تاریخ انتشار : سه شنبه 24 مرداد 1402 - 6:53
کد خبر : 136903

گفت‌وگوی «آرمان امروز» با فرهاد حسن‌زاده به‌مناسبت انتشار رمان «قطار جک لندن»

رمان دروغ نمی‌گوید

رمان دروغ نمی‌گوید

آرمان شرق-گروه جامعه:«قطار جک لندن» رمانی است بومی، بنابراین زبانش بخشی از ذات جغرافیایش است. اگر زبان این رمان را از آن بگیری هیچ از آن باقی نمی‌ماند. در «قطار جک ‌لندن» آبادان هم شخصیت دارد، شخصیتی مثل سایر شخصیت‌های انسانی. ما در آبادانی هستیم که بزرگ‌ترین پالایشگاه خاورمیانه را در دل خود جای داده و هم‌مرز کشوری است که سال‌ها است برای خوزستان چنگ و دندان تیز کرده است.

رمان دروغ نمی‌گوید

گفت‌وگوی «آرمان امروز» با فرهاد حسن‌زاده به‌مناسبت انتشار رمان «قطار جک لندن»

فرهاد حسن‌زاده (۱۳۴۱-آبادان) از شناخته‌شده‌ترین و برجسته‌ترین نویسنده‌های کودک‌و‌نوجوان است که بارها از سوی نهادهای کودک ایران برای جایزه هانس کریستین اندرسن و آسترید لیندگرن انتخاب شده است. از او بیش از ۱۰۰ اثر منتشر شده که برخی از آنها به زبان‌های دیگر نیز ترجمه شده است. حسن‌زاده در زمینه بزرگسال نیز سه رمان دارد: «مهمان مهتاب» در سال ۷۵، رمان «حیاط خلوت» در سال ۸۱ ، و رمان «قطار جک لندن» که در سال جاری از سوی نشر افق منتشر شده است؛ رمانی که در ادامه دو رمان پیشین، از جنگ و مصائب جنگ می‌گوید. با او به‌مناسبت انتشار این کتاب گفت‌وگو کرده‌ایم.

 

در حیطه ادبیات کودک و نوجوان، بیشتر تمرکز شما بر موضوعات روز و دغدغهها و نیازهای این گروه سنی بوده است. مسألههایی همچون هویت، تعاملات انسانی در میانه پیچیدگیهای ارتباطی جهان امروز، چگونه زیستن و ساختنِ چشماندازی روشن برای آینده و مواردی از این دست. در داستان بزرگسال و بهطور مشخص در رمان «قطار جک لندن» این مفاهیم را چهطور پی گرفتهاید؟

یک تفاوت اساسی میان ادبیات کودک‌ونوجوان در مقایسه با ادبیات بزرگسال وجود دارد و آن جهت و نوع نگاه نویسنده است. در ادبیات کودک‌ونوجوان نگاه رو به آینده است. درواقع نویسنده همین‌طور که از زمان حال مخاطب و مسایلی که با آن روبه‌رو است می‌نویسد، چشم‌اندازی نامحسوس از آینده را هم ترسیم می‌کند، یا به‌گونه‌یی می‌نویسد که در رشدِ شخصیت مخاطب که به‌خودی خود حرکتی رو به جلو است، عملکردی مثبت داشته باشد. اما در ادبیات و رمان بزرگسال این گذشته است که نقش برجسته‌تری دارد؛ گذشته‌ای که یک سرِ آن در تاریخ اجتماعی و سیاسی است و سر دیگرش در نوستالوژی‌ها و فردیت شخصیت‌ها. در جهان نویسندگی من، ایده‌های متنوعی در چرخش است. گاهی ایده و سوژه مسیر و مخاطب را تعیین می‌کند و گاهی من، نه به‌عنوان نویسنده، به‌عنوان فردی که کودکی و نوجوانی و خاطراتش را پشت روزهای جنگ جا گذاشته فکر می‌کند حیف است این‌همه داستان و خرده‌داستان و شخصیت به فراموشی سپرده شوند. آن‌وقت برای رسیدن به نقطه‌ تعادل شروع می‌کند به روایتگری. دوباره بازمی‌گردم به جهان نویسندگی‌ام و این‌بار نه قصد ترسیم خطوط آینده را دارم و نه به چشم‌انداز فکر می‌کنم؛ فقط می‌خواهم روایتگری آینه‌وار و بی‌طرف باشم و قضاوت را به مردم بسپارم. اینجا دیگر زاویه تابش نورافکن نویسنده است که صحنه‌های تاریک را روشن می‌کند و پیش چشم می‌آورد؛ آن‌هم در آزمونی مانند جنگ که مسایلش نسبت به دغدغه‌های کودکان و نوجوانان فرق می‌کند. مسایلی همچون تلاش برای حفظ خانواده، برای زنده‌ماندن، عاشق‌شدن، دفاع از سرزمین مادری، مهاجرت برای ادامه‌ زندگی، مبارزه به‌خاطر عقیده و…

  گذشتهنگری و در بیانی کلیتر رجوع به تاریخ مسألهای است که در ادبیات داستانی دهه اخیر رواج بسیار داشته است. گویی تکرار پربسامد اتفاقهای مهم و سرنوشتساز سیاسی و اجتماعی، در هر لحظه جامعه را به بازاندیشی درباره نقاط عطف تاریخی وامیدارد و این پرسش را نیز مدام مطرح میکند که اساساً چه شد به نقطه کنونی رسیدیم؟ در «قطار جک لندن» نیز یکی از عمدهترین موتیفها بر پایه همین رجوع به گذشته شکل گرفته است. چرا کندوکاو تاریخی برای شما در این رمان واجد اهمیت بوده است؟

این چیزی که شما می‌گویید صرفا منحصر به دهه‌ اخیر نیست. بهترین رمان‌های صدسال اخیر این نگاه را در خود داشته‌اند. درواقع یکی از ویژگی‌های رمان پرداختن به مسایل انسان‌ها در بستر تاریخ و وقایع اجتماعی است. حقارت یا شکوه روح بشر در عظمت وقایع و نقاط عطف تاریخی خودش را نشان می‌دهد. آنچه داستان را در شکل کلاسیک پدید می‌آورد برهم‌خوردن نظم و روال عادی زندگی است. این برهم‌خوردگی هرچه بزرگ‌تر باشد دایره‌ امواج و تلاطم و تکان‌ها وسیع‌تر خواهد بود و همین بی‌تعادلی خوراک نویسندهای واقعگرا است. دو تکانه‌ شدید نیم قرن اخیر یعنی انقلاب سال ۵۷ و جنگ سال ۵۹ بوده است. این تکان‌های عظیم و بزنگاه‌های تاریخی تاثیر شگرفی بر زندگی مردم سرزمین ما گذاشته است. همه‌ ما چه مستقیم و چه غیرمستقیم سرنوشت‌های عجیبی پیدا کردیم و آن‌قدر سرعت این دگرگونی‌ها زیاد بوده که رسوخ آن‌ها به ادبیات داستانی زمان‌بر است و هنوز تلاش کافی برای پرداختن به آنها فراهم نشده است. و چه جایی بهتر از رمان برای به تصویرکشیدن و ثبت دوره‌های تاریخی. مردم ما مشهورند به تاریخ‌نخواندن، شاید به همین دلیل است که به تاریخ اعتماد نداریم و همیشه می‌گوییم مورخان همواره حق را به جانب حاکمان وقت می‌داده‌اند. اما رمان هرگز دروغ نمی‌گوید. چون رمان آغشته به جوهر زندگی است، رمان‌نویس هرچقدر هم که جانبدارانه بنویسد باز هم نوشته‌اش اصالت دارد و قابل اعتنا و اعتماد است.

  در «قطار جک لندن»، این جنگ است که بستر روایت قرار میگیرد و نوشتن از جنگ و تأثیرات آن بر زندگی و زمانه انسانها نیز ناگزیر با خود شرح و تصویر وقایع تروماتیک به همراه دارد. چنین تجربهای در ادبیات بزرگسال برای نویسندهای که عمده مسیر حرفهایاش را در دنیای ادبیات کودک و نوجوانی گذرانده، تا چه اندازه چالشزا بوده و چه موانعی با خود داشته است؟

این اولین کتاب من برای بزرگسالان نبوده است. رمان «مهمان مهتاب» در سال ۷۵ و رمان «حیاط خلوت» در سال ۸۱ دو رمان دیگرم هستند که اتفاقا زمینه‌ آنها هم جنگ است. به‌قول فاکنر، نویسنده به سه چیز نیاز دارد: تجربه، مشاهده و تخیل. من در حساس‌ترین دوران زندگی‌ام یعنی نوجوانی و شروع جوانی هم جنگ را تجربه کردم و هم شاهد انهدام زندگی‌ها و مهاجرت به اردوگاه‌های جنگی و صحنه‌هایی بودم که این سه کتاب بخش کوچکی از آن مشاهدات است. این تاثیر تا ابد با من است و خودش را در کتاب‌هایم نشان می‌دهد و البته سعی می‌کنم این زمینه چندان خودنمایی نکند، چون از یک‌بُعدی‌بودن دوری می‌کنم و به‌دنبال تنوع در سبک و موضوع هستم. ضمن این‌که برای نگارش این رمان چند سفر به آبادان و خرمشهر و گفت‌وگو با آدم‌های مختلف انجام دادم که بخشی از آن در این اثر آمده است. بنابراین این تصور اشتباه است که حالا یک نویسنده از دنیای ادبیات کودک رمانی بزرگسالانه نوشته و حتما چالش‌هایی داشته است. اتفاقا چالش‌ها در نوشتن داستان برای بچه‌ها خیلی بیشتر است تا بزرگ‌ترها.

  جنگ پدیدهای است که سویهها و ابعاد مختلف و گاه متناقضی دارد و بازتاب آن نیز در آثار هنری بسیار گسترده و متنوع است. برای نمونه به آثاری همچون «راههای افتخار» و «در جبهه غرب خبری نیست» و از ادبیات ایرانی هم به «عقرب روی پلههای راهآهن اندیمشک» و برخی آثار احمد محمود میتوان اشاره کرد. آثاری که رویکردی منتقدانه به جنگ داشتهاند و در زمره آثار «ضدجنگ» دستهبندی میشوند. رویکرد شما در نگارش «قطار جک لندن» چه بوده است؟

قطعا تقدیسِ جنگ نیست. و فکر می‌کنم واژه «ضدجنگ» اختراع کسانی است که به ادبیاتی که پیرامون جنگ باشد لقب «دفاع مقدس» داده‌اند. کسانی که در دوره‌های مختلفی نگاه سیاسی‌شان به مرزهای هنر و ادبیات سرایت کرده و اولویت‌های فیلم و تئاترها و داستان را به آثاری می‌دادند که نگاهی خاص و جانبدارانه به جنگ داشته باشد. در نگاه ایشان مثل هرجای دیگری خودی و غیرخودی وجود دارند و اگر اثری وجه تبلیغی و سیاسی نداشته باشد، طرد و غیرقابل ارایه است و انگ «ضدجنگ» به خود می‌گیرد. در هر صورت زیاده‌روی و قضاوت در هیچ زمینه‌ای پسندیده نیست. چه از جانب کسانی که جنگ را برکت و نعمت می‌دانند و چه از سوی کسانی که می‌خواهند جنبه‌های دفاع از آب و خاک و مضامین انسانی و حتی دینی را به کل زیرسوال ببرند و از سوی دیگر بام می‌افتند. رویکرد من در رمان‌های جنگی‌ام توجه به مضامین انسانی و آسیب‌های جنگ بوده همیشه. رویکردی که مرا به مردم نزدیک کند نه حامیان طیفی خاص. مثلا رمان «حیاط خلوت» در سال ۸۲  هم نامزد جایزه گلشیری شد و هم نامزد کتاب سال و هم انجمن قلم که طیف نویسندگان خاصی را دربرمی‌گیرد.

  زبان وزنی نسبتا سنگین و تعیینکننده در این رمان دارد؛ در محاوره سعی شده لهجه‌‌ اقلیم رعایت شود و هر یک از شخصیتها نیز لحن خاص خود را دارند. بااینحال برای درک معنای صحیح برخی اصطلاحات محلی، از پانویس استفاده کردهاید. برای نویسندهای که داستانش را در اقلیمی خاص روایت میکند، نزدیکی به فهم عامه و زبان معیار و درعینحال وفاداری به زبان بومی تا چه اندازه میتواند چالش به همراه داشته باشد؟

اگر رمان را شبکه‌ای از عناصر درهم‌تنیده بدانیم، به این نقطه می‌رسیم که زبان هم مانند سایر عناصر داستان‌نویسی عنصری جدایی‌ناپذیر است و نمی‌توان به‌سادگی از کنارش گذشت. هر اثری با توجه به ساختار و درونمایه زبان خود را پیدا می‌کند و هرچه این زبان از زبان معیار فاصله داشته باشد کار نویسنده دشوارتر خواهد بود. «قطار جک لندن» رمانی است بومی، بنابراین زبانش بخشی از ذات جغرافیایش است. اگر زبان این رمان را از آن بگیری هیچ از آن باقی نمی‌ماند. در «قطار جک ‌لندن» آبادان هم شخصیت دارد، شخصیتی مثل سایر شخصیت‌های انسانی. ما در آبادانی هستیم که بزرگ‌ترین پالایشگاه خاورمیانه را در دل خود جای داده و هم‌مرز کشوری است که سال‌ها است برای خوزستان چنگ و دندان تیز کرده، و زمینه‌ داستان را همین رویدادها و خاصیت‌ها شکل داده است. آبادانی که عراقی‌ها به چند کیلومتری‌اش رسوخ کرده و در آستانه‌ سقوط قرار گرفته بود. پس زبان اصلی‌ترین نشانه‌ این رمان است. نکته دیگر رسیدن به لهجه‌های محلی است. این دیگر واقعاً مصیبتی بود برای من که زاده‌ این شهرم و می‌دانم و می‌دانیم که آبادان لهجه‌ ثابتی ندارد. منظورم آن‌گونه که مثلا شیراز یا اصفهان یا کرمان دارند. آبادان شهری صنعتی بود که به دلیل پالایشگاه کارکنانش از شهرهای مختلفی به آنجا برای کار آمده بودند. درعین‌حال واژگان انگلیسی، هندی، عربی هم رواج داشته همیشه. از سویی موسیقی، فنون لنج و دریانوردی و ماهی‌گیری و آشپزی‌اش وام گرفته از بوشهر و بندرعباس و کشورهای حاشیه‌ خلیج فارس است. می‌بینید که ما با شهری یکپارچه و یکدست با تاریخی کهن روبه‌رو نیستیم. پس زبان محلی‌اش هم پیرو همین خرده‌فرهنگ‌ها چالش بزرگی بود. یک‌بار پس از ویرایش اولیه، آن دوست ویراستاری که قرار بود روی لهجه کار کند، همه‌چیز را یکدست کرده بود و من خوشبختانه دیدم و تذکر دادم و تفاهم برقرار شد. به‌عنوان مثال در این رمان یکی از شخصیت‌ها شمالی است یا دیگری اهل ملایر است. اینان هنوز ته‌لهجه‌ زادگاه خود را دارند، چون در وسط زندگی‌شان به آبادان مهاجرت کرده‌اند، پس همه نمی‌توانند با یک لهجه حرف بزنند. البته در فیلم‌ها این‌گونه نیست. حتی برخی فیلم‌ها لهجه را به مخاطب تحمیل می‌کنند. در فیلم و سریال‌هایی که فضایشان آبادان است، همه یکجور حرف می‌زنند. ولی ادبیات تن به این یکپارچه‌سازی نمی‌دهد و مو را از ماست بیرون می‌کشد. به جرات می‌توانم بگویم این کتاب بیش از یکسال در مرحله‌ ویراستاری برای رسیدن به زبانی منسجم و کم‌اشکال دست‌به‌دست شد.

  تجارب زیستی اغلب در ساختن روایت باورپذیر، عینی، ماندگار و با درجهی بالای همذاتپنداری مؤثرند. اما از طرفی نویسنده ممکن است به علایق و غرایز خود بیش از تجربهی دست اول زیستی اولویت بدهد. تجارب زیستی فرهاد حسنزاده در نگارش «قطار جک لندن» تا چه اندازه نقش داشته است؟

بعضی از درونمایه‌های داستانی بازمی‌گردند به زندگی و تجربه‌های زیسته‌ نویسنده‌اش. اما برخی گسترده‌تر هستند و برمی‌گردند به تجربه‌های جمعی و تکرارشونده‌ انسانی. برای من هردو وجه مسیری را رقم زد که یگانه شد. حالا دیگر وقتی فکر می‌کنم نمی‌توانم این دو را از هم تفکیک کنم. واقعا نمی‌دانم کدامشان تجربه‌ زندگی خودم یا اطرافیانم بوده، کدامشان حاصل تحقیق‌هایی که داشته‌ام و کدامشان از خیال نویسنده تراوش کرده است. شاید دیگر مهم هم نباشد. من توده‌ای از حرف و قصه و حکایت در وجودم دارم که دلم می‌خواهد بیانشان کنم. چه بسا برخی از وقایع یا شخصیت‌های این رمان در کتاب‌های قبلی ناخودآگاه آمده باشد. برخی را هم خودآگاه وارد کردم. مثلا از شخصیت هستی از رمان «هستی» از علی‌کبابی از «مهمان مهتاب»، بچه‌های باند عقرب از کتاب «عقرب‌های کشتی بمبک» عبور دادم و اشاره‌هایی به آنها کردم. شاید این حرف مارکز اینجا صادق باشد که هر نویسنده گویی فقط یک داستان می‌داند و مدام آنها را به شکل‌های مختلفی تکرار می‌کند (نقل به مضمون) اما اگر بخواهم کمی بیشتر از تجربه زیستی حرف بزنم باید بگویم که طرح و داستان براساس چند رویداد واقعی است که برای خانواده‌های دو تن از صمیمی‌ترین دوستانم رخ داد. دو خانواده‌ای که در طی ۵ سال اول جنگ ۶-۷ نفر از فرزندانشان را از دست دادند. شاید مرگ‌ومیرها در سال‌های گذشته برای کشورمان امری عادی بود، ولی نه به این سرعت. چند سال بعدتر در یک سانحه‌ تصادف در خارج از ایران، ۵ نفر دیگر از اقوام این دوستان کشته شدند. خانواده‌های داغدار معتقد بودند اگر جنگی رخ نمی‌داد و آنها کوچ نمی‌کردند و زندگی عادی‌شان را داشتند هرگز این مرگ‌ومیرها رخ نمی‌داد.

  چرا قطار جک لندن؟ و چه شد که شخصیتهایتان را سوار بر این قطار کردید؟ آیا ایستگاه خوبی در این مسیرِ تحریم و تورم و سانسور و سرکوب برای خوانندههای کتابهایتان، از کودک و نوجوان تا بزرگسال، میبینید؟

در جهان این داستان تمام شخصیت‌هایی که در ذهن داشتم به یک خانواده آوردم. شبیه واگن‌های یک قطار که باید سفری را آغاز کنند. سفری که پایانش معلوم نیست و کسی نمی‌داند کدامشان در کدام شهر از خط و از لوکوموتیو جدا خواهد شد. همانطور که ما هم نمی‌دانیم تا کی و کجا مسافرِ این قطار هستیم. اما من همواره آدمی امیدوار بوده‌ام. یعنی اجازه نداده‌ام که ناکامی‌ها و ترس‌ها شکستم بدهند. شاید بهترین پناهگاهم همین نوشتن بوده و در پناه واژه‌ها با چیزهایی جنگیده‌ام که قرار نبوده بجنگم. شاید اگر جنگ نمی‌شد و ما هم مجبور به مهاجرت نبودیم این همه داستان نداشتم و زندگی‌ام شکل دیگری داشت.

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.