تاریخ انتشار : سه شنبه 30 خرداد 1402 - 1:09
کد خبر : 132750

حضرت آیت الله جوادی آملی:«زاد راه همه دو اصل اساسی است: نه بیراهه بروید و نه راه کسی را ببندید»

حضرت آیت الله جوادی آملی:«زاد راه همه دو اصل اساسی است: نه بیراهه بروید و نه راه کسی را ببندید»

آرمان شرق-گروه سیاست:حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی تاکید کردند:ما باید هم راه خودمان را برویم و هم اینکه راه کسی را نبندیم و در این دو اصل پیوندمان را با خدا مستحکم کنیم که هم بدانیم راه ما چیست و هم بفهمیم راه دیگران کدام است!

حضرت آیت الله جوادی آملی:«زاد راه همه دو اصل اساسی است: نه بیراهه بروید و نه راه کسی را ببندید»

شفقنا- حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی تاکید کردند:ما باید هم راه خودمان را برویم و هم اینکه راه کسی را نبندیم و در این دو اصل پیوندمان را با خدا مستحکم کنیم که هم بدانیم راه ما چیست و هم بفهمیم راه دیگران کدام است!

حضرت آیت الله جوادی آملی در دیدارجمعی از اساتید دانشگاه های آمریکا و کاناد اظهار داشتند: دو مطلب اساسی است که می تواند زاد راه شما باشد، یکی مطلب عمیق علمی است که آن ارتباط انسان با خداست و مطلب دوم ارتباط انسان با انسان و جهان خلقت است که باید ببینیم چگونه هست!
ایشان بیان داشتند: در این دو بُعد، هیچ اختلافی بین انبیاء نیست، یعنی اینکه با آفریدگارمان چه رابطه ای و با آفریده ها چه ارتباطی داشته باشیم، حرف همه انبیاء مخصوصا وجود مبارک حضرت مسیح و پیغمبر اسلام یکی است، ممکن است در کیفیت و خصوصیات عبادات بر اثر اختلاف زمین و زمان فرق کرده باشد و اگر نه انبیاء حرف همدیگر را تصدیق می کنند و پیامبر گرامی اسلام، حرف همه پیامبران را تصدیق کرده است.

ایشان در بیان مشکل اساسی و مشترک بین انسانها، ابراز داشتند: چه غرب و چه شرق دو جنگ تلخ جهانی را تجربه کرده، و الان هم جنگ های نیابتی را تجربه می کنند و بسیاری از کارخانه های اسلحه سازی شبانه روز دارند کار میکنند، آن مشکل اساسی این ۸ میلیارد انسان به اسثتثای افراد اندک، این است که اصلا فکر نمی کنند وقتی مُردند آیا مثل یک درخت سبزی هستند که هیزم می شوند که در این صورت کسی کاری ندارد و نمی پرسد که آن هنگام که سبز بودی آیا میوه و بار می دادی یا تیغ و خار! و یا اینکه مثل پرنده ای هستند که آزاد می شوند که در در اینصورت سوال می شود که پس به کجا می روند؟!

این مرجع تقلید شیعیان اظهار داشتند: اینکه می بینید کسی به فکر کسی نیست و این جنگها در جهان هست، در اوکراین و جاهای دیگر، چون بشر خواب است و انبیاء آمدند تا بشر را بیدار کنند که درباره خودت، درباره جهان و درباره رابطه خود و جهان پیرامون خودت مطالعه کن. و همه این بحثها در گرو آن رشته اول است که این انسان با مجموعه نظام سپهری، با پروردگارش چه ارتباطی دارد!

ایشان بیان داشتند: انبیاء آمدند اول بشر را زنده کنند به روح علمی و این زنده ی به خواب رفته را به معرفت های دینی بیدار کنند! سپس آن حرف نهایی را به آنها بزنند که تمام معلومات، چه آسمانی، چه زمینی، چه مربوط به انسان، چه مربوط به جهان و هر آنچه را خدا آفرید، مثلث آفرید؛ آن عنصرهای سه گانه عبارت از این است: ﴿قَالَ رَبُّنَا الَّذِی أَعْطَىٰ کُلَّ شَیْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَىٰ﴾؛ وقتی فرعون به موسی گفت شما از طرف خدا آمدید و این خدا کیست، موسی فرمود: خدای من کسی است که هر چیزی را که آفرید مثلث آفرید، ضلع اول نظام فاعلی که چه کسی آفرید، ضلع دوم نظام داخلی که چگونه آفرید و ضلع سوم نظام غایی که برای چه آفرید؛ هیچ چیزی نیست که بدون فاعل باشد، عالمانه و محققانه ساخته نشده باشد و بی هدف خلق شده باشد!

ایشان اظهار داشتند: برای اینکه فرق مثلث و مثله مشخص تر شود، مثالی بزنیم و آن این است که انسان دارای یک مغز و قلب و اعضاء جوارحی و بدنی است و اگر اینها را از کار بیاندازند و جان او را بگیرند و فقط یک بدن سردخانه ای بگذارد می گویند این بدن را مثله کرده است و تکه تکه کرده اند، اگر صدها سال کسی فقط لاشه ها را ببیند، انسان شناس نخواهد شد زیرا انسان سردخانه ای روح و قلب و مغز و عواطف ندارد، لذا علمی که از معلوم سردخانه ای به دست بیایید، علم سرخانه ای است، آنچه الان در دانشگاه ها هست این است که با مثله سر و کار دارد، یعنی ضلع نظام فاعلی را از آن گرفت؛ لذا سوال «چه کسی آفرید؟» سوال بی جوابی است، ضلع نظام غایی که ضلع سوم است را از آن گرفت؛ لذا سوال «برای چه آفرید؟» سوال بی جوابی است، این مثلث مثله شده، یک مُرده ی سردخانه ای است، در حالی که انبیاء و مخصوصا پیامبرگرامی اسلام و حضرت مسیح آمدند که بگویند، جهان نظام فاعلی دارد، خدا همه چیز را آفرید؛ نظام داخلی دارد، خدا همه چیز را منظم، عالمانه و محققانه و با حفظ همه عناصر داخلی آفرید؛ و نظام غایی دارد، خداوند همه چیز را هدفمند آفرید و اینها همه آیت و نشانه خالقیت خدا هستند.

آیت الله جوادی آملی بیان داشتند: این خداوند برای بشر، ابدیت قائل است و انسان ابدی، راه توشه ابدی می خواهد، فرمود قافله انسان در راه است تا به مقصد برسد و مسافر، زادِ راه و توشه می خواهد، هم برای راه و هم برای وقتی به مقصد رسید. و زاد راه همه دو اصل اساسی است: اینکه نه بیراهه برود و نه راه کسی را ببندد! اینکه انسان راه خود را برود و راه کسی را نبندد، این دو راه به یک شاهراه وصل است و آن شاهراه پیوند ما و خدای یگانه است!

ایشان ادامه دادند: این دو راه را از دو طریق به ما نشان داده است، یکی از درون ما که همان فطرت است که همه در این اصل شریک هستند، و راه دوم، انبیاء هستند که از راه وحی آمدند تا این فطرت ما را شکوفا کنند، همه انسان ها همانطور که از لحاظ بدنی و جسمی از منظره خوب، غذا و خوراکی خوب و لباس خوب لذت می برند، از نظر معنویت هم از ادب، انسانیت، کرامت، اخلاق، وفای به عهد و امانتداری لذت می برند، نتیجه اینکه ما باید هم راه خودمان را برویم و هم اینکه راه کسی را نبندیم و در این دو اصل پیوندمان را با خدا مستحکم کنیم که هم بدانیم راه ما چیست و هم بفهمیم راه دیگران کدام است!

ایشان در پایان اظهار داشتند: سلام ما را به مردم متدین و موحّدان غرب برسانید و بدانید که مشکل انسان یک چیز است و آن این است که خواب هستیم و انبیاء آمدند ما را بیدار کنند و بعد از بیداری به ما بفهمانند شما با مردن پرواز می کنید نه بپوسید، فرق است بین پوسیدن و از پوست به در آمدن؛ انبیاء آمدند تا به ما بگویند شما برای همیشه زنده اید و از پوست به در می آیید و هرگز نمی میرید!

 

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.