بر اساس گزارش رسمی وزارت رفاه، خط فقر سرانه در سال ۱۴۰۰ با رشد ۵۰درصدی نسبت به سال گذشته خود، به عدد یک‌میلیون و ۶۸۲هزار تومان در ماه رسیده است. بر این اساس خط فقر یک خانوار ۴نفره در سال ۱۴۰۰، معادل ۴میلیون و ۶۸۲هزار تومان بوده است. بر این اساس در سال ۱۴۰۰ معادل۳۰درصد از جامعه ایران فقیر محسوب می‌شدند. برآوردهای این گزارش بیانگر آن است که خط فقر در سال ۱۴۰۱ به طور متوسط در کل کشور برای هر نفر معادل ۲میلیون و ۸۵۰هزار تومان است که برای خانوار چهارنفره در حدود ۷میلیون و ۷۰۰ تومان می‌شود. البته این عدد برای خانوارهای تهرانی بالاتر بوده و برای خانوار ۴نفره حدود ۱۴میلیون و ۷۰۰ هزار تومان برآورد می‌شود.

مقایسه خط فقر مذکور و حداقل دستمزد تعیین‌شده در سال جاری بیانگر یک شکاف قابل‌توجه است که با نزدیک شدن به ماه‌‌های پایانی سال افزایش پیدا می‌کند. می‌توان گفت دلیل اصلی افزایش شکاف مذکور تورم است. دولت‌ها بدون توجه به ریشه‌های کلان مساله فقر، سیاست‌هایی در جهت تشدید این پدیده  پی می‌گیرند و در نتیجه خانوارها سال به سال فقیرتر می‌شوند. آنگاه دولت برای کاهش میزان فقر به‌‌وجود‌آمده میزان حداقل دستمزد را افزایش می‌دهد؛ با این حال خانوار در پایان سال فقیرتر از ابتدای سال است. به همین دلیل می‌توان گفت افزایش حداقل دستمزد بدون توجه به ریشه آن، یعنی بی‌ثباتی  اقتصاد کلان و مساله تورم موثر نخواهد بود.

تصویر خط فقر

خط فقر به صورت کلی به سطحی از درآمد گفته می‌شود که حداقل درآمد در یک کشور است. این میزان از درآمد با یافتن هزینه کل تمام منابع ضروری، که یک انسان بالغ به صورت متوسط به آن نیاز داشته و مصرف می‌کند محاسبه می‌شود. درآمد پایین‌تری از خط فقر، فقر مطلق است. وضعیتی که در آن افراد از منابع ضروری برای ادامه زندگی به کلی محروم هستند. این افراد در تداوم زندگی دچار مشکل می‌شوند و در تامین نیازهایی مانند خوراک، پوشاک و مسکن ناتوانند. بر اساس گزارش وزارت رفاه، در سال ۱۴۰۰ خط فقر سرانه متوسط کشوری حدود ۵۰درصد نسبت به سال گذشته خود رشد داشته و به میزان حدود یک‌میلیون و ۷۰۰هزار تومان رسیده است.

بر این اساس می‌توان گفت در سال ۱۴۰۰ متوسط خط فقر برای یک خانوار ۳نفره معادل ۳میلیون و ۷۰۰هزار تومان و برای خانوار ۴نفره معادل ۴میلیون و ۵۴۱ هزار تومان بوده است. بر این اساس ۳۰درصد از افراد جامعه ایران درآمدی کمتری از خط فقر متوسط داشته‌اند.  برآورد این گزارش حاکی از آن است که این عدد در شهریور سال ۱۴۰۱ به ۲میلیون و ۸۵۰هزار تومان رسیده که می‌توان نتیجه گرفت خط فقر برای یک خانوار ۴نفره در این زمان برابر با ۷ میلیون و ۷۰۰هزار تومان است. از آنجایی که این عدد متوسط کل کشور است، در شهرهای مختلف کشور متفاوت خواهد بود. برای مثال خط فقر برای خانوار سه‌نفره در تهران معادل ۱۱ میلیون و ۹۰۰هزار تومان و برای خانوار ۴نفری معادل ۱۴میلیون و ۷۰۰هزار تومان است.

تحولات اقتصاد کلان

این گزارش بیان می‌کند تورم یکی از مهم‌ترین عواملی است که بر نرخ فقر و وضعیت معیشت گروه‌های مختلف درآمدی اثرگذار است. نرخ تورم در طول یک سال، در‌حالی‌که درآمدها ثابت است، به طور مکرر از قدرت خرید خانوارهایی که درآمدهای ثابت دارند، می‌کاهد و باعث می‌شود این خانوارها با درآمدهای قبلی رفاه کمتری به دست آورند. همچنین در سال‌هایی که نرخ تورم از نرخ تورم میانگین بلند‌مدت کشور نیز بیشتر است، به طور معمول درآمدها و به‌خصوص درآمدهای گروه‌های پایین‌درآمدی مطابق با تورم رشد نکرده و در نتیجه، سال به سال از قدرت خرید و رفاه گروه‌های پایین‌درآمدی کاسته می‌شود. در سال ۱۴۰۰، در بین گروه‌های کالایی، نرخ تورم خوراکی‌ها و آشامیدنی بیش از خدمات بوده است. با توجه به این مساله که هزینه خوراکی سهم عمده‌ای در سبد هزینه‌ فقرا دارد، می‌توان نتیجه گرفت فقرا کاهش رفاه بیشتری متحمل می‌شوند.

عدم تامین حداقل کالری

بررسی این گزارش نشان می‌دهد کالری دریافتی خانوارهای ایرانی از سال ۱۳۹۰ به بعد روند نزولی داشته و میانگین‌ کالری دریافتی از سال ۱۳۹۷ به بعد پایین‌تر از مقدار مورد نیاز است. این روند نزولی تا ۱۴۰۰ ادامه داشته است. این به آن معنی است که خانوارهای ایرانی به صورت میانگین قادر به تامین کالری مورد نیاز خود نبوده‌اند. نکته قابل‌توجه در مقادیر سرانه مصرف کالاهای اساسی میزان درصد کاهش این گروه‌های غذایی است؛ به طوری که خانوارهای کم‌درآمد، با توجه به تورم گروه‌های خوراکی ناچار به حذف برخی از کالاها شده‌اند.

علاج بی‌ثمر حداقل دستمزد

می‌توان گفت اصلی‌ترین ابزارهای سیاستی دولت برای کاهش فقر، تعیین حداقل دستمزد کارگران است. البته کارشناسان هر سال این انتقاد را مطرح می‌‎کنند که تعیین حداقل دستمزد برای تمام نقاط کشور منطقی نیست. اصلی‌ترین دلیل این استدلال یکسان نبودن هزینه‌های زندگی در شهرهای مختلف کشور است. برای مثال ممکن است حداقل دستمزد تعیین‌شده در استانی مانند سیستان و بلوچستان هزینه‌های زندگی یک خانوار ۴نفره را پوشش دهد. این در حالی است که این دستمزد پاسخگوی هزینه زندگی یک خانوار ۴نفره ساکن در تهران نیست. این گزارش بیان می‌کند خط فقر خانوار ۳نفره در شهر تهران ۸۰درصد بیش از حداقل دستمزد است؛ اما در نقاط شهری سیستان و بلوچستان حداقل دستمزد در حدود ۵/ ۱برابر خط فقر است.

آگاهی در این زمینه، یعنی وجود تفاوت در هزینه‌های زندگی و بهره‌وری نیروی کار در نقاط مختلف کشور، باعث رشد اشتغال غیررسمی در مناطق با هزینه‌های پایین‌تر و فقر شاغلان در مناطق با هزینه‌های بالاتر می‌شود. بنابراین می‌توان گفت تعیین حداقل دستمزد برای تمامی نقاط در کشوری مانند ایران سیاست مناسبی به شمار نمی‌آید. در ایران علاوه بر تعیین حداقل دستمزد، دولت‌ها با اعطای یارانه سعی در از میان بردن فقر و تامین حداقل‌های زندگی داشته‌اند. این در حالی است که تورم موجب کاهش ارزش حقیقی یارانه اعطایی و خنثی کردن هدف موردنظر می‎شود.