تندروی دلواپسان براندازان را تقویت می‌کند/دست‌شان برسد لاریجانی را هم اعدام می‌کنند/بدل تکنیک‌های تندروها را بلد هستیم/باید نگران نفوذ جریانات بیرونی و سرویس‌های بین المللی در میان تندروهای داخلی بود/هر کسی شعارهای خیلی تند می‌دهد باید به دیده تردید به او نگریست

آرمان شرق-عبدالرضا کنی:امسال در حال و هوای روز دانشجو اصولگرایان افراطی به سیم آخر زدند و با نگرش های تنگ نظرانه نظرات شاذی از خود ارائه دادند.دو آتشه هایی که گرایش های اصلاح طلبی و اصول گرایی را کنار گذارده و آن را به انقلابی و ضد انقلابی تعمیم می دهند.از سوی دیگر نیمی از نمایندگی مجلس را هم در مظان اتهام قرار داده و می گویند در پی فروپاشی نظام هستند.چند روز پیش هم عوامل شان سخنرانی پزشکیان را به آشوب کشیدند.همه اینها در حالی است که فضای فعلی کشور پذیرای این دست نگاه های دو قطبی و تندروی سیاسی نیست و نه تنها چنین رویکردی نمی تواند در آستانه انتخابات فضای رقابت سیاسی را داغ کند، بلکه بر منافع ملی هم اثر گذار خواهد بود.ظاهرا طیف رقیب سنتی با سخنان تحریک کننده در پی رادیکالیزه کردن فضا و تقسیم بندی جدید سیاسی است.آرمان شرق در گفت و گویی با فیاض زاهد فعال سیاسی اصلاح طلب و استاد دانشگاه به بررسی آثار و تبعات این سخنان تند اصولگرایان پرداخته که در پی می آید.

آقای امیر آبادی فراهانی در دانشگاه قم گفته اند که دیگر اصلاح طلب و اصولگرا نداریم بلکه انقلابی و ضد انقلابی داریم ! اساسا این دست تقسیم بندی ها ی تند و تیز و دافعه بر انگیز چه تاثیری بر فضای عمومی و سیاسی کشور داشته ودافعه آن برای نظام چیست؟

اولین اثر آن تقویت جناح بر انداز است ،از آنجایی که دلواپسان و تندروها دو لبه یک قیچی هستند .ظاهرا مخالف هم هستند اما در راستای تحقق یک استراتژی عمل می کنند .به بن بست رساندن صحنه سیاسی در ایران که همین غیر اصلاح طلب و غیر اصول گرا کردن آن و تبدیل آن به یک جریان انقلابی و ضد انقلابی به معنای رساندن ارزش های سیاسی انقلاب به کوچه های بن بست و تاریک و خطر آفرین است .این دست اظهار نظر ها یا ناشی از نپختگی و فقدان خرد سیاسی است و یا ناشی از یک مطامع پیچیده ای است که به نظرم باید نگران نفوذ برخی از جریانات بیرون از کشور در آن بود .

جالب است که آقا کریمی قدوسی هم گفته اند که نیمی از نمایندگان مجلس به دنبال فرو پاشی نظام هستند.حالا این سوال پیش می آید که این نوع نگرش ها و کوچک کردن دایره خودی ها منجر به قراردادن نظام در برابر  بخشی از مردم نشده و اینها با چه هدف و انگیزشی انجام می شود؟

فکر می کنم  از فردای پیروزی انقلاب اسلامی یک جریانی به دنبال این بود که از آن قطار با واگن های بسیار متعدد و طولانی تنها یک کوپه باقی بگذارد و این به معنی محدود کردن ارزش های نظام سیاسی است که بخاطر آن به هر حال یک انقلاب با شکوه شکل گرفت که بسیاری از گروه های سیاسی و جریانات در آن شریک بودند.بنا بود در این نظام سیاسی مارکسیست ها آزاد باشند و تئوریسین و ایدئولوگ آنها می گفت که در دانشگاه های الهیات نه تنها باید مارکسیسم درس داده شود که باید این درس توسط مارکسیست ها انجام شود. حال آنها رسیده اند به نقطه ای که حتی بسیاری از نیروهای درون انقلاب را هم به رسمیت نمی شناسند. و هیچ ابایی ندارند از اینکه رئیس جمهور و وزیر خارجه را جاسوس بنامند به نظر من بیش از آنکه نشانگر صحت اراده انقلابی آنهاست باید به آنها با دیده تهدید نگریست و دست سرویس های امنیتی بین المللی را در این تشکیلات دنبال کرد.

چند روز پیش سخنرانی آقای پزشکیان با اغتشاش جمعی ناتمام ماند و اکنون هم که شاهد سخنان تندی از سوی اصولگرایان دو آتیشه هستیم که همگی در فضایی روز دانشجو رخ داده،آیا این نشانه ای بر این نیست که این طیف به سمت رادیکالیزه کردن فضا پیش رفته و با توجه به وقوع انتخابات در سال پیش رو، ادامه این روند را چگونه می بینید؟

من فکر می کنم با رادیکال کردن فضای سیاسی هزینه عمل سیاسی و اصلاحی را بسیار بالا می برند و موجب نا امیدی مردم می شوند.بنظر من اتاق فکر و اتاق عملیات روانی جناح افراطی که البته با جناح اصولگرا هم متفاوت است،انها حتی اصولگرایان را هم قبول ندارند یعنی اگر دست شان برسد علی لاریجانی را هم اعدام می کنند،،به نظر می آید که این جریان با ناامید کردن فضا برای جامعه می خواهند پالسی را به جامعه دهند که از طریق مسالمت آمیز امکان هیچ‌گونه پیشبرد مطالباتی وجود ندارد و آنها با صندوق های رای قهر کنند.قهر کردن اکثریت عامه مردم با صندوق های رای موجب سازماندهی شبه پادگانی این گروه ها به پای صندوق ها و پیروزی ایده های مورد نظرشان خواهد شد و این خطری است که جامعه سیاسی ایران را تهدید می کند.عملکرد آنها شبیه گروه های شبه نظامی و میلیشیا و شبه فاشیست است که در اروپای مدرن در اسپانیا و رومانی  شاهد آن بودیم و باید با حساسیت به این موضوع نگاه کنیم.

اساسا در فضای فعلی کشور،تندروی ها و سخنان تحریک کننده در داخل چه تبعاتی برای کشور و نظام داشته و تاثیر آن بر منافع ملی ما چیست؟

در حالی که از نظر بین المللی زیر فشار ترامپ و دولت آمریکا و ائتلاف عربستان سعودی و اسرائیل هستیم، نیازمند تقویت جبهه داخلی،وحدت و همگرایی عمومی هستیم.هر صدایی که در خلاف این استراتژی دارد بلند می شود به نظر من مشکوک است.من اساسا به این گروه های افراطی همیشه با دیده تردید نگریستم،انها در زمان احمدی نژاد بیش از آنکه به اسرائیل لطمه بزنند به این رژیم خدمت کردند.بیش از اینکه منافع عربستان را تهدید کنند به آن کشور خوراک تبلیغاتی دادند.در دوران نهضت ملی نفت هم همینطور بود،الان من می توانم بعنوان استاد تاریخ به شما بگویم اگر تا دیروز تحلیل می کردیم حالا مستنداتی وجود دارد که چطور سفارت انگلیس در ایران به یک عده از این آدم های شبه وطن پرست پول می داد و می رفتند در خیابان پرچم حزب توده و شوروی را بالا می بردند و پرچم انگلستان را آتش می زدند.در واقع با پول انگلیس پرچم انگلیس را آتش می زدند تا افکار عمومی در داخل،دربار و دولت آمریکا را بترسانند و علیه مصدق توطئه کنند.هر وقت کسی شعار خیلی تند و افراطی می دهد یا با عربده حرف می زند شما به او به دیده تردید نگاه کنید.
بنظر شما فضای فعلی جامعه اساسا پذیرای این دست نگاه های دو قطبی و تندروی های سیاسی هست و چنین رویکردهایی می تواند فضایی رقابت سیاسی را داغ کند یا مردم از این دست نگرش ها عبور کرده اند و این حربه تندروها پاسخگو نخواهد بود؟

اصولگرایان تندرو نشان دادند که یک‌تعداد زیادی از آنها در مسیر فهم استراتژی های سیاسی و اعمال و‌ پیاده کردن آنها نیستند، البته بنده خیلی خوشحال هستم که جریان تندرو در همین سطح کنش سیاسی عمل می کنند.یک نمونه اش آنکه در مثلث انتخاباتی روحانی- قالیباف- رئیسی، قالیباف را وادار کردند تا به نفع رئیسی کنار برود،ما همانجا بازی انتخابات را بردیم،پیش از انتخابات.دوستان تندروی ما، هم کم‌ کتاب می خوانند و هم کم تاریخ می دانند و هم کم از تجربیات بشری استفاده می کنند.از این بابت جای خوشحالی است که هر تکنیکی بخواهند بزنند ما بدل آن را بلدیم.مردم با بزرگواری به این صحنه ها نگاه می کنند و از کنار شان براحتی می گذرند.