تاریخ انتشار : پنجشنبه 22 تیر 1402 - 14:44
کد خبر : 134618

برابری و نابرابری

برابری و نابرابری

آرمان شرق-گروه سیاست:برابری یک آرمان بشری است که تحقق آن با محدودیت هایی روبروست، اما می توان به طور نسبی به آنها دست یافت، همچنین علاوه بر تلاش فردی برای رسیدن به این آرمان، نظام سیاسی باید لوازم و پیش نیازهای تحقق آن را تأمین کند، چرا که در غیر این صورت، آنچه که جلوه بیشتری می یابد نابرابری است. مهمترین عامل در نابرابری، تخصیص نابرابر فرصت ها در زمینه های مختلف است، اما باید بر این نکته تأمل کرد که آیا تخصیص دهنده فرصت ها، به توزیع برابر آنها باور واقعی و تعهد دارد

برابری و نابرابری

 

هوشمند سفیدی

آرمان امروز: «برابری» یکی از آرمان های مهم بشری است که همواره مورد توجه بوده و اندیشه مندان و جوامع توجه کافی و وافی به آن نشان داده اند؛ امید و آرمانی یک الزام است، اما با محدودیت های جدی روبروست.

بن مایه برابری سیاسی، پذیرش این باور است که هیچ شخصی به صورت ذاتی برتر از دیگری نیست و در تصمیمات جمعی، باید خیر عمومی یا منافع هر شخصی به طور برابر مدنظر قرار گیرد. برابری ذاتی، برابری پایدار، برابری سیاسی، معیارهای کلیدی زندگی هستند تعجبی ندارد که دور از دسترس باشند اما می توان کم و بیش به آن ها دست یافت. (دال، ۱۳۸۲، ۸۲ – ۷۷)

“آرماتیاسن” در کتاب “بازنگری در مفهوم نابرابری” (۱۹۹۲) براین باور است که پرسش “چرا برابری؟” باید به پرسش “برابری در چه حوزه ای؟” تبدیل شود، او ضرورت تمایز بین دستاورد و آزادی را مورد توجه قرار داده و می گوید: “موقعیت یک فرد در مناسبات اجتماعی را می توان از دو چشم انداز مورد قضاوت قرار داد: ۱-“دستاوردهای واقعی” که می توانیم به آنها دست یابیم، ۲-“آزادی برای دست یافتن” که فرصت های واقعی هستند برای تحقق آنچه برای ما ارزشمند است”. (سن، ۱۳۹۸ : ۱۳۸)

از منظر حضرت امام علی (ع)، خداوند انسان را فارغ از نژاد و مذهب گرامی می دارد و انسان دارای ماهیت برابر است؛ این برابری ماهیت انسان شرایطی را در نظام سیاسی رقم می زند که می توان آن ها را در پنج مورد جمع بندی کرد: برابری مردم در نگرش حاکمان، برابری مردم در رفتار حاکمان، برابری مردم و حاکمان، برابری در امکانات و امکان ها و برابری حامیان ادیان مختلف، (علیخانی، ۱۳۸۶ : ۶۸)

بنابراین، می توان تا اینجا نتیجه گیری کرد که برابری یک آرمان بشری است که تحقق آن با محدودیت هایی روبروست، اما می توان به طور نسبی به آنها دست یافت، همچنین علاوه بر تلاش فردی برای رسیدن به این آرمان، نظام سیاسی باید لوازم و پیش نیازهای تحقق آن را تأمین کند، چرا که در غیر این صورت، آنچه که جلوه بیشتری می یابد نابرابری است. مهمترین عامل در نابرابری، تخصیص نابرابر فرصت ها در زمینه های مختلف است، اما باید بر این نکته تأمل کرد که آیا تخصیص دهنده فرصت ها، به توزیع برابر آنها باور واقعی و تعهد دارد و آن را براساس موازین اخلاقی و سیاسی انجام می دهد و یا عوامل و ترجیحات دیگری، فرصت‌ها را در اختیار افراد محدودی قرار می دهند و برابری، جای خود را به نابرابری می دهد.

همه ما با اندک تأمل وقت می توانیم مظاهر نابرابری را در عرصه های مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ملاحظه کنیم. از آنجا که نابرابری، در یک روز و یا در یک زمان مشخص تولید نمی شود، بنابراین نظام های سیاسی، باید زمان زیادی را صرف کنار نهادن آن و زدودن مظاهر نابرابری سیاسی قبلی کنند. اما آنچه که اهمیت کلیدی دارد، باور به برابری و عزم جدی برای تحقق آن است، به نظر می‌رسد گام نخست در این راه، اهتمام در توزیع برابر فرصت ها و مناسب سیاسی است، برای مثال آیا این فرصت ها برای همگان به طور برابر اختصاص می یابد و همه افراد جامعه، بخت و شانس مساوی برای تصاحب مناصب سیاسی و بهره برداری از فرصت های سیاسی را دارند؟ یا ترجیحات گروهی، باندی و مافیایی، صرفاً عرصه را برای اقلیت محدود و گروههای کوچکی باز می کنند؟ آیا همه افراد جامعه، شانس برابر ورود به پست های سیاسی مهم، پارلمان و شوراها را می یابند و یا اینکه محدودیت ها، فقط به عده محدودی، این شانس و فرصت را می دهند. برای مثال، در جامعه سیاسی با نظریات مختلفی در این خصوص سروکار داریم که یکی از مهمترین آن ها، نظریه “چرخش نخبگان” است؛ به این مفهوم که مبتنی بر اصل شایسته سالاری، همه افراد جامعه که از شایستگی های لازم برخوردارند می توانند در این چرخه وارد شده و شانس تصاحب موقعیت های سیاسی را پیدا کنند، اما متأسفانه چنین آرمانی، جای خود را به “گردش نخبگان” می دهد که افراد معین مدام در درون یک محدوده کوچک، جای خود را عوض می کنند و نخبگان جدید، فرصت چندانی برای ورود به آن را پیدا نمی کنند. وقتی در جامعه ای، برابری زنگ می بازد و جایگاه خود را ضعیف می بینند، آن گاه نابرابری جولان می دهد و تدریجاً در همه ابعاد و عرصه ها خودنمایی می کند، این وضعیت را می توانیم در عرصه های اجتماعی مثل آموزش یا سلامت و یا … مشاهده کنیم، در عرصه اقتصادی که وضعیت مشقت باری را می بینیم، به گونه ای تعداد بسیار اندکی مثل ۴ یا ۱۰ درصد جامعه، ۹۰ درصد منابع را در اختیار دارند و امکان برخورداری اقتصادی برای اکثریت جامعه به یک رویا شبیه است تا حقی که باید به آن برسند. در عرصه فرهنگی نیز این وضعیت بسیار حاد است و فرصت بهره مندی از تولیدات فرهنگی برای همگان و تحت تأثیر نابرابری سیاسی و اجتماعی، بسیار محدود است.

بنابراین، تأمین عدالت سیاسی، عدالت اقتصادی، عدالت اجتماعی و عدالت فرهنگی، مدام باید رصد شود و گرچه تعمیق شکاف در این عرصه ها، تبعات منفی بسیاری دارد و هر کدام می تواند آبستن بحران های مختلف شوند و مدام تولید آسیب و ناهنجار می کند.

منابع:

۱- دال، رابرت ( ۱۳۸۲)، “برابری در برابر نابرابری”، ترجمه داود غراباق زندی، فصلنامه راهبردی، دوره ۶، پیاپی ۱۹ – خرداد ۱۳۸۲، صص ۱۰۲ – ۷۷

۲- علیخانی، علی اکبر (۱۳۸۶)، “برابری و نابرابری سیاسی در اندیشه سیاسی امام علی (ع)”، پژوهش نامه علوم سیاسی ۱۳۸۶، شماره ۹، صص ۸۹ – ۶۷

۳-محمودی،  وحید (۱۳۹۸)، “نقدی بر ترجمه کتاب بازنگری در مفهوم نابرابری آمارتیاسن”، پژوهش نامه انتقادی، سال نوزدهم، شماره نهم، ۱۳۹۸، صص ۱۵۴ – ۱۳۷

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.