تاریخ انتشار : پنجشنبه 27 مهر 1402 - 13:02
کد خبر : 141112

زوال اسرائیل نزدیک است

زوال اسرائیل نزدیک است

آرمان شرق-گروه بین الملل:اسرائیل نمونه زنده و واقعی سیستمی است که علیه مردم فلسطین و به ویژه غزه «به شیوه مشخصاً مدرن» دست به شرّ و جنایت می­زند؛ بلکه جنایت را از این حد نیز گذرانیده و آشکارا و بی‌­پروا در مقابل چشم جهانیان، آب و انرژی و غذا را بر چندین میلیون انسان در بند می­‌بندد و دست به تخریب خانه و کاشانه و کشتار زنان و کودکان و افراد بی‌­پناه می ­زند. اما همانطور که در نمایشنامه گوته، دقیقاً همان لحظه که شخصیت توسعه­‌گر فاوست همه موانع را کنار زده است، در آخرین مرحله، خودش نیز به عنوان مانع کنار می­ رود؛ می‌­توان امیدوار بود که اسرائیل نیز دقیقاً همان زمان که فکر می­‌کند در اوج است و هیچ مانع دیگری جلودارش نیست، به زوال نزدیک­تر باشد.

زوال اسرائیل نزدیک است

ابوالفضل مرشدی

آرمان امروز : گوته، شاعر و ادیب آلمانی، در نمایشنامه مشهور خود به نام فاوست، فاوست را- که روح خود را در ازای برآورده کردن خواسته­‌هایش، به شیطان فروخته است- در سه پرده ترسیم می­کند. بخش­هایی از پرده سوم این نمایشنامه بی­‌ارتباط با موضوع اسرائیل و فلسطین نیست و من قصد دارم در این جستار کوتاه، با الهام از این نمایشنامه، پرتویی بر آنچه این روزها بر فلسطین و غزه می‌‌گذرد، بیندازم.

در پرده سوم نمایشنامه، فاوست خود را به نوع جدیدی از انسان بدل می­‌کند و در نقش «توسعه­‌گر»‌ی ظاهر می­شود که می­‌کوشد در قالب برنامه‌­های عمرانی و طرح­‌های عملیاتی، زمین و دریا را دگرگون کند: «زمین را از چنگ دریا پس بگیرد،/ برای امواج دریا مرزی تعیین کند،/ و اقیانوس را محصور سازد». با چنین طرح‌­هایی، وی به دنبال ایجاد اقتصاد نویی است که «فضایی برای هزاران­ هزار تن بگشاید/ تا زندگی کنند، نه در امنیت، ولی آزاد برای عمل».

فاوست محصول کار خویش را نظاره می­کند و می­بیند که سراسر منطقه اطراف او تجدید حیات یافته و جامعه‌ه­ای تماماً جدید آفریده شده است. فقط قطعه زمین کوچکی در کنار ساحل، همانطور که بوده، باقی مانده است. و ساکنان آن قطعه زمین، زوجی پیر و خوشرو هستند که از گذشته‌­های دور در اینجا زندگی کرده‌­اند. این قطعه زمین کوچک شدیداً مورد توجه فاوست قرار می­گیرد و در پی آن بر می­‌آید که آن را از آن زوج بگیرد: «باید که باغ ایشان را به چنگ آورم/ زیرا این چند درختی که از من دریغ شده­‌اند/ مالکیت جهانی‌­ام را باطل می­کنند …/ از این روست که شکنجه می‌­شود روح و جانمان/ تا حس کنیم آنچه را که نداریم، به رغم مال و منالمان». او می­‌کوشد در وهله اول با معامله نقدی، زمین را از چنگ­شان بیرون آورد.

اما این زوج پیر از ترک خانه خویش و هرگونه معامله بر سر آن سر باز می­زنند. فاوست که این سطح از مقاومت و سماجت را انتظار نداشته، تصمیم می­گیرد ساکنان آن را به عنوان «آدمیان منسوخی که بر سر راه تاریخ، پیشرفت و توسعه» قرار گرفته‌­اند، از سر راه بردارد. در واقع، او که همواره به دیگران وانمود کرده که می‌­تواند با «دستانی پاک جهانی نو بیافریند»، اینجا دستش به جنایت باز می­شود: «چنین سماجت و مقاومتی/ لکه‌­ای است بر شُکوه هر موفقیتی،/ تا سرانجام در نهایتِ بی­ میلی و نفرت،/ آدمی خسته شود از حفظ عدل و مروت». فاوست «مردان نیرومندش» را فرا می­خواند و به آنها دستور می­دهد زوج پیر را از سر راه بردارند.

اما او مایل نیست از جزئیات آن خبردار شود و علاقه او صرفاً به نتیجه نهایی کار است: او می­‌خواهد صبح روز بعد زمین پاک شده باشد تا بتوان عملیات عمرانی جدیدی را شروع کرد. در نیمه‌­های شب واحد عملیاتی تخصصی­‌اش به فاوست خبر می­دهند که همه چیز بر وفق مراد است. و او در می‌­یابد که خانه آن دو زوج پیر به کلی سوخته است و خودشان نیز به قتل رسیده­‌اند. مارشال برمن این شیوه را «شیوه مشخصاً مدرنِ شرّ و جنایت» می­داند که ویژگی آن «غیرمستقیم و غیرشخصی، با همکاری و وساطت سازمان­‌های پیچیده و مقاماتی که وظیفه یا نقش نهادی خویش را ایفا می­کنند» است. این ماجرای اسرائیل و فلسطین در طول بیش از ۷۰ سال گذشته نیز هست.

با الهام از این نمایشنامه، می­‌توان نظام اسرائیل را به فاوست توسعه­‌گری تشبیه کرد که در چند دهه گذشته با ترکیب ایدئولوژی صهیونیزم و توسعه­‌گرایی مدرن،کوشیده است به کشوری «توسعه­‌یافته» و، به تعبیر خود، «جزیره‌­ای متمدن در میان مردمان نامتمدن» تبدیل شود و با بهره­‌گیری از فناوری­‌های پیشرفته، امنیت و رفاه را برای خودش تضمین و خود را به «قهرمان توسعه» در منطقه تبدیل کند. اما این نظام توسعه­‌گر که وانمود می­کرد می­خواهد با «دستانی پاک جهانی نو بیافریند»، در مواجهه با بومیان فلسطین و به ویژه غزه که در برابر هرگونه طمع و دست­‌اندازی به سرزمین مادری­شان مقاومت می­کنند، بارها و بارها دستش به شرّ و جنایت باز شده است.

از چشم این نظام، فلسطینیان به عنوان «آدمیانی منسوخ و نامتمدن» (و آنطور که در روزهای اخیر آشکارتر و بی­‌پرواتر از گذشته بیان می‌­کنند، به عنوان «حیواناتی») دیده می‌­شوند که بر سر راه توسعه و پیشرفت قرار دارند و باید از سر راه برداشته شوند. به این ترتیب، می­‌توان نظام اسرائیل را یکی از اسفناک­ترین «تراژدی­‌های توسعه» در دنیای مدرن نامید؛ نظامی که هر چند به پشتوانه دنیای مدرن توانسته است در توسعه اقتصادی و فناوری و نظامی به موفقیت­‌های قابل توجهی دست یابد، اما آن را به بهای «فوران نیروهای تاریک» و هزینه‌­های سنگین انسانی و اخلاقی کسب کرده است.

در واقع، اسرائیل نمونه زنده و واقعی سیستمی است که علیه مردم فلسطین و به ویژه غزه «به شیوه مشخصاً مدرن» دست به شرّ و جنایت می­زند؛ بلکه جنایت را از این حد نیز گذرانیده و آشکارا و بی‌­پروا در مقابل چشم جهانیان، آب و انرژی و غذا را بر چندین میلیون انسان در بند می­‌بندد و دست به تخریب خانه و کاشانه و کشتار زنان و کودکان و افراد بی‌­پناه می­زند. اما همانطور که در نمایشنامه گوته، دقیقاً همان لحظه که شخصیت توسعه­‌گر فاوست همه موانع را کنار زده است، در آخرین مرحله، خودش نیز به عنوان مانع کنار می­رود؛ می‌­توان امیدوار بود که اسرائیل نیز دقیقاً همان زمان که فکر می­‌کند در اوج است و هیچ مانع دیگری جلودارش نیست، به زوال نزدیک­تر باشد.

 

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.