وزارت کشور به وظایف توسعه سیاسیِ ثباتمحور بپردازد
آرمان شرق- مهمترین وظیفه وزارت کشور در تجریدیترین و بنیانیترین سطح نظریهپردازیِ سیاستی، تقویت سرمایه اجتماعی و وحدت ملی در گستردهترین مفهوم آن است. این مستلزم کاهش وظایف «اداره»ای هماهنگی و امور اقتصادی و تأکید بر وظایف توسعه سیاسیِ ثباتمحور در این وزارتخانه است. در یک کلام جلوگیری از سناریوی تجزیه کشور وظیفه اصلی وزارت کشور است.
نگارش این مقاله در پی دغدغهای برای حفظ یکپارچگی سرزمینیِ ایران سرافراز است؛ آنگاه که میان مردمان نفرت ایجاد شود، در سرزمین خود دیوارها میکشند. وظیفه اصلی وزارت کشور چیست؟ وزارت کشور اساسا وزارت نهادهای سیاسی و مهمترین وظیفه آن حفظ ثبات از طریق نهادهای رسمی و غیررسمیِ سیاسی است. این وزارتخانه، به پندار من، وظیفه اقتصادی ماهوی ندارد. وظیفه هماهنگی، آن هم در سطوح استانی، وظیفهای فرعی است. ترکیب سیاسی-امنیتی هم که زمانی برای معاونتی به این نام مرسوم بود، میتواند لغزش ایجاد کند و امنیتیبودن را برجسته سازد؛ ازاینرو ای بسا حذف برخی از معاونتهای آن بهویژه در سطوح استانی مفید هم باشد تا شمار گستردهای از «مقام»های مشمول «بند-ه» ماده ۷۱ قانون خدمات کشوری که در ۳۱ استان ضرب میشود، حذف شده و بخش زیادی از هزینههای مربوطه کاهش یابد. سرگرمشدن به وظایف فرعی اقتصادی و حتی هماهنگی، این وزارتخانه را از وظیفه اصلی خود دور میکند و آن را بهسوی وظایف اداری پیش میبرد؛ بنابراین نهادهای سیاسی در سطح ملی توسعه نمییابد. در برخی کشورها وزارت کشور را «وزارت نهادهای دموکراتیک» نامگذاری کردهاند. این بهدلیل تأکید و تمرکزیافتن این وزارتخانه بر ساختارها و نهادهای سیاسی است. نهادهای سیاسی یعنی نهادهایی که مردم از طریق آن به امر قدرت اهتمام میورزند، خواه از طریق مجاری رسمی یا غیررسمی، خواه مستقیم از طریق انتخابات و تشکلهای سیاسی و خواه غیرمستقیم از طریق تشکلهای غیرسیاسی مانند رسوم قومی و قبیلهای، زبان، عرف و عادات و سایر «ابزارهای اجتماعی». وزارت کشور باید بر این وظیفه اهتمام ورزد که ثبات سیاسی و همبستگی ملی را تقویت کند. ثبات و همبستگی، رویکردهای گوناگونی دارد که هیچیک از این رویکردها جای دیگری را نمیگیرد؛ برای مثال رویکرد نظامی-امنیتی نمیتواند جای رویکردهای سیاسی را بگیرد؛ آنهم در کشوری مانند ایران که واجد پیچیدگیهای ذاتی یک کشور با جامعه مدنی مدرن و متکثر است؛ اما ثبات سیاسی بهمثابه وظیفه اصلی این وزارتخانه چگونه پدید میآید؟ یک پاسخِ مورد تأکید در اینجا این است که وزارت کشور سیاستی در پیش گیرد که از تبدیل تفاوتها به اختلاف و از اختلاف به کینه و دشمنی پرهیز شود. تاکنون این وظیفه کم و بیش رها بوده یا حداقل در محوریت نبوده و بیشتر بر تشریفات رسمیِ حاکمیتی یا هماهنگیهای اداری متمرکز بوده است. بدنه اجتماعی قدرت ملی در «دیپلماسی سیاست داخلی» کم و بیش مغفول است. عمل سیاسی در جهت سامان سیاسیِ گرایشهای گوناگون اقوام و مذاهب کمتر جایی داشته است. «نظریه سازگاری ملی» به شکلی واقعی و فعالانه پیگیری نمیشده و وزارت کشور درگیر حل بحرانها یا رسیدگی به امور جاری و اداری بوده است. طبیعت زندگی اجتماعی معمولا تفاوتها را به اختلاف تبدیل میکند که اجتنابناپذیر است.اما یک مرحله بسیار مهم دیگر هم وجود دارد که نکته اساسی این نوشتار است و آن، تبدیل این اختلافات به کینه و دشمنی مردمان با یکدیگر است. وزارت کشور مهمترین وظیفهاش جلوگیری از دامنزدن به کینهورزی در بدنه اجتماعی است. روندی که جامعه ما در سالهای اخیر طی کرده متأسفانه به سوی افزایش نفرت بوده است. گویی نهتنها جناحهای داخلی بلکه بخشهایی از بدنه اجتماعی به این مرحله رسیدهاند و حتی تاب «دیدن» یکدیگر را هم ندارند: آنگاه که به شکل متصلب، یک نژاد، یک تفکر، یک قوم و قبیله یا یک ایدئولوژی محدود را مبنای مقبولیت و مشروعیت قرار دهیم و همه را حذف کنیم زمینه را برای بهرهبرداری دشمنان فراهم کردهایم. آنگاه که پایههای سیستم را فقط بر شمار معدود و محدودی از مردمان قرار دهید فرایند تبدیل اختلاف به کینه را تسهیل کرده و میل به مهاجرت را افزون کرده و احساس تعلق به وطن را کاهش میدهید. وزارت کشور وزارت ملت است و باید دغدغه تحکیم «ملتِ سیاسی» را داشته باشد. متأسفانه از دهه ۸۰ به این سو حرکتی نظاممند و همهجانبه در حذف نیروهای سیاسی سنتی، اعم از اصلاحطلب و اصولگرا، آغاز شده است که به تصفیه لایهلایه تقریبا همه سرمایههای سیاسی ۸۰ سال اخیر منجر شده است. این برای جمهوریت نوپا بسیار خطرناک است و سبب میشود نیروهایی بیهویت و فاقد «سرمایه تاریخی» دایر مدار جریانهای سیاسی شده و کشور را به ناکجا آباد ببرند. اگر دغدغه «نفوذ» دارید حتما باید به «سرمایه سیاسی تاریخی» توجه کنید. بیتوجهی به این گونه مهم از «سرمایه»، زمینه نفوذ طبیعی را فراهم میکند که ضرورتا ریشه در سازمانهای جاسوسی ندارد. آقای احمد وحیدی، وزیر محترم کشور، گفته است که «قدرت ملی اساس بقای کشور و جامعه است» و چه تأکید درستی است بر قدرت «ملی». عمل به این سخن لوازمی دارد و مهمترین این لوازم آن است که عمیقا «فرایند تبدیل اختلاف به دشمنی» در میان اقشار ملت بهخوبی شناخته شود و خردمندانه و حکیمانه در معماری قدرتِ اجتماعی لحاظ شود تا بتوان از ستیزهگری اجتماعی دامن برکشید. البته باید گفت که متأسفانه جریانِ کلیِ موجود به این روال نیست و این، کار وزارت کشور را سختتر میکند. جریان کلی به سوی افزایش کینه و التهاب و نفرتپراکنی است؛ تقریبا از همه سو و بهویژه از سوی برخی صاحبان تریبونهای رسمی سالهاست که چنین است. گویی به شکلی هدفمند و برنامهریزیشده «کلیپ»های صوتی و تصویری تولید میشود و شماری از سخنرانانِ جوانِ جویای نام، با عشقی وصفناپذیر به شهرت، با سخنرانیهای داغ، آتش بر دلها میافکنند و جریان مقابل را به کینههای خود میآلایند. مثلا شماری از اصولگرایان که در پی تحریک سیاسی-اجتماعی و عصبانیکردن دیگران بودهاند، رها بوده و نسبت به عواقب اقدامات خود مسئولیتناپذیر بودهاند. برخی اعتراضهای سیاسی-اجتماعی را ناآگاهانه، همانان سلسلهجنبان بودهاند. هجومِ ناآگاهی از سخنرانیهای آتشین میبارد؛ کینهها انباشته، عَلَمهای اختلاف برافراشته و دشمنیها نهادینه میشود. من بر واژه «کینه» تأکید بسیار دارم؛ کینه و نفرتپراکنیِ سخنرانان و فعالان فضای مجازی، دل مردمان را آکنده از خشم میکند و «سازهای مصنوعی» از عقده و عقیده و حقیقتِ مطلق میآفریند؛ گوشها را کر، فریادها را بلند، گفتوگوها را تعطیل، جناحها را متصلب، سنگرها را برافراشته، سنگها را بر منجنیقِ پرتاب برآورده و دلها را زهرآگین میکند. اینها همه زمینه را، نهتنها برای سقوط، بلکه برای تجزیه کشور آماده میکند. آنگاه که در بدنه اجتماعی چند گروه عمده متصلب، از موافق و مخالف حکومت داشته باشید، زمینه برای سناریوی تجزیه فراهم است. به این بیفزایید دشمنانی را که از هر سو در کمیناند، به این بیفزایید استراتژیهای کلانِ قدرتهای بومی، منطقهای، بینالمللی را که تجزیه ایران را به سود خود میدانند. بدینسان، زمینههای تحقق سناریوی تجزیه بیشتر فراهم میشود. این، یک سناریوی محتملالوقوع، شاید دور و شاید نزدیک است. دوری و نزدیکی این سناریوها را اعمال ما میسازد. وظیفه ماست که همه سناریوها را برشماریم، حتی اگر احتمال وقوعشان اندک باشد. شاید عجیب باشد که وظیفه کنونی وزارت کشور را جلوگیری از تجزیه ایران بدانیم. مگر کشور در خطر تجزیه است؟ البته که فعلا نه. اما باید دید که چرا چنین پرسش و پاسخی مطرح میشود. ایران، تاریخی چند هزارساله دارد و گمان میرود که این تاریخ کهن و پایبندی به آن و بلکه عشق اقوام آن به یکپارچگی، تضمینی بر حفظ تمامیت ارضی است؛ آری اینچنین است؛ اما باید همواره از کید دشمنان و جهالت دوستان غفلت نکرد. بهراستی به اطراف بنگرید؛ کدامیک از قدرتهای خرد و کلان براساس ملاحظات استراتژیک خود از تجزیه ایران سود نمیبرند؟
آنان در «ترجیح استراتژیک» و محاسبه درازمدت خود، ایرانِ تجزیهشده را آرزومندند. این، همان کاری است که زمانی با آلمان و زمانی با یوگسلاوی (بالکانیزاسیون) کردند. بدون اینکه بخواهم ایران را با یوگسلاوی یا آلمان مقایسه کنم، تنها به بدنه اجتماعی این کشورها و تفاهمناپذیری درونی آنها اشاره میکنم. در هر دوی این موارد، در درون جامعه، بدنهای اجتماعی و نسبتا قوی و ریشهدار از چند گرایش اصلی وجود داشته است. در آلمان، بدنهای اجتماعی از آلودگان به رژیم نازی، بدنهای دل در گرو مارکسیسم و بدنه اجتماعی دیگری با غرب همآوا بودهاند. در یوگسلاوی، شمار متکثری از چند ملت وجود داشته است. رژیمهای سیاسی که تناسبی بین ظرفیتهای بومی و وظایف بینالمللیشان وجود نداشته و از سوی دیگر در بدنه اجتماعی خود چند گروه عمده متصلب از مردمِ موافق و مخالف دارند، در معرض تجزیه قرار میگیرند. اگر بدنههای چند میلیونی پارهپاره و متنفر از یکدیگر حضور داشته باشند و از سوی دیگر بدنه چند میلیونی طرفداران حکومت قابل حذف و استحاله نباشند، آتش ناسازگاری اجتماعی گسترش مییابد و زمینه را برای تحریکات دشمنان در تجزیه آنان فراهم میکند. در چنین حالتی «مسئله» دشمنان با تغییر رژیم فیصله نمییابد و تا تجزیه پیش خواهند رفت؛ …هشدار! وجود هستههای سخت حاکمیتی برای ثبات سیاسی و یکپارچگی ملی کشورها ضروری است. بهلحاظ سنتی و رسمی، قدرتِ سختِ نیروی ارتش در کشورها چنین وظیفهای به عهده دارد؛ اما این کافی نیست. این هسته سخت باید مستظهر به بدنهای پرشمار از مردمان باشد که بتوانند پشتوانهای اجتماعی برای این هسته سخت باشند؛ برای مثال جوانان اصولگرا در ایران، بهمثابه یک گروه یا هسته سخت اجتماعی، چنین کارکردی دارند؛ هیئتها و حسینیههای آنان چنین استحکامی را میپردازد و سینهزنیهای شورانگیز آنان عشقهای حماسی به دین و «وطن شیعی» را میپرورد. یک سیاستمدار ملیگرا میتواند در آیینه چنین مناسکی پرورش روح ملی را ببیند. حزبالله در لبنان، احزاب ایدئولوژیک در کشورهای چپ و… نیز نمونههای دیگری برای حفظ یکپارچگی ملیاند. حزبالله لبنان هرچند کارویژه ایدئولوژیک خود را حفظ میکند، اما برای مسیحیان و دیگر گروهها کارکرد حفاظت از یکپارچگی ملی پیدا کرده است؛ اما این هم کافی نیست. این هستههای سخت باید بتوانند با دیگر اقشار جامعه رابطهای سازگارانه داشته باشند تا بتوان از درون آن پیوستگی اجتماعی را برای حفظ وحدت ملی برساخت. در غیر این صورت، اگر این هستههای سخت دستاویز نفرتپراکنیهای یکسویه برای مطامع حزبی، جناحی یا فرقهای شود، نقض غرض خواهد شد و اینان به ضد آرمان پیوستگی ملی تبدیل خواهند شد.
***
از سوی دیگر حکایت کینهورزی از سوی شماری از «روشنفکران قومگرا» هم دامن زده میشود. سالها پیش در حوادث سال ۷۸ جمعیتی قومی از دانشجویان را در سرای دانشگاه تهران دیدم. شعارهایشان فارسی نبود؛ «تراکت»ها و «پلاکارد»هایشان نیز هم. همه به زبان قومی بود و تعمد داشتند که به هیچ زبانی غیر از زبان مادریشان سخن نگویند. سراسر کینه بودند و خشم. میتوان گفت که بخشی از این کنش، واکنشی کینهتوزانه به بذرهای کینه دیگران بود اما بیش از هرچیز نقش «روشنفکران قومگرا» در این میان مهم است. این «روشنفکران» دردهای عادی را به طرزی مصنوعی عمیق جلوه میدهند، خودآگاهیِ کاذب پدید میآورند و عملا تفاوتهای قومی را به کینه تبدیل میکنند. سخنرانان و روشنفکران «سنتی» که به منابر و تریبونهای عامه دسترسی دارند نیز چنین میکنند. در کل، اشتیاقِ دیوانهوار به شهرت و تبرّج سخنرانی (اعم از منبریِ سنتی و مدرنِ تریبونی) چنین است؛ آدمهایی اینچنین، در پی گرمکردن محافل خود هستند و اختلافات طبیعی، سلیقهای، نژادی، قومی، جناحی و مذهبی را به عمیقترین شکل ممکن جلوه میدهند؛ از ضربهای که به وحدت ملی میزنند فارغ هستند. مهمترین وظیفه وزارت کشور در تجریدیترین و بنیانیترین سطح نظریهپردازیِ سیاستی، تقویت سرمایه اجتماعی و وحدت ملی در گستردهترین مفهوم آن است. این مستلزم کاهش وظایف «اداره»ای هماهنگی و امور اقتصادی و تأکید بر وظایف توسعه سیاسیِ ثباتمحور در این وزارتخانه است. در یک کلام جلوگیری از سناریوی تجزیه کشور وظیفه اصلی وزارت کشور است./شرق-کیومرث اشتریان
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰