تاریخ انتشار : شنبه 9 اردیبهشت 1402 - 6:14
کد خبر : 128698

سید عطاءالله مهاجرانی: چرا در داوری تامل نکنیم؟!

سید عطاءالله مهاجرانی: چرا در داوری تامل نکنیم؟!

آرمان شرق-گروه سیاست:اکنون سی سال از همان آتش‌افروزی‌ها گذشته و ایشان ماجرای تازه‌ای آغاز کرده، به کلی متفاوت و متضاد با حال و هوای همان سال‌ها. تجربه گرانقیمتی است که به بهای سنگینی برای فرد و جامعه حاصل می‌شود. آن جوانان نیز که به دلیل ناآشنایی سخنان شیخ حسین انصاریان را نفهمیده و تامل نکرده‌اند، حتما در آینده، متوجه خواهند شد که بیراهه یا کژراهه می‌رفته‌اند. اگر چنین است، چرا در داوری تامل نکنیم؟! چرا به قول فردوسی، به شیوه «سخن گفتن خوب و آوای نرم» سخن نگوییم؟

سید عطاءالله مهاجرانی: چرا در داوری تامل نکنیم؟!

چرا به قول فردوسی، به شیوه «سخن گفتن خوب و آوای نرم» سخن نگوییم؟
یکی از سنت‌های ناشایست ما به عنوان ایرانی، مسلمان یا شرقی این بوده و همچنان هست که خودمان را مرکز عالم و آدم و خردمندی و تشخیص درست تلقی می‌کنیم. دیگران هستند که راه را اشتباه می‌روند، خردمندانه تصمیم نمی‌گیرند و …  سعدی در باب هشتم گلستان در آداب صحبت سروده است:
گر از بسیط زمین عقل منعدم گردد
گمان نبرد هیچکس به خود که نادانم!
نیاکان و گذشتگان ما برای «صحبت» آدابی قائل بودند. شیوه سخن گفتن انسان با پدر و مادر، با کودکان، با همسایه و حتی غیرمسلمانان، همه اندیشیده شده و سنجیده بود. چنانکه در گلستان سعدی در همین «باب آداب صحبت» نکات بسیار لطیف و عمیقی دیده می‌شود. در دانشنامه حدیث بحارالانوار، سه جلد ۷۲ و ۷۳ و ۷۴ درباره آداب معاشرت و سلوک اجتماعی است. مثلا اگر فردی که اهل کتاب است با شما رویارو شد، چگونه با او معاشرت کنیم. سلام را چگونه پاسخ دهیم. با پیران قوم چگونه رفتار کنیم؟! علامه مجلسی از کتاب امالی شیخ طوسی از پیامبر اسلام صلوات‌الله علیه روایت کرده است که «بجلوا المشایخ، فان من إجلال‌الله تبجیل المشایخ» (۱)  پیران خود را باشکوه و شایستگی بزرگ دارید، رفتار و تبجیل پیران در حقیقت نشانه جلالی است که ما برای خداوند قائلیم.  موضوع این مقاله البته درباره شیوه رفتار و واکنش‌هایی است که نسبت به سخنان شب ۲۱ ماه مبارک رمضان شیخ حسین انصاریان اتفاق افتاد، اما همین روزها هم دیدیم که شیخ مهدی کروبی که آیت حافظه، آن هم در کوچه باغ‌های پر پیچ و خم خاطرات دور و دراز است، متهم به آلزایمر شد. این رفتار‌ها، دلایل و علل گوناگون دارد.

مهم‌ترینش همان باور خود مرکزبینی و خویش را معیار و میزان سنجش اشخاص دانستن است. چنین داوری‌هایی، نسبت مستقیم با جوانی، تجربه محدود و مهم‌تر از آن نیندیشیدن درباره خویشتن است! و البته گاه می‌تواند لایه‌های پنهان سیاسی نیز برای تخریب وجهه اشخاص داشته باشد. خوبی‌های خود و افراد هم گروه و هم قبیله را دیدن، و کوچک‌ترین نارسایی و عیب و ایراد دیگری را بزرگ کردن و جار زدن! به تعبیر بسیار درخشان مسیح علیه‌السلام: «و چون است که خس را در چشم برادر خود می‌بینی و چوبی که در چشم خود داری نمی‌یابی؟! … ‌ای ریاکار! اول چوب را از چشم خود برون کن، آنگاه نیک خواهی دید تا خس را از چشم برادر بیرون کنی.» (۲)  خود را بهتر از دیگری دیدن و سنجیدن، موجب می‌شود که مدام در ذهنش به داوری درباره دیگران بپردازد. یکی از شاگردان و یاران محبوب امام محمد باقر و امام صادق و نیز در زمان کوتاهی از عمر امام کاظم، علیهم‌السلام، زُراره است. از ایشان در کتب رجالی به عنوان افقه فقیهان شیعه در عصر امامت نام برده شده است. روزی با امام محمد باقر(ع) سخن می‌گفت. سخن بر سر داوری درباره دیگران پیش آمد. زُراره گفت: ما «مطمار» داریم که افراد را با مطمار خودمان می‌سنجیم. از واژه «مطمار» به معنی شاقول استفاده کرد. امام باقر از او توضیح خواست که یعنی چه؟ زراره گفت: «یعنی با شاقول که همان «تُرّ» است، دیگری را علوی یا غیرعلوی محسوب می‌کنیم.» امام باقر به او اعتراض کرد که نمی‌شود بندگان خداوند را که در شرایط گوناگونند، این‌گونه درباره‌شان سخن گفت و داوری کرد.(۳)  واقعیت این است که ما تقریبا همگی، شاقولی در ذهن خود داریم و دیگران را با آن می‌سنجیم و گاه بر زبان می‌آوریم یا حتی جار می‌زنیم. انسان هم جایزالخطاست! اما از داشتن شرایط و لوازم داوری بسیار به دوریم. جوانانی که نسبت به سخنان استاد انصاریان واکنش تند نشان دادند، اظهارنظر‌های‌شان را در فضای مجازی و کل‌کل‌شان را دنبال کردم! بی‌خبر از مبانی دینی، قرآن‌شناسی، حدیث‌شناسی، شناخت سیره نبوی و علوی بودند. نخوانده ملا و بی‌تجربه! این روزها نمونه عبرت‌آموزی از همین سنخ اشخاص را تجربه می‌کنیم. جوان محترمی در دهه بیست عمر خود، سردبیر و بعد مدیرمسوول روزنامه‌ای شد. بر عالم و آدم می‌تازید و بر سر خانم ماری کوری می‌گفت بایست لچک بپوشانیم! اکنون سی سال از همان آتش‌افروزی‌ها گذشته و ایشان ماجرای تازه‌ای آغاز کرده، به کلی متفاوت و متضاد با حال و هوای همان سال‌ها. تجربه گرانقیمتی است که به بهای سنگینی برای فرد و جامعه حاصل می‌شود. آن جوانان نیز که به دلیل ناآشنایی سخنان شیخ حسین انصاریان را نفهمیده و تامل نکرده‌اند، حتما در آینده، متوجه خواهند شد که بیراهه یا کژراهه می‌رفته‌اند. اگر چنین است، چرا در داوری تامل نکنیم؟! چرا به قول فردوسی، به شیوه «سخن گفتن خوب و آوای نرم» سخن نگوییم؟
پی‌نوشت:
(۱) بحارالانوار، ج ۷۲، ص ۱۳۶. شیخ طوسی، امال، ج ۱، ص ۳۱۸
(۲) انجیل متی، باب ۷، آیات ۳ و ۴
(۳) اصول کافی، ج ۲ ، ص ۲۸۲ و ۲۸۳

منبع: اعتماد

 

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.