ایران و خاورمیانه آشوب‏‏‌زده
دکتر ابراهیم متقی*
بحران‌های امنیتی خاورمیانه و جنوب غرب آسیا تاثیر خود را بر ناپایداری‏‏‌های امنیتی ایران می‏‏‌گذارد. به هر میزان فضای اجتماعی و سیاسی خاورمیانه امنیتی شود، بحران گسترش می‌یابد.

بحران‌های امنیتی خاورمیانه و جنوب غرب آسیا تاثیر خود را بر ناپایداری‌‌‌های امنیتی ایران می‌‌‌گذارد. به هر میزان فضای اجتماعی و سیاسی خاورمیانه در مقیاس بیشتری ماهیت امنیتی پیدا کند، طبیعی است که در آن شرایط زمینه برای گسترش بحران به‌‌‌وجود می‌‌‌آید. ویژگی منطقه آشوب‌‌‌زده آن است که هرگونه بحران و ستیزش امنیتی از یک حوزه جغرافیایی به سایر عرصه‌‌‌های منطقه‌‌‌ای منتقل خواهد شد. تصاعد بحران را باید در زمره نشانه‌‌‌ها و اهدافی دانست که اسرائیل درصدد است از آن برای خشونت‌‌‌های پرشدت و ستیزش‌‌‌های منطقه‌‌‌ای غیرقابل کنترل استفاده کند.

همان‌گونه‌‌‌ که فضای امنیت منطقه‌‌‌ای در روزهای آغازین ژانویه ۲۰۲۴ با نشانه‌‌‌هایی از خشونت، ستیزش و اقدامات تهاجمی اسرائیل همراه شده، حوزه دیپلماتیک در روابط ایران و عربستان نیز ماهیت مبهم و غیرهمکاری‌‌‌جویانه پیدا کرده است. هریک از مولفه‌‌‌های یادشده تاثیر خود را بر عرصه جغرافیایی و سیاست امنیتی بازیگران محیط همجوار گذاشته و این امر می‌‌‌تواند در زمره موضوعاتی محسوب شود که زمینه همکاری‌‌‌های ناپایدار در روابط بازیگران منطقه‌‌‌ای به‌‌‌ویژه ایران و عربستان را شکل دهد.  بحران‌های منطقه‌‌‌ای، ابتکار عمل دیپلماتیک بازیگران را به گونه مشهودی کاهش خواهد داد. دیپلماسی در شرایط بحران و در منطقه آشوب‌‌‌زده؛ فرآیندی پیچیده، پرمخاطره و ابهام‌‌‌آمیز خواهد بود. در چنین شرایطی طبیعی به‌‌‌نظر می‌رسد که برخی از سیاست امنیتی آمریکا و عربستان در برخورد با ایران مبتنی بر نشانه‌‌‌هایی از کنش ابهام‌‌‌آمیز یا عدم‌همکاری عملی برای حل موضوعات و مسائل اجتماعی، اقتصادی، امنیتی و راهبردی باشد.

همکاری‌‌‌های دیپلماتیک در روابط بازیگران منطقه‌‌‌ای تداوم یافته، اما گسترش بحران امنیتی تاثیر خود را بر روابط ایران و عربستان و تعلیق برنامه سفر حجاج گذاشته است. طبیعی است که این موضوع در فضای امنیت منطقه‌‌‌ای تاثیرگذار بوده و امکان کاهش الگوهای همکاری‌‌‌جویانه در روابط کشورها را فراهم سازد. چنین الگوی رفتاری را می‌‌‌توان در پیام‌‌‌های سیاسی و امنیتی ایران و آمریکا در شرایط بحران منطقه‌‌‌ای غزه و بازتولید منطقه آشوب‌‌‌زده مورد توجه قرار داد.

۱. اسرائیل و تصاعد بحران در فضای منطقه آشوب‌‌‌زده

در شرایط بحران و گسترش ناپایداری‌‌‌های امنیتی در شرق مدیترانه و جنوب غرب آسیا، اسرائیل تلاش دارد زمینه تصاعد بحران در محیط منطقه‌‌‌ای را به‌‌‌وجود آورد. اقدامات نظامی و امنیتی اسرائیل در سوریه، لبنان و ایران را می‌‌‌توان در زمره نشانه‌‌‌هایی دانست که منطقه آشوب‌‌‌زده را رادیکالیزه کرده و زمینه تصاعد بحران در فضای پرتنش منطقه را اجتناب‌‌‌ناپذیر می‌‌‌کند. ایالات‌متحده تلاش دارد زمینه‌ای برای مدیریت و کنترل بحران در محیط منطقه‌‌‌ای به‌‌‌وجود آید، اما تصاعد بحران از سوی بازیگران آشوب‌‌‌ساز به وقفه و تردید در همکاری‌‌‌های دیپلماتیک، اجتماعی و اقتصادی بازیگران منطقه‌‌‌ای منجر شده است.

برخی از مقامات وزارت خارجه و امنیت ملی ایالات‌متحده از جمله «جیک سالیوان» به این موضوع اشاره دارند که آمریکا درصدد بهره‌‌‌گیری از سازوکارهای دیپلماتیک برای مدیریت بحران منطقه‌‌‌ای است، اما روندهای موجود بیانگر آن است که اسرائیل در تحقق اهداف خود برای «تصاعد بحران» به‌موازات «وقفه در همکاری‌‌‌های دیپلماتیک» بازیگران منطقه‌‌‌ای موفق بوده است. اگرچه بسیاری از شواهد بیانگر این واقعیت است که دیپلماسی آمریکایی به‌موازات اقدامات امنیتی آن کشور در محیط منطقه‌‌‌ای همواره فعال بوده و از تحرک عملیاتی قابل‌توجهی برخوردار بوده است.

در این روند، الگوی کنش تاکتیکی اسرائیل در جهت تصاعد بحران شکل گرفته و عامل موثری در آشوب‌‌‌زدگی کنش بازیگران منطقه‌‌‌ای و حتی وقفه در ارتقای سطح همکاری بازیگرانی مانند ایران و عربستان محسوب می‌شود. هرگاه بازیگران منطقه‌‌‌ای درصدد تصاعد بحران در فضای امنیت آشوب‌‌‌زده برآیند، طبیعی به‌‌‌نظر می‌رسد که سطح منازعات تشدید شده، همان‌‌‌گونه‌‌ که سطح و الگوی کنش همکاری‌‌‌جویانه بازیگران در وضعیت وقفه، تردید و ابهام قرار می‌گیرد.

آمریکا تلاش دارد نشانه‌‌‌ها و عوامل امنیت منطقه‌‌‌ای خاورمیانه در شرایط ثبات و تعادل نسبی قرار گیرد، اما تاکنون اقدام عملی برای تحقق این اهداف انجام نشده است. واقعیت آن است که بسیاری از نشانه‌‌‌ها و الگوی کنش بایدن، بلینکن و جیک سالیوان در ارتباط با ایران، بازیگران محور مقاومت و تحولات خاورمیانه مبتنی بر دوگانگی ابهام‌‌‌آمیز بوده است. چنین رویکردی در انگاره سیاسی و راهبردی آمریکا نسبت به ایران، چالش‌‌‌های اقتصادی و راهبردی قابل‌توجهی به وجود آورده است. این روند پس از بحران غزه به‌‌‌گونه مشهودی افزایش و تصاعد پیدا کرده است.

۲. ابهام در همکاری‌‌‌های سازنده ایران و عربستان

هرگونه گسترش بحران منطقه‌‌‌ای زمینه شکل‌‌‌گیری ابهام امنیتی در محیط منطقه‌‌‌ای را به‌‌‌وجود می‌‌‌آورد. بسیاری از مقام‌‌‌های آمریکایی به این موضوع اشاره کرده‌‌‌اند که از سازوکارها و فرآیند مربوط به همکاری‌‌‌های دیپلماتیک ایران و عربستان حمایت به عمل می‌‌‌آورند، اما اقدامات آنان در فرآیند جنگ غزه و بحران امنیتی خاورمیانه سبب تردید در فضای همکاری‌‌‌های ایران و عربستان شده است. عربستان در شرایطی قرار دارد که تمایلی به گسترش بحران در محیط منطقه‌‌‌ای نداشته و درنتیجه از سازوکارهای همکاری‌‌‌جویانه برای مدیریت بحران منطقه‌‌‌ای بهره می‌گیرد.

بسیاری از نشانه‌‌‌های امنیت منطقه‌‌‌ای مبتنی بر تداوم بحران است، اما سطح روابط ایران و عربستان در شرایطی قرار دارد که باید سطح همکاری‌‌‌های دوجانبه و چندجانبه خود در فضای امنیت منطقه‌‌‌ای را گسترش دهند. تحقق اهداف دو کشور برای تنش‌‌‌زدایی منطقه‌‌‌ای مربوط به شرایطی است که سطح همکاری‌‌‌های آنان افزایش یافته و از همه مهم‌تر آنکه به قالب‌‌‌های ادراکی نسبتا مشترکی در ارتباط با بحران‌های منطقه‌‌‌ای به‌‌‌ویژه جنگ علیه شهروندان فلسطینی در غزه منجر شود.

وقفه در همکاری‌‌‌های دوجانبه عربستان می‌‌‌تواند ابهامات جدیدی را در روابط دو کشور به‌‌‌وجود آورد. محور اولیه سیاست منطقه‌‌‌ای ایران در ارتباط با عربستان مبتنی بر سازوکارهای دیپلماتیک در جهت حداکثرسازی سطح همکاری‌‌‌های اقتصادی، امنیتی و راهبردی است. تحقق این امر نیازمند ابتکار سازنده برای عبور از بحران منطقه‌‌‌ای موجود خواهد بود. تداوم تنش‌‌‌زدایی در روابط ایران و عربستان نیازمند ارتقای سطح همکاری‌‌‌های آنان در موضوعات منطقه‌‌‌ای است.

ایران و عربستان باید به این موضوع واقف باشند که هرگونه وقفه و ابهام در حوزه همکاری‌‌‌های منطقه آنان، سطح تضادها را افزایش داده و آنان را در معرض شکل جدیدی از بحران‌های منطقه‌‌‌ای قرار می‌دهد. بحران‌های امنیتی عموما از قابلیت تسری برخوردار بوده و اسرائیل تلاش دارد زمینه جداسازی، تفرقه و ابهام در الگوی رفتاری کشورهای منطقه‌‌‌ای از جمله ایران و عربستان را به‌‌‌وجود آورد. واقعیت آن است که راهبرد منطقه‌‌‌ای ایران نیز مبتنی بر همکاری سازنده با عربستان براساس ارتقا و بهینه‌‌‌سازی سطح روابط دیپلماتیک به موازات بازدارندگی در برابر اقدامات تهاجمی اسرائیل در محیط منطقه‌‌‌ای و علیه کشورهای جهان اسلام به‌‌‌ویژه مقاومت فلسطین بوده است.

نتیجه

بحران امنیتی خاورمیانه، جنوب غرب آسیا و شرق مدیترانه تحت‌تاثیر سیاست‌‌‌های امنیتی و اقدامات پرشدت اسرائیل قرار داشته است. اسرائیل تلاش دارد از سیاست اقدامات پرشدت برای کاهش قدرت مقاومت گروه‌‌‌ها و شهروندان فلسطینی استفاده کند. سیاست اسرائیل بر نشانه‌‌‌هایی از تصاعد بحران برای محدودسازی قدرت ایران و گسترش درگیری‌‌‌ها به سایر حوزه‌‌‌های اجتماعی و راهبردی متمرکز بوده است. این امر با ضرورت‌‌‌های راهبردی سایر کشورهای منطقه‌‌‌ای و قدرت‌‌‌های بزرگ مغایرت دارد.

واقعیت آن است که هرگونه تصاعد بحران، چالش‌‌‌های امنیتی بیشتری را برای ایران، آمریکا، اسرائیل و بسیاری دیگر از کشورهای خاورمیانه به‌‌‌وجود می‌‌‌آورد. ضرورت‌‌‌های عقلانیت راهبردی ایجاب می‌کند که سطح همکاری‌‌‌های منطقه‌‌‌ای در روابط ایران و عربستان افزایش یابد. ارتقای سطح همکاری‌‌‌های دوجانبه و چندجانبه ایران و عربستان را می‌‌‌توان در زمره عواملی دانست که نه‌تنها زمینه لازم برای تنش‌‌‌زدایی در روابط دوجانبه را فراهم می‌‌‌سازد، بلکه امکان تحقق صلح منطقه‌‌‌ای و آتش‌‌‌بس در فضای پرمناقشه غزه را نیز شکل می‌دهد.

سیاست امنیتی اسرائیل با اهداف راهبردی ایران، عربستان، ترکیه و ایالات‌متحده در تعارض قرار دارد. اگرچه آمریکا تمامی تلاش خود را برای حمایت از سیاست‌‌‌ اقدامات پرشدت و تهاجم گسترده اسرائیل در دستور کار قرار داده، این امر آثار و عوارض خود را بر امنیت منطقه‌‌‌ای خواهد گذاشت. گسترش بحران نه‌تنها امنیت ملی و منطقه‌‌‌ای ایران را تحت‌‌‌الشعاع قرار می‌دهد، بلکه زمینه شکل‌‌‌گیری بحران‌های گسترش‌‌‌یابنده و تضادهای پرمخاطره در سطح منطقه‌‌‌ای را فراهم می‌‌‌آورد.

یکی از سازوکارهای اصلی کاهش ستیزش‌‌‌های منطقه‌‌‌ای را باید در ارتقای سطح همکاری بازیگرانی دانست که تمایلی به تصاعد و گسترش قدرت در محیط منطقه‌‌‌ای ندارند؛ در غیر‌این‌صورت اسرائیل درصدد خواهد بود تا منطقه آشوب‌‌‌زده را به جنگ‌‌‌های پردامنه و ستیزش‌‌‌های مخاطره‌‌‌آمیز منطقه‌‌‌ای پیوند دهد. ایران، ایالات‌متحده و عربستان در فضای بحران منطقه‌‌‌ای و امنیت آشوب‌‌‌زده چاره‌‌‌ای جز همکاری برای کنترل بحران و اجتناب از نسل‌‌‌کشی اسرائیل در محیط منطقه‌‌‌ای نخواهند داشت.

 

* استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران