تاریخ انتشار : چهارشنبه 29 بهمن 1399 - 16:12
کد خبر : 62328

جلال چراغپور:فوتبال ایران؛ روبه‌عقب است

جلال چراغپور:فوتبال ایران؛ روبه‌عقب است

ارملن شرق- یک نفر درست نمی‌تواند یک سیستم معیوب را به‌کلی تغییر دهد و آن را درست کند اما یک سیستم درست این قابلیت را دارد که یک مدیر نادرست را هم خواسته یا ناخواسته وارد مسیر درست کند؛ یعنی در این حالت، مدیر چنین سیستمی‌ اساسا مجبور است درست تصمیم بگیرد و درست عمل کند، در غیر این صورت، سیستم چنین مدیری را پس می‌زند.

در اقتصاد که چنین اتفاقی رخ نداده است. وضعیت دلار و ارز و تورم را بررسی کنید، متوجه می‌شوید منظور من دقیقا از سیستم معیوب چیست. شما نمی‌توانید ادعا کنید همه مدیران درست هستند و همه‌چیز روی روال منطقی است اما در فلان بخش اقتصادی مشکلاتی وجود دارد که اجازه نمی‌دهد قیمت تخم‌مرغ کنترل شود. نه، اینطور نیست. سیستم اقتصادی مریض و معیوب است که شما نمی‌توانید بخش‌های مختلف آن را کنترل کنید. چنین سیستمی‌ باعث می‌شود که هر مدیر درستی هم که شما به آن تزریق کنید بی‌فایده باشد؛ چون یک سیستم نادرست می‌تواند مدیر درست را هم در خود هضم کند.
زندگی ۵ ستاره در خانه های اروپایی منطقه ۷ تهران

در فوتبال هم همین شرایط را داریم. فوتبال از دیگر مسائل اجتماعی جدا نیست. ۴۲سال از انقلاب می‌گذرد، واقعا لازم است که مقامات مسئول و بلندپایه به‌طور جدی به فوتبال سر بزنند. ببینند در این فوتبال چه خبر است. چه اتفاقاتی رخ داده و چگونه می‌توان آن را در مسیر حرفه‌ای توسعه قرار داد. به نظر من، در تمام این سال‌ها تنها جایی که دست‌نخورده باقی مانده و هیچ کار مثبتی برایش انجام نشده فوتبال است. دلیلش اما روشن است. چون فدراسیون فوتبال یک جزیره است؛ یک تافته جدابافته که فقط فیفا می‌تواند به آن امر و نهی کند؛ جزیره‌ای تحت تسلط فیفا که به نظرم راه را برای هر گونه اصلاح درونی بسته است. فیفا می‌گوید دولت‌ها حق هیچ‌گونه مداخله‌ای در امور داخلی فدراسیون فوتبال را ندارند. اگر چنین شد فوتبال آن کشور تعلیق خواهد شد. خواص چنین قانونی که فیفا نشان داده درباره‌اش با هیچ کشوری شوخی ندارد، در همه کشورها یکجور نیست. در برخی کشورها این قانون عملکرد مطلوبی دارد اما در ایران این قانون خواصی که نداشته است هیچ، اتفاقا این قانون باعث شده عدم دخالت دولت در فوتبال بیماری‌هایی را در فدراسیون به وجود بیاورد. حالا با توجه به این موضوعات باید باز هم تاکید کنم که مساله درست شدن این فوتبال بسیار کلان است و بزرگان جامعه و دولتمردان و آنهایی که به‌طور کلی تصمیم‌ساز هستند باید روزها بنشینند و چاره‌اندیشی کنند که چگونه می‌توانیم وارد این مسیر شویم و چگونه می‌توانیم در این مسیر ثابت‌قدم باشیم.

مایلم درباره سیستم انتخاب رییس فدراسیون فوتبال صحبت کنم. می‌دانید برای انتخاب رییس فوتبال ایران سیستم انتخاب وجود دارد. همین سیستم اما به نظر من خودش معیوب است. وقتی سیستم انتخاب معیوب باشد ببینید چه نتیجه‌ای به‌دنبال خواهد داشت. هنوز رای‌گیری‌های دوره‌های قبلی و نمایش‌هایی را که آقای کفاشیان و دوستانش در مجمع فدراسیون فوتبال ایفا می‌کردند به خاطر داریم. هنوز به خاطر داریم در انتخابات هیات‌های فوتبال در استان‌های مختلف چه تخلفاتی در دوره آقای کفاشیان رخ می‌داد؛ تخلفاتی که در برنامه «نود» عادل فردوسی‌پور به تک‌تک آنها اشاره می‌کرد. آن اتفاقات و بازی‌های پشت‌پرده نشان از چه موضوعی داشت؟ آیا سلامت انتخابات در فوتبال ایران را تایید می‌کرد یا معیوب بودن سیستم انتخابات فوتبال ایران را نشان می‌داد؟ وقتی شما در رای‌گیری هم تخلفات متعدد دارید، دیگر نمی‌توان امیدوار بود که این فوتبال عاقبت خوشی داشته باشد. رای‌گیری در واقع ریشه کار است. وقتی ریشه فاسد و معیوب است، چه توقعی دارید که همین سیستم فوتبال ایران را به شرایط بهتری برساند؟! وقتی در زمان مناسب مقابل یک بیماری بایستید شاید بتوانید آن را کنترل کنید اما وقتی به اپیدمی تبدیل ‌شد دیگر کاری از دست شما ساخته نیست؛ درست مثل همین ویروس کرونا. سیستم معیوب حاکم بر فوتبال ایران هم درست مثل همین کرونا عمل کرده است. در ابتدای کار هوشمند نبود اما هر چقدر به این سیستم زمان دادیم و اجازه دادیم که خودش را کامل‌تر کند شکل‌های دیگری به خود گرفت و جهش پیدا کرد. در انتخابات فدراسیون فوتبال موضوع نگران‌کننده این است که برخی نفرات توان بیشتری برای به خط کردن افراد ناسالم دارند؛ بنابراین تجربه نشان داده افراد سالم همواره یا حذف شده‌اند یا در روز انتخابات مقابل ائتلاف افرادی که به سیستم معیوب عادت کرده‌اند، کم آورده‌اند.

اما فرض کنید فردی که سالم است و همه شاخصه‌ها برای رییس شدن در فوتبال را دارد رییس فدراسیون شد. اولین جایی که باید درست کند کجاست؟ چند نفر را باید کنار بگذارد؟ تا این آقای رییس بخواهد مسائل درون فدراسیون را بشناسد زمان قابل‌توجهی از دست رفته است. مثل اوایل کار آقای کفاشیان که ۲۲ نفر را به فدراسیون دعوت کرده بود تا بداند اوضاع فوتبال چگونه است؛ آقایان پروین، ابراهیمی، مناجاتی و برخی دیگر از پیشکسوتان بودند. بنده هم بودم که البته همان یک‌بار دعوت شدم. معمولا چنین دعوت‌‌ها و نشست‌های سمبلیک است. به محض اینکه مدت زمانی از ریاست ایشان گذشت و صندلی‌ها محکم شد و جا افتادند درها آرام‌آرام بسته شد. دیگر باید دو ساعت می‌نشستیم که آقای رییس به ما وقت ملاقات بدهد. اولویت با چه چیزی است؟ وقتی یک مدیر اینگونه برخورد می‌کند اولویت‌بندی‌اش چیست؟ قطعا اصلاح امور نیست. قطعا اولویت چنین مدیری ایجاد تحول در فوتبال نیست. اولویت، حفظ موقعیت است.

با همه اینها به نظرم فردی باید رییس فدراسیون فوتبال شود که انرژی بالایی برای انجام اصلاحات داشته باشد. حوصله داشته باشد که کارهای متعدد را در فوتبال ایران پیگیری کند و در امر نظارت با هیچ‌کس شوخی یا تعارف یا زد و بند نداشته باشد. از لحاظ مالی چشمداشتی به اموال یا درآمدهای فوتبال نداشته باشد. گشنه و تشنه سفرهای خارجی نباشد و ببینید چه بر سر این فوتبال آمده که ما خواسته‌های‌مان از فردی که قرار است رییس فوتبال ایران شود اینگونه به کف ماجرا رسیده است.

اما موضوع بعدی که مایلم درباره‌اش بگویم بحث آموزش است؛ حوزه‌ای که در آن کار کرده‌ام و تجربه‌هایی دارم. آموزش در فوتبال ایران به چند مرحله تقسیم می‌شود؛ مرحله‌ای که کلاس‌های آموزشی دارای گرید بود و برای گرید دادن امتحان می‌گرفتند. مدرسان این دوره‌ها هم خارجی بودند. این مدرسان کلاس‌هایی برگزار می‌کردند و بعد امتحان می‌گرفتند و سپس به افرادی که قبول می‌شدند گرید می‌دادند. اما بعد از مدتی مدرسان این دوره‌ها به ما گفتند شما گرید می‌خواهید یا سرتیفیکیت. من مسئول کمیته آموزش فدراسیون فوتبال بودم. در یکی از این کلاس‌ها مدرسی که از فیفا آمده بود از ما پرسید شما گرید می‌خواهید یا سرتیفیکیت؟ حدود ۴۰ نفر در آن کلاس بودند. گفتند اجازه بدهید رای‌گیری کنیم. خلاصه از من بزرگ‌تر خیلی‌ها بودند و گفتند آقا چه امتحانی؟ یکی رد می‌شود، بعد هم همه جا پخش می‌شود که فلانی نتوانسته نمره قبولی بیاورد. آبرویش می‌رود و … همان سرتیفیکیت خوب است. آن آقا نیز درس داد و رفت و امتحان هم نگرفت. به همه حضور در کلاس داد. معنی‌اش هم روشن است. یعنی این آقایان این کلاس را پشت سر گذاشته‌اند. این اتفاق در واقع پایه کلاس‌های بعدی شد. وقتی مدرس می‌آمد می‌گفتند امتحان نه، سرتیفیکیت می‌خواهیم. بعدها هم آمدند و گفتند شرکت در فلان دوره معادل است با مدرک B آسیا یا معادل است با A آسیا. در واقع معادل‌سازی کردند. بدین ترتیب، در یک پروسه ۲۰ساله خزنده‌کاری کردند که خیلی از فاکتورها نادیده گرفته شد؛ اینکه فرد آن کلاس را درک کرده باشد، اینکه فرد زبان بداند، اینکه فرد بداند چه درسی به او داده‌اند و این درس‌ها را پس بدهد… همه اینها به امر تمرین دادن خلاصه شد؛ اینکه ببینید تمرین دادن چگونه است و این را پس بدهید؛ بنابراین «سواد فوتبالی» از فوتبال ما به همین راحتی پر کشید. به جایش چیزهایی آمد که نوشتنی است و این نوشتنی‌ها فقط به درد چگونه تمرین دادن می‌خورد، نه به درد چگونه‌اندیشیدن، ابداع کردن و ساختن نیست. به همین دلیل است که شما می‌بینید برخی از بازیکنان ما امروز دروازه‌بان هستند و فردا سرمربی تیم می‌شوند؛ چون کلاسی نمی‌خواهد. کافی است شما به دوستان‌تان بگویید که به ۱۰ تا آنالیزور نیاز دارید. اینگونه است که زبان اصلی فوتبال فراموش شد. اصطلاحات اصلی که باید آموزش داد به فراموش سپرده شد و این پروسه از سال ۲۰۰۰ شروع شد و تاکنون ادامه دارد. دو جزوه آ لایسنس و بی لایسنس در تمام این سال‌ها به همه تدریس شد. هیچ‌چیز هم به این جزوه‌ها اضافه نشد؛ در نتیجه امروز همه به‌اندازه هم می‌دانند، نه یک کلمه بیشتر، نه یک کلمه کمتر. در چنین شرایطی، فوتبالیست‌ها هم اندازه مربیان می‌دانند؛ کمااینکه وقتی فلان مربی کنار می‌رود خیلی زود فلان بازیکن جایگزینش می‌شود. ظرف سواد بازیکنان و مربیان در فوتبال ایران الان یکی شده است. همسطح شدن این سواد فوتبالی بین بازیکنان و مربیان باعث می‌شود که مربی اقتدار خودش را از دست بدهد؛ بنابراین همین یک مورد را داشته باشید و در نظر بگیرید که رییس بعدی فدراسیون فوتبال چه راه سختی برای شروع تغییر و تحول در درون فوتبال ایران دارد.

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.