تاریخ انتشار : چهارشنبه 17 مرداد 1397 - 20:50
کد خبر : 34658

وضعیت ملموس «آفتابه و لگن هفت دس و شام و نهار هیچی!»

وضعیت ملموس «آفتابه و لگن هفت دس و شام و نهار هیچی!»

آرمان شرق– رضا رئیسی: این روزها نه فقط اخبار خبرگزاری ها مملو از پیام تبریک های پرطمطراق و مشعشع فلان سازمان و بهمان شخصیت سیاسی در تجلیل از مقام شامخ! خبرنگار و حرفه شریف خبرنگاری است! بلکه حتی در این عرصه شاهد نوآوری هم هستیم و بنرهایی در سطح شهر نیز در تجلیل از خبرنگاران

آرمان شرقرضا رئیسی: این روزها نه فقط اخبار خبرگزاری ها مملو از پیام تبریک های پرطمطراق و مشعشع فلان سازمان و بهمان شخصیت سیاسی در تجلیل از مقام شامخ! خبرنگار و حرفه شریف خبرنگاری است! بلکه حتی در این عرصه شاهد نوآوری هم هستیم و بنرهایی در سطح شهر نیز در تجلیل از خبرنگاران رسانه های مختلف، چشم ها را می نوازد، تلویزیون هم بیکار ننشسته و در برنامه های مختلف به تجلیل از خبرنگاران و حرفه سخت و طاقت فرسای آنان می پردازد، خلاصه حداقل در این چند روز خبرنگاران که خود خبر پرداز  بوده و خبر «نگاری» می کنند، خبر شده و به سر تیتر خبرها نقل مکان موقت کرده اند اما آیا این ویترین دلبرانه و مجلل و چشم نواز انعکاس دهنده واقعیات این روزهای این حرفه و دست اندرکارانِ این روزها مورد نوازش کلامی و التفات زبانی قرار گرفته از سوی صنوف و اقشار مختلف است؟!

به گزارش آرمان شرق، شاید کلیشه ای باشد اگر بگوییم حال و روز مطبوعات و نیز رسانه های مختلف در عرصه مجازی، خوب و خوش نیست، سال هاست که داریم مدام این نکته را گوشزد می کنیم و در برهه اینچنینی تنها لختی نوازش شعاری و لفاظی های کلامی نثارمان می شود و پرونده بسته و نقطه سر خط تا پایان سال آینده… اما نکته آنجاست که فارغ از شعار زدگی و جملات کلیشه ای، رسانه های مکتوب و غیر مکتوب ما در بحرانی چندین و چند ساله دست و پا می زنند و هر روز نیز شاهد پسرفت محسوس در عرصه های مختلف حرفه ای و محتوایی این شغل و صنف هستیم و نه تنها شاهد هیچ تغییر مطلوب و محسوسی نیستیم که دورنمای حداقلی و روشنی نیز برای آن مشاهده نمی شود.

اگر بخواهیم از تعارفات مرسوم این روزها گذشته و تورقی بر پرونده رسانه ها بزنیم در عرصه های مختلف نقدها و ایرادات فراوانی قابل مشاهده است که فهرست وار اشاراتی بدان خواهیم داشت.

اول آنکه رسانه های مکتوب و نیز مجازی ما با بحران شدید اقتصادی دست و پنجه نرم می کنند، بحران شدید در مخاطبان رسانه های مکتوب و ریزش محسوس آنان و نیز وضعیت نامناسب قیمت کاغذ و .. حال و روز این رسانه ها را وخیم کرده و آنان یا مجبور به تعطیل و تعدیل شدید نیروی انسانی شده اند یا آنکه آنان مجبور به تقلیل بار محتوایی برای پوشش و تقلیل هزینه ها گشته اند، رسانه هایی که دیگر آن اعتبار گذشته را نزد افکار عمومی ندارند و صد البته که نتوانسته اند در فضای تازه و همسو با تحولات پر شتاب تکنولوژی پیشرفته و تهدید را تبدیل به فرصت کنند، آنچنان که در ژاپن و یا حتی ایالات متحده رسانه های مکتوب نه آنکه از رونق افتاده باشند که در این سال ها رشد و نمو هم داشته اند و تیراژهای چند ده میلیونی نشانی واضح و آشکار بر تایید این ادعاست، رسانه های مکتوب ما هنوز در وادی خبر رسانی سیر می کنند! حال آنکه اخبار بسیار پیش تر و در کسری از دقیقه در اختیار میلیون ها شهروند قرار می گیرد و رسانه های مکتوب با بهره گیری از نیروهای تخصصی این مزیت را دارند که در عرصه های تخصصی و تحلیل نگاری نقش آفرین باشند که البته نیستند و حال و روز ناخوششان به همین نکته باز می گردد.

سال هاست که رسانه مستقل (که دخل و خرجش را خود تامین می کند) در کشور ما به مثابه یک رویای دور و دراز است و آنان مجبور به اتکا به منابع دیگر هستند و همین وابستگی و عدم استقلال در خروجی آنان نقش موثری ایفا کرده و طبیعی است که مخاطب همدلی و همراهی به این رسانه ها نشان ندهد. در رسانه های نوین (سایت ها، خبرگزاری ها و …)در فضای مجازی نیز همین نکته صدق کرده و  هیچ ساز و کار مشخص و نظامند اقتصادی برای تامین هزینه های رسانه های وزین و موقر و بدور جهت گیری های خاص و یا زرد نگارانه، یافت نمی شود.

فقدان امنیت شغلی و درآمدهای قلیل و فرا حداقلی و چند مرحله زیر خط فقری اهالی رسانه و خبرنگاران نیز موجب آن شده که بسیاری از کارآمدان این عرصه عطای ماندن را به لقایش ببخشند یا به عنوان شغل دوم به آن بنگرند و به طور طبیعی نتوانند آن کارکرد حداکثری و مطلوب را داشته باشند، شوربختانه البته باید گفت که این پیش گفته ها مربوط به اهالی اخلاق مدار رسانه هاست و بسیاری برای کمبود خلاء ها به زد و بندها و مراودات آنچنانی در این عرصه روی می آورند و چهره ای بس مخدوش از اهالی رسانه در میان مسئولان و افکار عمومی می سازند که به یک خبرنگار به مثابه یک دلال و خبر ساز می نگرند!

هر چند مسئولان در رده ها و رسته های مختلف به خصوص در این روزها بر حقوق حقه اهالی رسانه و آزادی بیان و امنیت … اشاره می کنند اما واقعیت آنست که دیوار نقادی و آزادی پس از بیان در ایران همواره کوتاه بوده و به نوعی اکثریت خبرنگاران ترجیح می دهند که دچار خودسانسوری باشند تا دردسرهای فراوان پسینی بعد از آزادی بیان را تحمل کرده و … همین نکته در ریزش مخاطب در رسانه ها اثر فراوان و بسیار مهمی داشته است.

کم تر رسانه ای در کشور ما یافت می شود که در آن مولفه های حرفه ای خبرنگاری و روزنامه نگاری آبرومندانه و وزین یافت شود، رسانه های ما اکثر به روزمرگی و نوعی کارکردهای فرمالیته و رفع و رجوع ساده انگارانه گرفتار شده اند، روزنامه نگاری محققانه و پژوهش گرانه، خبرنگاران میدانی و کارآزموده یا در رسانه ها یافت نمی شوند یا ترجیح می دهند که هم گام با موج غالب حرکت کرده و به دلایل مختلف خود را به دردسر نیاندازند.

برای دوری از اطاله کلام به همین اندک نکات اشاره کرده و از خیر بقیه آن می گذرم اما واقعیت آنست که خبرنگاری و حرفه روزنامه نگاری در این روزها فراتر از شعارهای مرسوم؛ پلاکاردهای دلنواز و وعده های قشنگ، نیازمند توجه ویژه، اصلاحات اساسی و از همه مهم تر تغییر نگاه و نگرش در هر دو بعد درونی و بیرونی است والا که امسال نیز گذشت و سال دیگر هم با همین سبک و سیاق خواهد گذشت و رسانه های داخلی یک گام دیگر به قهقرای ناکارآمدی و عدم تاثیر گذاری و فقدان ایفای وظایف ذاتی و البته بسیار حیاتی خود نزدیک تر خواهند شد، چاه ویلی که با شرایط این ایام بسیار نزدیک به نظر می رسد.

 

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.