تاریخ انتشار : دوشنبه 22 آبان 1402 - 10:06
کد خبر : 142776

زندگی و هنر «گلپا» ؛ صدایی همیشه تازه

زندگی و هنر «گلپا» ؛ صدایی همیشه تازه

آرمان شرق-گروه جامعه:در کارنامه گلپا اشعار کلاسیک فارسی هم هست که درخشان اجرا شده‌اند. او که هیچ‌گاه -حتی به قیمت خاموش ماندن صدای سحرآسایش- حاضر نشده بود وطنش را ترک کند، حالا در قطعه هنرمندان بهشت زهرا آرمیده؛ گرچه آرزو داشت و وصیت کرده بود پیکرش را به خاک گورستان ظهیرالدوله بسپارند! مهم‌تر اما چیزی است که او از خود به جا گذاشته: نام و هنرش، صدایی که همیشه در سپهر موسیقایی ایران‌زمین خواهد درخشید.

زندگی و هنر «گلپا» ؛ صدایی همیشه تازه

 

اعتماد:۱۳ آبان امسال اکبر گلپایگانی از دنیا رفت و موسیقی ایران یکی از هنرمندان بلندآوازه خود را از دست داد. خواننده‌ای که با وجود درخشش انکارناپذیرش در موسیقی سنتی ایرانی، سال‌ها صدایش در ایران خاموش ماند. اگرچه می‌گفت در این دنیا به «صفا و صمیمیت» رسیده و همه ‌چیز را به دست آورده و تاکید کرده بود که به هیچ چیزی احتیاج ندارد و منتظر مرگ است، اما همه می‌دانند که چقدر دوست داشت در وطن و بین مردم بخواند. گلپا، خواننده‌ای که دوستدارانش به او لقبِ «مردِ حنجره طلایی» داده‌اند، آثار متنوعی دارد. محتوای متن بخش زیادی از آثاری که او خوانده، برآمده از مضامین ساده و در عین حال گریزناپذیر زندگی است. از دیدن موی سپید در آینه و بازیابی جوانی به مدد معجزه عشق تا غمی که هر جا و در هر جمعی سراغ آدم را می‌گیرد، از لحن حسرت‌بار و ملتمسانه عاشق درویش‌مسلک که معشوقش «رفته و نمانده» تا روایت عاشق پاکباز از سختی‌های به دست آوردن محبوبی که حالا دیرزمانی‌ است از «عشق پاک» او «مست» است. متن‌های‌ این بخش از کارهای او بی‌آنکه ادعایی در طرح مباحث عمیق و پیچیده زندگی داشته باشند، وقتی با صدای جادویی گلپا جاری می‌شوند، گاهی به اعماق تجربه‌های زیستی مخاطبان آثار او راه می‌برند.

«عشق» برای گلپا جایگاه چنان مهمی داشت که حتی در آرزوهایش برای مردم نیز خودنمایی می‌کرد. این را پیام نوروزی‌اش برای سالنامه «اعتماد» هم گواهی می‌دهد. وقتی بر «عشق، مهر و دوستی» تاکید کرده بود. در کارنامه گلپا اشعار کلاسیک فارسی هم هست که درخشان اجرا شده‌اند. او که هیچ‌گاه -حتی به قیمت خاموش ماندن صدای سحرآسایش- حاضر نشده بود وطنش را ترک کند، حالا در قطعه هنرمندان بهشت زهرا آرمیده؛ گرچه آرزو داشت و وصیت کرده بود پیکرش را به خاک گورستان ظهیرالدوله بسپارند! مهم‌تر اما چیزی است که او از خود به جا گذاشته: نام و هنرش، صدایی که همیشه در سپهر موسیقایی ایران‌زمین خواهد درخشید. به اعتباری «تنها صداست که می‌ماند». پس از درگذشت او با دو نفر از همکارانش درباره زندگی و هنر این هنرمند گفت‌وگو کردم.

متنوع می‌خواند و همیشه تازه بود

میلاد کیایی اولین کسی بود که برای یادبود گلپا سراغش رفتیم، کسی که سال‌ها همراه گلپا بوده، او به «اعتماد» می‌گوید: «گلپا متفاوت با خواننده‌های دیگری بود که من در طول عمرم با آنها همکاری کردم و این تفاوت فقط به نحوه خواندن مربوط نمی‌شد، بلکه علاوه ‌بر جنبه‌های هنری، فرهنگی، ابتکار و ابداعاتی که در خواندن داشتند، صحنه‌آرایی در اجراها هم برای‌شان مهم بود. من از هشت سالگی سنتور می‌نوازم و اکنون در مرز هشتاد سالگی هستم یعنی حدود هفتاد سال است که در عرصه موسیقی فعالم و با اکثر خواننده‌های این مملکت همکاری داشته‌ام، همه آنها نیز مایه افتخار بودند ولی قابلیت‌هایی که در آقای علی‌اکبر گلپایگانی دیدم، در کمتر کسی وجود دارد. ما به چهار قاره جهان برای کنسرت رفتیم و هر بار که می‌رفتیم، سفر ما چندین ماه طول می‌کشید، چون استقبال فراوانی می‌شد دو بار به امریکا رفتیم، دوازده ایالت بود و هر برنامه یا اجرایی که در هر کدام از این دوازده ایالت صورت می‌گرفت، برنامه دو بار اجرا می‌شد و سالن‌ها مملو از جمعیت بود.»

کیایی در ادامه به مصداق‌هایی از قابلیت‌های این خواننده فقید اشاره می‌کند: «یکی از برنامه‌هایی که در سفر اول داشتیم، اکتبر سال ۱۹۹۴ یعنی حدود سی سال پیش بود، ایشان در سالنی که مراسم اسکار در آن برگزار می‌شد، برنامه داشتند، در بخشی از سالن افراد زیادی بودند که بزرگ فامیل خود را از دست داده بودند و لباس سیاه پوشیده بودند، در طرف دیگر سالن هم عروس و دامادی بودند که در میانه مراسم عروسی به این کنسرت آمده بودند و حالت و حس و حال این دو جمع طبیعتا متفاوت بود؛ کاری که آقای گلپایگانی در این شرایط کرد بسیار جالب توجه بود، همان‌طور که می‌دانید خواندن ایشان واریته دارد و شنونده خسته نمی‌شود، انتخاب شعرهای زیبا، تک‌بیت‌ها و دوبیتی‌ها و شعرهایی که تاثیر عمیقی در خواننده دارد از مهم‌ترین ویژگی‌های ایشان بود، برگردم به خاطره آن روز؛ ایشان در همان سالن که گفتم با میکروفنی که در دست داشت اول به طرف افرادی رفت که بزرگ فامیل خود را از دست داده بودند و در گوشه حسینی، گوشه‌ای که در دستگاه شور است و بسیار محزون و این بیت شعر را خواندند: «بر دوستان رفته چه افسوس می‌خوریم/ ما هم مگر جواز اقامت گرفته‌ایم» واکنش آن جمع عزادار بسیار جالب بود انگار که از عزا درآمده بودند، بسیار هم مورد تشویق آن جمع قرار گرفتند بعد به سمت دیگر رفتند که عروس و داماد با نشاط و شادی نشسته بودند و در این شرایط در دستگاه ماهور به داماد نگاه کردند و خواندند: «ای دل نگفتمت مرو از راه عاشقی/ رفتی بسوز، کین همه آتش سزای توست» این از ابتکارات ایشان بود، کدام یک از خواننده‌ها چنین کاری انجام می‌دهند؛ خیلی‌های‌شان بیشتر روضه‌خوانی می‌کنند، اما گلپا متنوع می‌خواند و کسی از خواندن ایشان خسته نمی‌شد.»

این آهنگساز و نوازنده سنتور درباره مدت همکاری خود با گلپا ادامه می‌دهد: «ما دو بار امریکا، دو بار کانادا، هشت بار انگلیس، پانزده یا شانزده بار فرانسه و آلمان و کشورهای اروپایی و سوئد و در نهایت به استرالیا رفتیم و در تمامی این سفرها ایشان فقط مرا به همراه خودشان می‌برد. در آن زمان هنرمندان دیگری مثل مرحوم پرویز یاحقی، حبیب‌الله بدیعی، جلیل شهناز، اسدالله ملک و… بودند ولی چرا ایشان فقط مرا همراه خودش می‌برد؛ علتش این بود که جای صدای او را کاملا می‌دانستم و ایشان فردی بود که بنده از قبل انقلاب در محافل خصوصی و… با ایشان همکاری داشتم و در کتاب «راز آشکارا» که گلچینی از پنجاه سال خاطرات هنری است، به این موضوع اشاره کرده‌ام. بسیاری از نوازنده‌ها در جایی که خودشان راحت هستند و می‌توانند، نوازندگی می‌کنند و کار خود را انجام می‌دهند. این مساله خیلی مهم است، صدا طبیعی و خدادادی است ولی ساز مصنوع است، ساز باید خودش را با جای صدای خواننده هماهنگ کند ولی بعضی از نوازنده‌ها تنها آن‌طور که خودشان راحت هستند، می‌نوازند. آخرین اجرایی که ما با هم داشتیم، حدود هشت سال پیش در تالار لوگان میوزیکال لندن بود که در آنجا فقط من حضور داشتم و ساز دیگری نبود، سالن پر بود البته اینجا لازم است که یادی از مهندس جمشید رضایی داشته باشم که خودش از شاگردان آقای گلپایگانی بود و صدای خوبی هم داشت که متاسفانه ایشان را هم حدود دو ماه پیش از دست دادیم، ایشان برای چندمین بار بود که ما را به لندن دعوت کرده بود. من به آقای گلپا گفتم که شما کمی صحبت کنید ایشان در آنجا گفتند: «ما فقط هفت دستگاه نداریم، هشت دستگاه داریم، دستگاه هشتم، عشق است.» ببینید یکی از شروط هنر داشتن خلاقیت است و ایشان در خلاقیت هم درجه یک بودند. امتیازات دیگری هم داشتند که در فرصت دیگری خواهم گفت، اما تاکید می‌کنم که ایشان همیشه خوش درخشیدند.»

ادای درست و بی‌اشکال واژه‌ها

امید امیری، نوازنده سه‌تار در گروه استاد ملک که در سه آلبوم آخر گلپا نوازندگی کرده است نیز به «اعتماد» می‌گوید: «صحبت‌های خودم را با نقل قولی از استاد فضل‌الله توکل شروع می‌کنم، در دوره‌ای که من با این اساتید همکاری مداوم داشتم همیشه این نقل قول را از استاد توکل شنیده بودم که می‌گفت: «اکبر گلپایگانی کسی بود که آواز را به خانه‌های مردم آورد.» وقتی که از ایشان پرسیدم که منظور و استدلال ایشان چیست، در پاسخ می‌گفتند که تعداد کسانی که آواز به معنای ردیفی و کلاسیک را گوش می‌کردند، آنقدر زیاد نبود و مردم بیشتر موسیقی کوچه و بازار را می‌شنیدند یا به ترانه‌های اینچنینی گوش می‌دادند و آنها را دنبال می‌کردند گرچه بزرگان موسیقی ایران در آن زمان کارهای زیادی کرده بودند ولی قشر خاصی علاقه‌مند به این نوع موسیقی بود؛ ایشان می‌گفتند آقای علی‌اکبر گلپایگانی باعث شد که مردم آواز ایرانی بشنوند و سر منشا این داستان هم‌آوازی در دستگاه شور بود که در برنامه گلها اجرا شده بود، با شعری با مطلع «مست مستم ساقیا دستم بگیر» البته سابقه هنری ایشان بر کسی پوشیده نیست مخصوصا اساتیدی که ایشان نزد آنها تلمذ کرده بودند و هنر موسیقی ایرانی را آموخته بودند و هر کدام از آنها ستون‌های موسیقی این مملکت هستند. اساتیدی مثل استاد صبا، استاد نورعلی خان برومند، اسماعیل قهرمانی، یوسف فروتن، عبدالله خان دوامی، آقای ادیب خوانساری، حسین طاهرزاده و‌…که البته آن‌طور که من از اطرافیان ایشان شنیده‌ام ظاهرا با نورعلی خان برومند بیش از بقیه دمخور و صمیمی بودند و چیزهایی نیز از ایشان آموختند و طبیعی است که اطلاعات زیادی از موسیقی ردیفی ایران از طریق اساتیدی که نام بردم به ایشان انتقال داده شده است. می‌توان گفت یکی از هنرهای ایشان این بود که آواز را به صورت فنی ارایه می‌داد و هنر دیگری که در آواز خواندن داشت، با توجه به سابقه کاری‌اش در برنامه گلها، انتخاب اشعاری بود که برای آواز انتخاب می‌کرد و میزان انرژی که صرف می‌کرد برای اینکه چطور اینها ادا شوند، طوری که کلمات هنگام ادای شعر تاثیرگذارتر باشند و به نوعی مثل یک آهنگساز بررسی می‌کرد که نقاط ضعف و قوت کلام کجاست و کجاها باید برجسته و کجاها نباید برجسته شود و شاید با نت‌های بالاتری، جایی که برجسته بود را به شنونده نشان دهد و بسیار روی این مساله تاکید داشت که شعر را باید صحیح و اثرگذار اجرا کند که این خصلت، به نظر بنده از ویژگی‌های خاص ایشان بوده و اجراهای لطیفی که از ایشان شنیده شده بیانگر همه این نکات هست و می‌توان به آنها مراجعه کرد و مجددا آنها را بارها و بارها شنید.»

این نوازنده در ادامه به حضور این هنرمند فقید در عرصه موسیقی اشاره می‌کند و در ادامه از آشنایی‌اش با او می‌گوید: «آقای اکبر گلپایگانی تا اول انقلاب بسیار فعال بودند، بعد از انقلاب به دلیل شرایط موجود، خیلی فعالیت نداشتند و متاسفانه حالت انزوا پیدا کردند و فقط به تربیت شاگردانی که به خدمت ایشان می‌آمدند، پرداختند. داستان آشنایی من با استاد گلپایگانی به سال ۱۳۷۱ برمی‌گردد که ایشان اِسپانسِری پیدا کردند و قرار شد که بعد از سال‌ها سکوت آلبومی بدهند، بنابراین قراردادی با استاد فضل‌الله توکل نوشتند و آلبومی به نام «روی برگی بنویس عشق» تهیه و ضبط شد که من در آن دوره خیلی جوان بودم و در آن دوره افتخار این را پیدا کرده بودم که در کنار استاد توکل، استاد اسدالله ملک، استاد هادی منتظری و استاد علیرضا توکل که فرزند آقای توکل هستند و مرحوم امیر تاجری که کیبورد می‌نواخت، آلبوم جمع و جور و ساده‌ای را به خوانندگی استاد گلپایگانی ضبط کردیم و من یادم هست که این کار به صورت ضبط خانگی و در منزل کسی که کلکسیونر ادوات صوتی بود و بخشی از منزل او آکوستیک بود، انجام شد. صدابردار این اثر هم آقای رحیم شب‌خیز بود که یادم هست دستگاه‌های خیلی پیشرفته‌ای هم نبود و بسیار ساده انجام شد، اما ضبط بسیار خوبی انجام دادند. یادم هست که آن روزها اولین دیدارهای من با استاد علی‌اکبر گلپایگانی و اسدالله خان ملک بود که برای اولین‌بار بنده هر دوی آنها را می‌دیدم و برای من بسیار خوشایند بود و باعث افتخار که بلافاصله بعد از ضبط اولیه کار، استاد اسدالله ملک مرا به مرکز حفظ و اشاعه موسیقی دعوت کردند تا در گروهی که ایشان می‌خواستند، تاسیس کنند شروع به نوازندگی کنیم. آقای گلپایگانی در استودیو و در زمان خواندن بسیار مسلط و راحت بود. من بارها در ضبط‌های استودیویی شرکت کرده و دیده‌ام که بسیاری از خواننده‌های امروزی که به استودیو می‌آیند اول از نرم‌افزارهای صوتی برای کوک کردن صدای خود استفاده می‌کنند و صدای خود را تیون می‌کنند و گاهی بارها و بارها آهنگی را می‌خوانند و تکه تکه از ضبط را کنار هم می‌گذارند تا در نهایت چیز خوبی از آن استخراج شود و من به خوبی در خاطرم هست وقتی که آقای گلپایگانی وارد استودیو شدند همه ‌چیز آماده شده و مرتب بود و ایشان بدون اینکه هیچ گونه مشکلی داشته باشند، اجرا کردند و شاید بعد از دو، سه بار خواندن هر قطعه، آن قطعه ضبط می‌شد و شاید حتی به دو یا سه بار هم نمی‌کشید و با تسلط کامل این کار را انجام می‌دادند. در مرحله اول موسیقی کار ضبط می‌شد و به ایشان تحویل داده می‌شد که روی آن تمرین کند و وقتی که به استودیو می‌آمدند که بخوانند بدون هیچ گونه اشکالی آن را می‌خواندند و آن اثر هم بسیار زیبا اجرا شد و برای من اثر «روی برگی بنویس عشق» خاطره‌انگیزترین اثری است که کار کرده‌ام. به خوبی به خاطر دارم که بعد از اینکه این اثر بیرون آمد، آقای اسدالله ملک گروه همنوازان را ابتدا در مرکز حفظ و اشاعه و بعد در صدا و سیما راه‌اندازی کردند و فکر می‌کنم حدودا سال ۸۰ بود که دو آلبوم به آهنگسازی و اشعار استاد فضل‌الله توکل کار شد به نام «عقیق» و «مست عشق» که تعداد نوازنده‌ها هم بیشتر شده بود و مثل آلبوم اول تعداد نوازنده‌ها کم نبود و از سازهای زهی بزرگ نیز استفاده شده بود که اگر در کاور آلبوم هم نگاه کنید اسامی بسیاری از دوستان را در آنجا می‌بینید. ضبط این آلبوم‌ها نیز برای من تجربه عجیبی بود که ایشان بسیار راحت آنها را می‌خواند. بنده این توفیق را داشتم که در اجراهای خصوصی که بسیاری اوقات در محافل دوستانه ایشان حضور داشته باشم و از نزدیک آواز خواندن ایشان را بشنوم. در صدای پرحجم، گرم و پر از احساس ایشان در آوازهایی که در محافل خصوصی می‌خواندند هیچ‌گاه نقطه ضعفی وجود نداشت.»

امیری هم به توصیف وجه اخلاقی گلپا تاکید و بیان می‌کند: «از لحاظ اخلاقی هم ایشان مرد بسیار بزرگوار و نازنینی بودند و به من خیلی محبت داشتند. حتی یادم هست وقتی مدتی بعد ترانه‌ای را به سفارش یکی از هنرجویان ایشان به نام محمد رضاییان و نام هنری افروز، با آهنگی به نام صدای ماندگار با آهنگسازی من و شعر خانم نامدار و اجرای افروز به ایشان تقدیم کردیم، چقدر ایشان بزرگواری و لطف کرده و ما را تشویق کردند. روح ایشان شاد و یادشان گرامی…»

 

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.