با طالبان چه کنیم؟
آرمان شرق- آقایان! حضرات! امروز سیاست و مصالح ایجاب به برخورد متفاوت با طالبان دارد، باشد، درست، تنظیم تعاملات بینالمللی متوقف بر صلاحدید شماست، اما شما را به خدا دست از این تطهیر و پاکسازی ایدئولوژیک طالبان این قوم متعصب و تندرو، در تریبونها، رسانهها و منابرتان بر دارید.
وقایع روز؛ اوضاع این روزهای افغانستان اصلا خوب نیست. مردم مظلوم این کشور همچون دهههای گذشته باز هم دچار نابسامانی اجتماعی و سیاسیای شدهاند که جز فاجعه و آوارگی چیز دیگری برای آنان به ارمغان نخواهد آورد. طالبان ۹۰ در صد کشور افغانستان را تصرف کردهاند و در آستانه ورود به کابل پایتخت این کشور هستند. دولت هیچ مقاومتی نشان نداده و جز فرار نیروهای نظامی چیزی از آنان دیده نمیشود.
زمزمهها و شواهد گویای توافقی قهری یا اختیاری برای معامله افغانستان با طالبان است، گروهی که هیچ سابقه خوبی ندارند و مردم کشور روزهای سیاهی از آنان در خاطر دارند. زمان زیادی نگذشته است که جنایات فرقه نوظهور طالبان -در آن دوره- یک چشم مردم افغانستان را اشک و دیگر چشمشان را خون کرده بود. هنوز در یادها هست که طالبان در آن روزگار برای خودشان قصابانی بودند که به قاعده داعش، نامشان رعب و وحشت در بدن هر انسان آزادهای میانداخت و از اساس همین بهانهها بود که آمریکا توانست اجماعی جهانی ایجاد کند و با استقراری تصرفگونه در افغانستان به قول خودش این گروهک را نابود کند. این استقرار ۲۰ سال به طول انجامید و دولتهای این کشور را در واقع به رعیتانی بیاختیار در برابر آمریکا تبدیل کرد.
ایران و طالبان
وضعیت تاریخی دولتمردان و سیاسیون در ایران و مواضعشان در برابر طالبان نیز مشابه دیگر کشورهای نافی خشونت در جهان بود با این تفاوت که جمهوری اسلامی، طالبان را دستساز و برساخته ایالات متحده میدانست که برای لکهدار کردن چهره اسلام در جهان تجهیز شده بود. طالبان از منظر سیاستگذاران کشورمان بهانهای بود برای فشار بر همسایگان افغانستان و نیز توجیه حضور نظامی آمریکا در منطقه. ایرانیان نیز کم از طالبان زخم نخوردند که نمونه بارز و مشهور آن کشتار خبرنگاران و دیپلماتهای کشور در مزار شریف به دست این گروه خشن در تاریخ ۱۷ مرداد ۱۳۷۷بود.
فراموشی و چرخش
امروز اما گویی همهچیز تغییر کرده است، فراموشی بر جهان و نیز بر سیاستگذاران ایران غالب شده است. آمریکا پس از کش و قوسهای فراوان و تحمل اعتراضات گسترده مردم افغانستان پس از بیش از دو دهه تصمیم به خروج نیروهای نظامی خود از این کشور گرفت و در برههای آنرا عملیاتی کرد که دوباره طالبان خود را جمع و جور کرده و قدرت گرفته بودند و پس از شکستهای سنگین بیست سال پیش که حکایت از امحای آنان داشت دوباره اعلام موجودیت کرده و حتی حق دخالت در آینده افغانستان را داشت. ایالات متحده اما همچنان نیروهای نظامی خود را از کشور خارج میکرد تا جایی که برخی سیاسیون آمریکایی و اروپایی معتقدند که پیشروی طالبان در افغانستان با اتکا به تجهیزات پیشرفته نظامی آمریکایی است که اکنون به غنیمت آنان در آمده است
سیاستمداران ایران نیز از وزیر و وکیل مجلس گرفته تا تحلیلگران حقوقبگیر و پیروان عام برخی جریانات سیاسی خاص، به یکباره تغییر موضع دادند و طالبان نزد آنان از عروسک خیمهشببازی و آلت دست آمریکا، تبدیل شده به جنبش اصیل منطقه!
گفتند و نوشتند که این طالبان با آن طالبان فرق دارد، هم ماهیتش و هم ایدئولوژیاش. نگفتند و ننوشتند و حتی نخواستند ببینند آنچه از ظلمهای امروز طالبان بر مردم افغانستان در رسانههای آزاد و غیر دولتی منتشر میشد. نشنیدند گفتههای استراتژیستها و تحلیلگران دلسوز سیاسی را که سالهاست جسم و روحشان را بر بررسی اوضاع و احوال افغانستان و مردمش فرسودهاند و غم ایندو آنان را خشکانده بود. کسانی که چندین دهه از نزدیک و به طور مستمر وقایع و تحولات سیاسی و اجتماعی را در این کشور رصد کرده بودند و برای حل مشکلات راهکار و استراتژی داشتند. غمخوارانی مانند همین محمد حسین جعفریان روزنامهنگار و مستندساز که جریانات دهههای گذشته افغانستان را با گوشت و پوست و خونش تجربه کرده و به ویژه سیاستمداران افغان و نیز طالبان را به اصطلاح از مادرشان بیشتر میشناسدشان.
اوضاع افغانستان اما پیچیده نیست، رهبران و دولتمردان آنان در دو دهه اخیر به نوعی نقش نمایندگان آمریکا را در کشور اداره میکردند و این مغایر استقلال مردمان ستمدیده این کشور بود، طالبان نیز که دارای عقبهای روشن هستند و این سخنان که با دیروز تفاوت کردهاند بیشتر به قصههایی میماند که در شرایط اضطراب، مادران برای کودکانشان میبافند تا عمق فاجعه از خاطرشان برود. مگر میشود ایدئولوژی را عوض کرد؟ گروهی که بر شالودهای تعصبات خشک قومی و مذهبی افراطی ریشه دواندهاند، چگونه در دو دهه تغییر ماهوی یافتهاند و دیگر آن مردمانِ با خلق و خوی خشن و سرکوبگر نباشند.
موضوع تغییر ماهیت نیست؛ مسأله سادهایست، طالبانِ امروز، سیاست و رندیهایش را به خشونت و تعصبات قومی و مذهبی افزوده است و خوب فهمیده که ابتدا باید به واسطه سیاستورزی، قدرت یافت و پس از چیرگی بر میدان، آنگاه زمان اجرای منویات درونی است. اتفاقا این طالبان بسیار خطرناک و ترسناکتر از طالبان گذشته است.
حالا چرا این مسأله ساده از جانب برخی جریانات سیاسی ایران در نظر گرفته نمیشود، سوالبرانگیز است که خوشبینانهترین پاسخ آنست که اتفاقا این حقیقت را دریافتهاند اما امروز استراتژی سیاسی آنان اقتضا میکند که به گونهای دیگر رفتار کرده و با طالبان از در ملایمت مواجه شوند.
این پذیرفتنی است که دیپلماسی و رفتار تعاملی کشور در تقابل با جریانات سیاسی روز جهان با توجه به شرایط، تفاوت کند اما آنچه منزجرکننده است، تطهیر ایدئولوژیک گروه یا جریانی است که نزد هیچ انسان آزادهای آبرویی ندارد. قضیه زمانی دردآور و تأسفبار میشود که از نماینده مجلس گرفته تا صدا و سیما و به اصطلاح تحلیلگران سیاسی حقوقبگیر، با آسمان و ریسمان بافتن سعی در ارائه چهرهای متفاوت، مؤثر از طالبان داشته و حتی آنان را قابل توجه و دوستی معرفی میکنند. جریانی که تا دیروز «دستنشانده» بود امروز «اصیل» خوانده شود و تفاهم با آنان عین درستکاری سیاسی و ایدئولوژیک شمرده شود. همینجاست که دشمن نیز با سوءاستفاده از فضای خود ایجاد کرده این افراد، دست به شبیهسازی این دسته از افراد با طالبان متعصب میزنند.
در پایان باید گفت؛ آقایان! حضرات! امروز سیاست و مصالح ایجاب به برخورد متفاوت با طالبان دارد، باشد، درست، تنظیم تعاملات بینالمللی متوقف بر صلاحدید شماست، اما شما را به خدا دست از این تطهیر و پاکسازی ایدئولوژیک طالبان این قوم متعصب و تندرو، در تریبونها، رسانهها و منابرتان بر دارید./ وقایع روز
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰