تاریخ انتشار : جمعه 30 تیر 1402 - 14:14
کد خبر : 135319

«خشونت سازمان یافته»؛ تهدیدی برای صلح جهانی

«خشونت سازمان یافته»؛ تهدیدی برای صلح جهانی

آرمان شرق-گروه بین الملل:خشونت در عرصه سیاسی علاوه بر این که ممکن است علیه ملت های دیگر باشد، در مواردی نیز از سوی دولت ها علیه مردم خودشان نیز رخ داده است مانند حملاتی که صدام حسین علیه مردم خود انجام می داد و خانه های آن ها را بمباران می کرد. خشونت دولت علیه مردم خود ذیل حقوق بشر عریف می شود و به همین علت مقوله ای متفاوت از حقوق بشردوستانه است.

«خشونت سازمان یافته»؛ تهدیدی برای صلح جهانی

آرمان امروز  – سرویس بین الملل-رضا پورحسین: همواره در روابط بین الملل در هنگام بحث در رابطه با تبیین رفتار دولت ها در کنار مبارزه برای قدرت و مبارزه برای ثروت، به مبارزه برای شناسایی نیز اشاره می ‌کنند؛ رفتارهایی که در دل خود خشونتی را نهان دارند که جوامع را از صلح دورمی کند. با توجه به اینکه اگر شناسایی مد نظر دولت به صورت مسالمت آمیز محقق نشود، مبارزه برای شناسایی وضعیت خشونت باری به خود می گیرد و شرایط منجر به جنگ را ایجاد می ‌کند.

بر همین اساس از دیرباز این مساله مطرح شد که در صورت وجود سازوکارهایی که شناسایی را به طور مسالمت آمیز محقق و دولت ها را از طریق قانون مدیریت کنند، می تواند از این خشونت ها فاصله گرفت و جهانی امن تر را تجربه کرد. هر چند خشونت سازمان یافته از سوی دولت ها و تغییر شکل خشونت ها تمامی این تدابیر را از بین برد.

حسن بهشتی پور، تحلیلگر ارشد مسائل بین الملل در این رابطه می گوید: از دیرباز دوری از خشونت و سوق پیدا کردن به سمت صلح طلبی مورد توجه جوامع و دولت ها بوده است اما به شکل جدی، پس از جنگ های ۳۰ ساله بود که دولت ها به سمت صلح پایدار گام های اساسی برداشتند. نمود این تلاش ها پیمان وستفالی بود.

وی افزود: اهمیت عهدنامه «وستفالی» که شاید نخستین معاهده صلح چند جانبه در چند قرن اخیر باشد، در روابط بین‌ الملل از این جهت است که این عهدنامه و کنفرانس آن مبنای کنفرانس‌های بعدی و راهنمای کشورها در روابط بین الملل شد.

علاوه بر این عهدنامه مذکور کنفدراسیون سوئیس و کشور هلند را مستقل شناخت و بر اساس آن، قریب ده ها واحد سیاسی آلمان نیز به وسیله عهدنامه مزبور استقلال یافتند.

هم‌چنین استقلال فرانسه، اسپانیا و پرتغال مورد تایید قرار گرفت و مداخله پاپ رسماً در امور داخلی و خارجی آن ها ممنوع اعلام شد و نیز حق انعقاد قرارداد و قبول مسئولیت بین المللی و تنظیم امور داخلی کشورهای اروپایی، بدون مداخله دولت خارجی یا توجه به خواسته‌های امپراطور رم و پاپ، به خود این کشورها واگذار شد.

در این معاهده هم‌چنین اصل استقلال کشورها، اعم از سیاسی و مذهبی و نیز تساوی آن ها در روابط بین‌المللی و روابط خارجی برای اولین بار و رسماً مورد موافقت قرارگرفت. کشورها در انتخاب مذهب آزاد گذاشته شدند و ضمناً تعهد کردند که گروه های مذهبی کاتولیک، لوتری و کالوینیست از آزادی کامل برخوردار باشند.

بهشتی پور ادامه داد: بر اساس قرارداد وستفالی، سیستم توازن قوا در امپراطوری رم از یک طرف و اروپا از طرف دیگر ایجاد شد که هدف اصلی آن جلوگیری از ظهور یک دولت برتر میان واحدهای سیاسی اروپا بود. امضاکنندگان «وستفالی» هم‌چنین تعهد کردند که در مقابل هرگونه تجاوز، بدون توجه به مذهب، یکدیگر را یاری دهند.

وی افزود: بدین ترتیب واقعه امضای پیمان صلح وستفالی میان رهبران اروپایی راه را برای تشکیل دولت‌های ملی در اروپا و دیگر نقاط جهان هموار کرد و ملت‌های جهان به تشخیص و هویتی متمایز با دیگران رسیدند که تا حدودی خشونت ها را نیز کاهش داد هر چند پس از این پیمان نیز شاهد جنگ های خانمان سوز زیادی بودیم.

این تحلیلگر ارشد مسائل بین الملل توضیح داد: گذشت و گذشت تا این که پس از جنگ جهانی دوم، اعلامیه جهانی حقوق بشر اعلان و بشر از حقوقی برخوردار شد که جنبه رسمی و بین المللی پیدا کرده بود و دولت ها بیش از گذشته به آن متعهد شدند

بر این اساس اعمال خشونت به هر شکلی رد شد و سیاست های صلح طلبانه به صورت گسترده در جهان اشاعه یافت.

در کنار این مساله مقوله ای به نام حقوق بشردوستانه نیز تعریف شد که متفاوت از حقوق بشر بود. حقوق بشردوستانه دقیقا برای مقابله با خشونت ها در منازعات و جنگ ها تعریف شد تا به شکلی غیرنظامیان در منازعات مورد توجه قرار گیرند.

وی افزود: باید توجه داشت که خشونت در عرصه سیاسی علاوه بر این که ممکن است علیه ملت های دیگر باشد، در مواردی نیز از سوی دولت ها علیه مردم خودشان نیز رخ داده است مانند حملاتی که صدام حسین علیه مردم خود انجام می داد و خانه های آن ها را بمباران می کرد. خشونت دولت علیه مردم خود ذیل حقوق بشر عریف می شود و به همین علت مقوله ای متفاوت از حقوق بشردوستانه است.

این خشونت ها ریشه در این دارد که آزادی انسان ها محدودتر شود و دولت ها با دستان بازتر به منافع خود دست پیدا کنند و به مقاصد شوم خود برسند.

در مقطعی از زمان شاهد بودیم که برای مثال کشورهایی نظیر پرتغال، فرانسه، هلند و اسپانیا حقوق بشر را رعایت می کردند و در جوامع خود به رفتاری انسان دوستانه و مدرن رسیده بودند اما در جنگ های استعماری حقوق بشردوستانه را رعایت نمی کردند و علیه سایر جوامع خشونت را در پیش می گرفتند.

وی افزود: این روند درطول سالیان و قرن ها دستخوش تحولات زیادی شده است تا امروز با شکل های پیشرفته تر و مدرن خشونت از سوی دولت ها مواجه شده ایم. تحریم، ترور، جنگ های بیولوژیک و حتی وضع قوانین ظالمانه، امروز نمودهای از اعمال خشونت هستند که در طول زمان شکل گرفته اند.

بهشتی پور خاطرنشان کرد: آن چه که امروز یک تهدید جدی برای جهانیان است، خشونت سازمان یافته از سوی دولت هاست که به تهدیدی برای صلح جهانی تبدیل شده است. مشخصا زمانی که خشونت تبدیل به فرهنگ یا قانون شود، فاجعه ای غیرقابل جبران رخ داده است و عملا ظلمبه یک رویه عادل بدل می شود.

این تحلیلگر مسائل بین الملل تصریح کرد: عقب افتادگی بشر، از بین رفتن استعدادها و منابع تنها قسمتی از تبعات این فاجعه است. بی عدالتی نتیجه نهایی این خشونت هاست و عملا غیرقابل جبران خواهد بود. متاسفانه امروز حتی شاهد هستیم که به اشتباه درجامعه ما رفتار مسالمت آمیز و دوستانه با سایرکشورها تقبیح می شود و بعضا برخی رفتار مصالحه آمیز را سازش و عقب نشینی تعبیر می کنند.

وی افزود: قطعا تسامحی که جلوگیری از خونریزی باشد، خیانت نیست بلکه اقدامی مفید برای جلوگیری از خشونت در عرصه بین المللی است. مشخصا بی توجهی به همین مساله بود که سبب شد تا جنگ های سختی در جهان شکل گیرد. مدارا و دوری از خشونت نشانه رشد جوامع است و باید به همین سمت حرکت کرد تا توسعه حاصل شود.

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.