دومین قاتل سریالی «زن»/ قتل ۷ مرد به دست یک زن
آرمان شرق-گروه جامعه:در خانواده های طبقه پایین جامعه، مردان و زنان آنقدر درگیر مسایل روزمره و زندگی هستند که کمتر به این گونه مسایل فکر می کنند برای همین خشونت های صورت گرفته بیشتر درون خانواده های آنها شکل می گیرد. اما در خانواده های متوسط و متوسط به بالا وقتی زنی می رود و با مرد سن بالایی ارتباط برقرار می کند با خودش می گوید زمانیکه مردی با این سن و سال سراغ من می آید، حقش است که هر طور می خواهم از او سوء استفاده کنم!
دومین قاتل سریالی «زن»/ قتل ۷ مرد به دست یک زن
آرمان امروز- حمید رضا خالدی: شاید در حافظه تاریخی ایرانیان، کمتر با قتلهای سریالی مواجه شویم که توسط زنان صورت گرفته و تنها میتوان به نام «مهین قدیری» برخورد کرد که اولین قاتل سریالی زن ایران بود. وی پس از قتل ۵ زن و ۱ مرد در اردیبهشت ماه سال ۱۳۸۸ دستگیر شد و در ۲۹ آذرماه سال ۱۳۸۹ در زندان چوبیندر قزوین اعدام شد. انگیزه وی «مشکلات و تنگناهای مالی» بوده، اما قتلها را برای امر معاش انجام نمیداده، بلکه بدهکار بوده و نمیتوانسته از جایی پول آن را تأمین کند. او گفت «به همین دلیل قتل اول را انجام دادم و دو قتل دیگر را هم. حتی مبالغ را عیناً تحویل طلبکار میدادم، اجازه نمیدادم ذرهای از این پولها به چرخه زندگی روزمرهام وارد شود.» اما ۲۳ سال بعد یک قاتل سریالی زن دیگر در ایران و اینبار در مازندران ظهور کرد که آن نیز بهدلیل مسائل مالی قربانیان را میکشت. این زن به نام (کلثوم) تاکنون به قتل ۷همسر صیغهای خود در مازندران اعتراف کرده است. وی با خوراندن نوشیدنی مسموم همسران موقت خود را بیهوش می کرد و میکشت. سپس از خانواده آنها مهریه که اغلب ملک بود را می گرفت و همه را به نام دخترش میکرد! لازم به ذکر است که همه همسران او مسن بودند. او اولین قتل را سال ۹۲ مرتکب شد.
تا پیش از این هر زمان نام قتلهای سریالی بهمیان میآمد، تصویر اصغر قاتل، غلامرضا خوشرو (خفاش شب)، محمد بسیجه (بیجه)، سعید حنایی «قاتل عنکبوتی» و… در ذهن تداعی میشود، اما زمانیکه یک زن دست به این اقدام میزند نمیتوان تصوری از دلایل بروز این نوع جنایتها داشت. با این حال این پدیده نادر در حوزه آسیبهای اجتماعی که با علت مشکلات اقتصادی و معلول جنایت در ایران ظهور و بروز داشته، چرا پای زنان را به این نوع جنایت هولناک باز کرده است.
فربد فدایی روانپزشک و مشاور خانواده چندی قبل با تاکید بر اینکه به طور دقیق معلوم نیست چند درصد از خشونتهای خانگی از سوی زنان انجام میشود، درباره چرایی این موضوع اظهارداشت: «در بسیاری از موارد، مردان از اعتراف به اینکه مورد آزار قرار گرفتهاند، اکراه دارند.
این روانپزشک، خشونت عاطفی و جنسی را از جمله خشونتهای متداول علیه مردان عنوان کرد و افزود: خشونت عاطفی نسبت به همسر در زنان شایعتر است؛ زنان با بیتوجهی به همسر، تحقیر شوهر، انجام ندادن امور خانه، برجسته کردن ویژگیهای خوب شوهران خویشاوندان و دوستان، همسر خود را مورد خشونت عاطفی قرار میدهند.
زنان با بیتوجهی به همسر، تحقیر شوهر، انجام ندادن امور خانه، برجسته کردن ویژگیهای خوب شوهران خویشاوندان و دوستان، همسر خود را مورد خشونت عاطفی قرار میدهندوی ادامه داد: تهدید به رها کردن خانه و جدایی و طلاق نیز از موارد خشونت عاطفی است که از سوی زن و شوهر هر دو به کار می رود. ضمن اینکه بسیاری اوقات درون منظومه خانواده، مادر به اتفاق فرزندان یک زیر منظومه تشکیل میدهند که پدر در آن جایی ندارد به نحوی که از همه روابط عاطفی بین افراد خانواده کنار گذاشته شده و نقش او به نانآور خانه محدود میشود.
این روانپزشک درباره راهکار مناسب برای کاستن از خشونت خانگی خاطرنشان کرد: به طور کلی، خشونت در جامعه عبارت است از عدم آموزش احترام به انسانها و به طور کلی به همه موجودات که شامل زیست و جانوار هم میشود زیرا در سابقه افراد پرخاشگر و مهاجم، آزار جانواران هم به وفور قابل ملاحظه است.
به اعتقاد فدایی برای تصحیح این رویه باید به کودکان آموخت که همه افراد مانند هم فکر نمیکنند و باید به عقاید دیگران حتی اگر آنها را نپذیریم، احترام گذاشت. باید به آنان آموخت که اختلافات را با گفت و گو و نه با خشونت حل کنند ضمن اینکه رسانههای گروهی هم با نمایش رفتارهای شایسته و مهرآمیز به جای مجموعههای پلیسی و جنگی میتوانند نقش مهمی در این آموزش داشته باشند.
مرد سالار یازن سالار؟
اما این مساله را میتوان از ابعاد دیگری نیز بررسی کرد. بهخصوص از بعد جامعه شناسی. دکتر امیرمحمود حریرچی، جامعه شناس در گفت و گو با «آرمان امروز» و در تحلیل گسترش خشونت زنان علیه مردان در جامعه می گوید: اولین بحثی که در مورد افزایش خشونت زنان علیه مردان که قتل های اخیر سریالی یک زن نمونه ای از آنهاست، می توان اشاره کرد موضوع اقتصادی است. یعنی فشارهای اقتصادی باعث می شود تا بسیاری از زنان و بخصوص زنانی که درآمد کافی ندارند به فکر کسب درآمد از مردان باشند. از سویی زیاده خواهی و زیاده طلبی زنان نیز عامل دیگری در بروز این نوع از خشونت محسوب می شود. برای همین هم هست که در چنین حوادثی اکثر زنانی که مرتکب این نوع از خشونت می شوند، از طبقه متوسط به بالا هستند.
وی در مورد چرایی این موضوع می گوید: در خانواده های طبقه پایین جامعه، مردان و زنان آنقدر درگیر مسایل روزمره و زندگی هستند که کمتر به این گونه مسایل فکر می کنند برای همین خشونت های صورت گرفته بیشتر درون خانواده های آنها شکل می گیرد. اما در خانواده های متوسط و متوسط به بالا وقتی زنی می رود و با مرد سن بالایی ارتباط برقرار می کند با خودش می گوید زمانیکه مردی با این سن و سال سراغ من می آید، حقش است که هر طور می خواهم از او سوء استفاده کنم!
حریرچی با تاکید براینکه اصولا اینگونه زنان از اختلالات روانی رنج می برند می گوید: بسیاری از این ناهنجاری ها به افزایش مصرف مواد مخدر در بین زنان و بخصوص مواد صنعتی بر می گردد. موادی که آنها را از خود بی خود می کند و حتی وادار به ارتکاب جنایت می کند.
این جامعه شناس همچنین با ذکر اینکه زنان کشور ما همیشه فکر می کنند که حقشان پایمال شده است ادامه می دهد: وقتی در بحث ارث و میراث مرد دو برابر زن ارث می برد یا در دادگاه هر دو شاهد زن برابر یک شاهد مرد است زنان به این نتیجه رسیده اند که حقوقشان از بین رفته است. از سویی مردان و به ویژه مردان جوان دارای یک نوع سادگی خاصی هستند که باعث می شود زنان به اصلاح به سادگی آنها را تور کنند. اما وقتی وارد زندگی می شوند به خاطر همان خوی مردسالارانه ای که ما داریم معمولا با همسران خود به مشکل بر می خورند.
وی در مورد واکنش زنان به حقوقی که به زعم آنها پایمال شده است می گوید: آنها از راههای دیگری به فکر انتقام از این به قول خودشان؛ حق و ناحقی می افتاند. مثلا با گرفتن مهریه های عندالمطالبه سنگین یا اینکه اعلام می کنند من نمی خواهم بچه ای که در شکم را دارم را نگه دارم. نتیجه آن هم این می شود که ما سالانه بیش از ۵۰۰ هزار سقط جنین در کشور داریم.
وی همچنین از نارضایتی جنسی زنان با همسران خود به عنوان یکی دیگر از عوامل بروز خشم و نارضایتی در بانوان یاد می کند و می گوید: در جامعه ما اینگونه تداعی شده که در یک ارتباط جنسی فقط مرد باید لذت ببرد یا خواهان باشد. درحالیکه براساس مطالعاتی که خود ما انجام دادیم بیش از ۷۰ درصد زنانی که درخواست طلاق دارند به خاطر نارضایتی جنسی از همسرانشان است. در نتیجه زن به هر بهانه ای به دنبال طلاق یا انتقام گرفتن از مرد است و متاسفانه قانون هم به نوعی از آنها حمایت می کند. برای همین معتقدم قبل از هر چیز باید قوانین ما از بحث جنسیتی خارج شود. مثلا چرا خانمی که کار می کند نباید بتواند حضانت فرزندش را به عده بگیرد و همین می تواند علتی باشد برای کینه ورزی زن؟ واقعیت این است که اگر با همین دست فرمان یعنی با این ضعف قوانین و مشکلات فرهنگی بخواهیم به پیش برویم باید شاهد افزایش آمار خشونت زنان علیه مردان باشیم. گرچه همین الان هم جامعه مرد سالار ما، «زن» سالار شده است!.
ریشه های درونی و برونی
همچنین دکتر مینا منظوری روانشناس نیز با توجه به تخصص خود به در مورد بروز چنین جنایاتی می گوید: اصولا دلایل بروز خشونت به عوامل مختلفی بر می گردد. از فشارهای اقتصادی گرفته تا چالش های اجتماعی. این عوامل در کنار هم می توانند باعث افزایش خشونت در هر جامعه ای شوند.
وی با بیان اینکه هر فردی مطابق با کارکتر خودش و ناخوداگاهش می تواند به خشونت روی آورد می گوید: به بیانی مجموعه ای از همه این عوامل باعث بروز افزایش پرخاشگری در جامعه می شود.
این روانشناس با ذکر اینکه خشونت در افراد درون ریز با برون ریز متفاوت است می گوید: افراد درون ریز به خاطر روحیه ای که دارند از جامعه فاصله می گیرند و سرخورده می شوند. در مقابل افراد برون ریز آستانه تحملشان پایین است و با کوچکترین عاملی دست به خشونت و ضرب و شتم می زنند.
وی با تاکید براینکه جنایت چیزی فراتر از خشم است می گوید: خشم معمولی ریشه در شخصیت درونی فرد دارد. ولی وقتیکه تخلیه و درمان نشود این خشم می تواند به انحاء مختلف سرباز کند که یکی از آنها جنایت است. در مورد جنایت مزبور هم وضعیت به همین منوال است یعنی یا ریشه در دروان سخت کودکی وی دارد و یا تجربه تلخ مواجهه با سایر آقایان. تجربیاتی که می تواند وی را به انتقام جویی وادار کند.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰