رضایت از زندگی به معنای فرآیند شناختی و قضاوتی شما در باره خودتان و مناسبات تان با محیط است. این شناخت و قضاوت هم در جامعه ساخته می‌شود. شما به‌طور اجتماعی یاد گرفته‌اید دربارۀ  خودتان و مناسبات تان قضاوت های مثبت یا منفی داشته باشید. اگر قضاوت مثبت باشد مثلا در خصوص درآمد، سلامت و آموزش؛ در نتیجه حس خرسندی هست وگرنه ناخرسندی و یاُس و حس حرمان است.

از مقوله ای اجتماعی تا روانشناختی

مصطفی مهرآیین اما به عنوان جامعه شناس و مدرس، تلاش می‌کند تا مقوله «امید اجتماعی» را به شکلی کلاسه شده تر تببین و تعریف کند. وی در گفت و گو با خبرنگار «آرمان امروز» با بیان اینکه امید بیش از آن‌که امری «اجتماعی» باشد، موضوعی «روانشناختی» است و می‌گوید: «همان‌طور که می‌دانید انسان در این جهان به لحاظ روانی با استرس‌ها و اضطراب های فراوانی روبه‌رو است. مرگ، تنهایی، آزادی، توان تصمیم‌گیری ، آزادی اندیشه، پوچی و… از جمله عواملی است که باعث به‌وجود آمدن همین استرس هاست. این استرس‌ها باعث می‌شود تا انسان همواره با این سوال‌ها مواجه باشد که معنای زندگی چیست؟ چه می توان کرد؟ یا چه باید کرد؟.

وی با ذکر اینکه، به همین خاطر بسیاری از پدیدارشناسان و جامعه شناسان از جمله «برگر»، بر این باورند که یکی از مهمترین که عواملی که می‌تواند ما را سرپا نگهدارد، حقیقت زندگی روزمره است؛ می‌گوید: «حقیقت زندگی یعنی متولد شدن، دوست داشتن، غذت خوردن، پدر و مادری کردن، سعی کردن و… در واقع با این مدل، تلاش می‌کنیم تا زوایای بی‌معنای زندگی را معنادارکنیم.  موضوعی که باعث می‌شود تا یک پاسخ پیشا فلسفی و عرفانی به اضطراب های ما بدهد.»

این جامعه شناس تصریح می‌کند: «امید دادن انسان به خودش یکی از کارهایی است که در زندگی روزمره‌اش با خودش می‌کند. مثلا وقتی صحبت از فقر می‌شود می‌گوید: نابرده رنج گنج میسر نمی‌شود. یا وقتی صحبت از طلاق می شود می‌گوید: بختم سفید نبود. درسطوح بالاتر چیزی که امید بخش است نظام‌های نمادین و بنیادین است مثل دین، هنر، فلسفه و….که گفتمان های اندیشه ای فکری هستند.  حالا اگر در جامعه اتفاقی رخ داده که شما فکر می‌کنید مردم ناامید شده است، باید دلیل آن را در این دو اصل جست‌وجو کرد.

اما ناامیدی اجتماعی ریشه در چه عواملی دارد؟ سوالی که مهرآیین در پاسخ به آن می‌گوید: «اصولا این مقوله ریشه در چند محور اصلی دارد. اول اینکه جامعه‌ای امیدوار است که بتواند زندگی روزمره را تجربه و از آن مراقبت کند. بتواند غذا بخورد، داروی خوب تهیه کند، به دل طبیعت برود، مسافرت برود، زندگی تشکیل دهد و.. متاسفانه با سیاست‌های غلطی که طی چند دهه اخیر در پیش گرفته شده، همین زندگی روزمره که بیانگر زندگی انسان است، معنای خود را از دست داده است. معنای«اینجا» و «اکنون» را از دست می‌دهد. از سویی مشکلاتی مانند فقر، خشونت سیاسی، … یک وجهه کلان این ماجراست که باعث می‌شود تا ذهنیت عینی ما آسیب ببیند.»

وی ادامه می دهد: «در سطح کلان تر نیز عرفان، فلسفه و دین نظام های توجیهی هستند. یعنی به دنبال توجیه کردن خلاء ها و سوالات زندگی ما هستند تا آن را معنا دار کنند.» وی با اشاره به دومین عامل بروز ناامیدی اجتماعی نیز می گوید: «دومین دلیل عمده‌ای که می‌تواند جامعه‌ای را نا امید کند اختلال در فرآیند فرهنگ یعنی گفت‌وگو است. گفت‌وگو در همه حوزه ها. از عرفان و فلسفه تا اندیشه و… در طول دهه‌های گذشته به دلیل آن‌که در کشور ما ملاحظات فراوانی در حوزه فرهنگ شده است، با نوعی انسداد تفکر عرفانی و دینی و فلسفی مواجه شده‌ایم . این در حالی است که این نظام‌ها، نظام‌های توجیهی زندگی هستند. وقتی شما شعری از مولانا می‌خوانید، یا موسیقی فاخر گوش می‌دهید خود به‌خود این تجربه‌های درونی باعث معنا بخشی به زندگی می‌شود. چرا؟ چون هم فلسفه خوب است و هم سینما و هم ورزش. انسان باید همه این‌ها را تجربه کند. اما واقعیت این است که هم اینک ما، میدان فرهنگ نمی‌تواند ذهن انسان را معنا ببخشد.»

ولی اینها تنها مواردی نیستند که مهر آیین به آنها به عنوان ریشه‌های بروز ناامیدی اشاره می‌کند. وی از شکاف بین انسان و جامعه به عنوان یکی دیگر از عوامل موثر در این زمینه یاد کرده و می‌گوید: «موضوع بعدی که می‌تواند نقش موثری در کاهش امید در جامعه داشته باشد، شکاف بین انسان و جامعه است. اینکه مثلا ما تلویزیون و یخچال می‌سازیم، اما همین کالاها در مقابل ما ایستاده‌اند و برما اعمال قدرت می‌کنند. این درحالی است که ما به‌عنوان انسان، باید احساس  زندگی اجتماعی را داشته باشیم و حس کنیم. به بیانی نباید خرید تلویزیون یا ماشین لباسشویی و تلویزیون برای شما «آرزو» شود. این زمانی ممکن است که همه چیز اجتماعی بنیان و اثرات جامعه نیز اجتماعی شود. یعنی ثروت و قدرت باید به شکل اجتماعی تجربه شود. این موضوعی است که در سال‌های قبل اتفاق نیافتاده است چرا که متاسفانه مردم با زندگی اجتماعی بیگانه کرده‌ایم. طبیعی است که وقتی چنین شرایطی رخ می‌دهد، باعث بروز ناامیدی در جامعه باشیم.

وی تصریح می‌کند: «در مقابل مقوله شکاف بین انسان و جامعه ما با موضوع دیگری مواجه هستیم که از آن می‌توانیم به موضوع «ارتباط» انسان با جامعه یاد می‌شود. محتوای این مساله به دامنه ذهنی انسان بر می‌گردد. واقعیت این است که گرامر ایجاد شده بعد از انقلاب، گرامری غمناک است که هر روز به ابعاد آن اضافه می‌شود درحالی‌که از روز قرار نبود اینچنین باشد.

تعلیم امید در بین نسل جدید

شاید کلیدی‌ترین جایگاه امید را بتوان بین جوانان و دانش آموزان جست‌وجو کرد. همان هایی که آینده سازان هر کشوری هستند وزیربنای امید ساخت آینده را رقم می‌زند. بنابراین طبیعی است که امیدوار بودن آنها می‌تواند به‌نوعی تضمین کننده آینده کشور باشد، اما اگر به مقوله امید آشنا نباشند، انسان‌های ساده لوح هستند که هر فردی می‌تواند با امیدواهی سرشان را کلاه بگذارد که این همان رسیدن جامعه به یاس و ناامیدی است.

محمد داوری، کارشناس آموزشی در گفت و گو با خبرنگار «آرمان امروز» درباره نقش تعلیم و تربیت در مقوله شناخت امید به جامعه می‌گوید: «در اینکه امید، منشاء حیات یا جان مایه هستی برای همه جانداران، به‌ویژه انسان است شکی نیست، چرا‌که ما زندگی می‌کنیم تا به اهدافی که داریم برسیم. حالا ممکن است این اهداف مربوط به خودمان یا خانواده یا دوستان‌مان باشد. ولی در همه این موارد به هر حال امید موتور محرکه انگیزه‌ها و فعالیت است. اصولا مدرسه با دانشگاه یک تفاوت اساسی دارد. مدرسه در مقطعی بسیار حساس آموزش بچه‌ها را در دست می‌گیرد بنابراین اگر چرخ آن درست نچرخد، این جوانان و نوجوانان محصل، دچار بحران های روحی و روانی متعدد و خودشان از عوامل ناامیدی آنها می‌شوند. این ناامیدی یا امید گرچه از مدارس نشات می‌گیرد اما، می‌تواند تعدیل یا تشدید شود.»

این کارشناس آموزشی تصریح می‌کند: «به‌همین دلیل فرآیندی که دانش آموزان در آن پرورش پیدا می‌کنند در ایجاد امید در آنها بسیار موثر است. به بیانی با نشان دادن یک آینده روشن در محتواهای آموزشی و اینکه درآینده در چه جامعه‌ای و در چه موقعیت اجتماعی زندگی می‌کنند، می‌توان دورنمایی امیدوار کننده را برای آنها ترسیم کرد تا برای رسیدن به آن تلاش کنند. با این وجود باید این امید آفرینی به حدی باشد که از همان دوران کودکی در وی نهادینه شود تا زمانی‌که رشد می‌کند و بزرگ‌تر می‌شود، نه تنها بتواند در این جامعه آشفته بازار، گلیم خود را از آب بیرون بکشد؛ که بتواند درست را از نادرست تشخیص دهد و با «امید» آینده خود و کشورش را بسازد.

با این وجود داوری معتقد است: «در حال حاضر ناامیدی در بین جامعه و دانش آموزان و معلم‌ها تزریق شده که بسیاری از دانش آموزان به فکر مهاجرت به خارج هستند و آنهایی که به هر دلیل در داخل کشور مانده‌اند مانند کشکولی پر از نا امیدی هستند.»

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.