پدیده رسانههای «خودی» و «غیر خودی»!
آرمان شرق-گروه ارتباطات:در حقیقت امروزه «میان رسانهای» و «چند رسانهای» شده و مردم هیچگاه گوششان به یک تریبون خاص بهعنوان نماینده حقیقت بدهکار نیست. آنها در نتیجه اخباری را که از منابع خبری معتدد دریافت میکنند در تراز ذهن و واقعیات جامعه میگذارند و با ارزیابی و قضاوت، حقیقت را بهنوعی برای خود شکل میدهند. بالاخره مدیریت مبتنی بر محرم دانستن مردم، گفتن واقعیت و بیان حقیقت در زمان درست، رویکرد مناسبی است که امروزه مغفول مانده.
آرمان شرق-گروه ارتباطات:در حقیقت امروزه «میان رسانهای» و «چند رسانهای» شده و مردم هیچگاه گوششان به یک تریبون خاص بهعنوان نماینده حقیقت بدهکار نیست. آنها در نتیجه اخباری را که از منابع خبری معتدد دریافت میکنند در تراز ذهن و واقعیات جامعه میگذارند و با ارزیابی و قضاوت، حقیقت را بهنوعی برای خود شکل میدهند. بالاخره مدیریت مبتنی بر محرم دانستن مردم، گفتن واقعیت و بیان حقیقت در زمان درست، رویکرد مناسبی است که امروزه مغفول مانده.
پدیده رسانههای «خودی» و «غیر خودی»
محمد مهدی فرقانی: انکار بحران در رسانهها، بحران را از بین نمیبرد بلکه به بیاعتماد،کاهش سرمایه اجتماعی و میدان داری رسانههای خارجی منجر میشود
آرمان امروزنوشت: رسانههای ایران روزهای سختی را پشت سر میگذارند و کاهش مخاطب نسبت به دو دهه گذشته نشان میدهد که سطح اعتماد عمومی در قبال آنها ریزش شدیدی داشته است. روزهایی که با کمتر دیده شدن رسانههای مکتوب و آنلاین داخلی، رسانههای خارجی و شبکههای اجتماعی میداندار عرصه خبر و اطلاع رسانی شدند. البته رویکرد مسئولان و رسانهها در زمان بحران نیز در این بیاعتماد عمومی بسیار تاثیرگذار بود و اتفاقاتی نظیر تصمیم یکشبه بدون اطلاع رسانی قبلی در زمینه افزایش چند برابری نرخ بنزین، اعتراضات آبان ۹۸، سقوط هواپیمای اوکراینی، زمان دقیق ورود و شیوع کرونا در ایران و در ماجرای اخیر که برای مهسا امینی بهوجود آمد و اعتراضات مردمی شکل گرفت، این رسانههای داخلی بودند که قربانی اصلی این اتفاقات لقب گرفتند و با افزایش تلویزیونها و منابع خبری، قافیه را به شبکههای اجتماعی و رسانههای خارجی باختند. آنچه که امروز در کمرنگتر شدن آزادی بیان در رسانههای مکتوب و مستقل مشهود است، نادیده گرفتن آزادی بیان در رکن چهارم دموکراسی است که در آنها صدای مردم گم شده. آزادی بیان در چارچوب قانون اساسی، به رسانهها و مطبوعات این اجازه را میدهد که تریبون افکار عمومی باشند و آنچه را اعلام میکند بر اساس مصالح و منافع ملی است. این نظرات همراستا با نظر حکومت خواهد بود رسانه با آزادی بیان باید در میان این دو طرف، فعالیت داشته باشند، مثلا در حوادث اخیر، اگر مردم موافق برچیده شدن گشت ارشاد (امنیت اخلاقی) و برخورد با متخلفان حادثه مهسا امینی هستند، مطالبه مردم و نسل جوان باید در رسانهها بازگو شود و از سوی دیگر نظرات مسئولان را نیز باید در این میان بیان شود، نه اینکه رسانه صدای یکی از دو طرف باشد. این امر نیز در قانون اساسی به آن اشاره شده بهنحوی که بند ۲ اصل سوم قانون اساسی «بالا بردن آگاهیهای عمومی در همه زمینهها با استفاده صحیح از مطبوعات و رسانه های گروهی» را در صدر وظایف دولت قرار داده است. در اصل ۲۴ قانون اساسی نیز به آزادی مطبوعات اشاره شده است: «نشریات و مطبوعات در صورتی که مخل به قواعد اسلامی و نظام نباشند، آزادند .» در اصل ۱۷۵ قانون اساسی نیز آمده است: «تأمین آزادی انتشار و بیان، از طریق موازین اسلامی در رسانههای گروهی(رادیو و تلویزیون) ضرورت دارد.» اما آنچه که برخی از مسئولان از رسانهها انتظار دارند، صرفا تبدیل رسانه به تربیون آنها در زمان بحران است و از هر خبری که در رسانهها منتشر اما از تریبون و کانال آنها نباشد، واکنش نشان میدهند. همچنین دو قطبی شدن رسانهها در زمان بحران نیز به این امر دامن میزند، در حالیکه وظیفه ذاتی و مسئولیت اجتماعی رسانهها اطلاع رسانی درست و براساس واقعیت است.
سه مولفه روزنامهنگاری در زمان بحران
برای بررسی این موضوع به سراغ یک استاد علوم ارتباطات و از پیشکسوتان عرصه مطبوعات رفتیم. دکتر محمدمهدی فرقانی با بیان اینکه نقش رسانهها در شرایط فعلی (با توجه به اعتراضات اخیر) نقش روزنامهنگاری در بحران است، به خبرنگار «آرمان امروز» میگوید: «طبیعتا باید مقتضیات این نوع روزنامهنگاری در شرایط بحران در نظر گرفته شود. در روزنامهنگاری بحران باید چند مولفه وجود داشته باشد. رسانهها باید بازتابنده واقعیتهای موجود در جامعه باشند و اطلاع رسانی در شرایطی که تریبونهای مختلفی در داخل و خارج از کشور وجود دارد، اگر این امر نادیده گرفته شود، رسانههای خارجی میداندار اطلاع رسانی خواهند شد. در این شرایط وقتی رسانههای داخلی نتواند بازگو کننده واقعیت باشد، مردم به آن سمت شبکههای اجتماعی و رسانههای خارجی تمایل بیشتری پیدا خواهند کرد. موالفه دوم اینگونه روزنامهنگاری این است که آنها انسجام، همبستگی و وحدت ملی را حفظ کنند. مولفه سوم بر اساس تشکیل یک ستاد بحران در کشور است، این ستاد باید بتواند بهموقع اطلاع رسانی، حقایق و گزارشهای میدانی با توجه به منافع ملی را در اختیار رسانهها قرار دهد. در بسیاری از مواقع شاهد هستیم که به دلیل وجود حساسیتهای موجود، امکان گرفتن گزارشهای میدانی از اعتراضات نیست و این امر باید در اختیار ستاد بحران قرار بگیرد. متاسفانه رسانهها با محدودیت در اطلاع رسانی مواجه هستند و اینکه میگویند روزنامه نگاری یک نوع بندبازی است، مصداق آن را میتوان در شرایط فعلی مشاهده کرد. رسانهها از یکسو با حساسیتهای حاکمیتی و در سوی دیگر با واقعیتهای کف خیابان روبهرو هستند. بهنظر من اگر از روز اول و بهموقع حقیقت در رسانهها به مردم گفته میشد، ابعاد این مساله (درگذشت مهسا امینی) به این صورت گسترش پیدا نمیکرد. چون روزنامهنگاران وظایف و مسئولیتهای اجتماعی خود را میشناسند و براساس آن عمل میکنند.
کرونا تجربه خوبی بود اما استفاده نکردیم
همانطور که پیشتر نیز شاهد بودیم در اسفند ۹۸ و فروردین ۹۹، جنجال رسانهای در زمان اولین بروز بیماری کووید در ایران توسط روابط عمومی وقت وزارت بهداشت رخ داد. او که رسانهها را به دروغ پراکنی متهم میکرد باور داشت که اول اسفند ۹۸ اولین مورد بیماری کووید در ایران مشاهده شد، اما چند ماه پس از برکناری او از این سمت، اعلام کرد که در دی و بهمن ۹۸، بیماری در ایران شیوع پیدا کرده بود. این گفته را با فرقانی درمیان گذاشتیم و او باور دارد که ما از تجربههای گذشته درس نمیگیریم در حالی که این تجارب، درس آموز برای مسولان و روزنامهنگاران است. ما شاهد بودیم که در دوره اوج شیوع کرونا، تا زمانیکه بهصورت منظم و مرتب اطلاع رسانی از سوی ستاد ملی کرونا و وزارت بهداشت صورت نگرفت، ناباوری و عدم اعتماد عمومی افزایش پیدا نکرد. زمانیکه مردم احساس کنند که حقیقت از آنها پنهان میشود و واقعیتها به آنها گفته نمیشود برای درک واقعیت به رسانههای غیر رسمی و خارجی پناه میبرند و تریبونهای دیگر میدان اطلاع رسانی را در دست میگیرند. در زمینههای دیگر نیز به همین شکل است، انکار بحران، بحران را از بین نمیبرد، بلکه به بیاعتماد و کاهش سرمایه اجتماعی منجر میشود و آنجایی که رسانه داخلی حقیقت را نیز بگوید کمتر کسی آن را باور میکند. بنابراین ما قبول داریم که رسانههای مستقل و مردمی در تنگنای سخت قرار دارند که باعث میشود کمتر به وظایف و مسئولیتهای خود پایبند باشند. مردم اخبار را از کانالهای متفاوت دریافت میکنند و برخی مواقع ممکن است که این اخبار صحت و دقت کافی را نداشته باشد، اما وقتی مردم احساس کنند که رسانههای داخلی با آنها رو راست نیستند، اخبار نادرست و مخدوش بیشتر جنبه پذیرش خواهد یافت. اگر امکانی فراهم شود که روزنامهنگاران وظایف، مسئولیتهای ذاتی و حرفهای خود را بهدرستی انجام دهند (با درنظر گرفتن منافع و مصالح ملی) در دراز مدت، این بهترین رویکرد در زمانهای بحران است. از سوی دیگر مردم فکر میکنند بهموقع، دقیق و درست به آنها اطلاعات از طریق رسانههای داخل داده نمیشود، این امر نیز به مدیریت در زمان بحران باز میگردد. ما مدیریت بحران به معنای درست نداریم و در زمانهای گذشته نیز شاهد بودیم که مدیریت بحران از خود بحران عقبتر است. تا زمانیکه تصور شود حقیقت از مردم پنهان میشود و هر آنچه مسولان خواهند گفت حقیقت محسوب میشود، سطح بیاعتمادی به رسانهها افزایش مییابد. در حقیقت امروزه «میان رسانهای» و «چند رسانهای» شده و مردم هیچگاه گوششان به یک تریبون خاص بهعنوان نماینده حقیقت بدهکار نیست. آنها در نتیجه اخباری را که از منابع خبری معتدد دریافت میکنند در تراز ذهن و واقعیات جامعه میگذارند و با ارزیابی و قضاوت، حقیقت را بهنوعی برای خود شکل میدهند. بالاخره مدیریت مبتنی بر محرم دانستن مردم، گفتن واقعیت و بیان حقیقت در زمان درست، رویکرد مناسبی است که امروزه مغفول مانده.
اطلاع رسانی در اختیار تریبونهای خاص
یکی از مواردی که در زمانهای بحران مثل اعتراضات اخیر مشاهده شد، برخی از رسانههای خاص با تیترهای تند به اعتراضات و سلبریتیها رنگ و بوی اخلاقی، فساد و… دادند. مردم در این شرایط با دوگانگی رسانههای داخلی روبهرو شدند و استاد علوم ارتباطات با اشاره به اینکه دود این دو قطبی به چشم همه رسانههای داخلی میرود، اظهار میکند: «این استانداردهای دوگانه است که در جامعه ما وجود دارد.
رسانههای ما «خودی» و «غیر خودی» شدهاند. یک سری از آنها حاشیه امنی دارند و حقیقت را آنطور که میخواهند و فکر میکنند درست است، منعکس میکنند. در حالیکه در راستای منافع ملی هم نباشد، پاسخگو نیز نخواهند بود. در طرف مقابل برخی دیگر از رسانهها در گزارشگری حقیقت آسیب پذیر هستند. این استاندارد دوگانه وجود داشته و دارد و باعث می شود که ما در داخل پایگاه رسانهای خود را از دست بدهیم و مرجعیت رسانهای را به خارج از کشور واگذار کنیم. روزنامهای که مجوز رسمی دارد و کانالهای مختلف به آنها تاییدیه و اجازه انتشار دادهاند و در راستای اهداف نظام کار میکند باید دست آنها باز باشد برای انعکاس حقایق.
سه مولفه روزنامهنگاری در زمان بحران
برای بررسی این موضوع به سراغ یک استاد علوم ارتباطات و از پیشکسوتان عرصه مطبوعات رفتیم. دکتر محمدمهدی فرقانی با بیان اینکه نقش رسانهها در شرایط فعلی (با توجه به اعتراضات اخیر) نقش روزنامهنگاری در بحران است، به خبرنگار «آرمان امروز» میگوید: «طبیعتا باید مقتضیات این نوع روزنامهنگاری در شرایط بحران در نظر گرفته شود. در روزنامهنگاری بحران باید چند مولفه وجود داشته باشد. رسانهها باید بازتابنده واقعیتهای موجود در جامعه باشند و اطلاع رسانی در شرایطی که تریبونهای مختلفی در داخل و خارج از کشور وجود دارد، اگر این امر نادیده گرفته شود، رسانههای خارجی میداندار اطلاع رسانی خواهند شد. در این شرایط وقتی رسانههای داخلی نتواند بازگو کننده واقعیت باشد، مردم به آن سمت شبکههای اجتماعی و رسانههای خارجی تمایل بیشتری پیدا خواهند کرد. موالفه دوم اینگونه روزنامهنگاری این است که آنها انسجام، همبستگی و وحدت ملی را حفظ کنند. مولفه سوم بر اساس تشکیل یک ستاد بحران در کشور است، این ستاد باید بتواند بهموقع اطلاع رسانی، حقایق و گزارشهای میدانی با توجه به منافع ملی را در اختیار رسانهها قرار دهد. در بسیاری از مواقع شاهد هستیم که به دلیل وجود حساسیتهای موجود، امکان گرفتن گزارشهای میدانی از اعتراضات نیست و این امر باید در اختیار ستاد بحران قرار بگیرد. متاسفانه رسانهها با محدودیت در اطلاع رسانی مواجه هستند و اینکه میگویند روزنامه نگاری یک نوع بندبازی است، مصداق آن را میتوان در شرایط فعلی مشاهده کرد. رسانهها از یکسو با حساسیتهای حاکمیتی و در سوی دیگر با واقعیتهای کف خیابان روبهرو هستند. بهنظر من اگر از روز اول و بهموقع حقیقت در رسانهها به مردم گفته میشد، ابعاد این مساله (درگذشت مهسا امینی) به این صورت گسترش پیدا نمیکرد. چون روزنامهنگاران وظایف و مسئولیتهای اجتماعی خود را میشناسند و براساس آن عمل میکنند.
کرونا تجربه خوبی بود اما استفاده نکردیم
همانطور که پیشتر نیز شاهد بودیم در اسفند ۹۸ و فروردین ۹۹، جنجال رسانهای در زمان اولین بروز بیماری کووید در ایران توسط روابط عمومی وقت وزارت بهداشت رخ داد. او که رسانهها را به دروغ پراکنی متهم میکرد باور داشت که اول اسفند ۹۸ اولین مورد بیماری کووید در ایران مشاهده شد، اما چند ماه پس از برکناری او از این سمت، اعلام کرد که در دی و بهمن ۹۸، بیماری در ایران شیوع پیدا کرده بود. این گفته را با فرقانی درمیان گذاشتیم و او باور دارد که ما از تجربههای گذشته درس نمیگیریم در حالی که این تجارب، درس آموز برای مسولان و روزنامهنگاران است. ما شاهد بودیم که در دوره اوج شیوع کرونا، تا زمانیکه بهصورت منظم و مرتب اطلاع رسانی از سوی ستاد ملی کرونا و وزارت بهداشت صورت نگرفت، ناباوری و عدم اعتماد عمومی افزایش پیدا نکرد. زمانیکه مردم احساس کنند که حقیقت از آنها پنهان میشود و واقعیتها به آنها گفته نمیشود برای درک واقعیت به رسانههای غیر رسمی و خارجی پناه میبرند و تریبونهای دیگر میدان اطلاع رسانی را در دست میگیرند. در زمینههای دیگر نیز به همین شکل است، انکار بحران، بحران را از بین نمیبرد، بلکه به بیاعتماد و کاهش سرمایه اجتماعی منجر میشود و آنجایی که رسانه داخلی حقیقت را نیز بگوید کمتر کسی آن را باور میکند. بنابراین ما قبول داریم که رسانههای مستقل و مردمی در تنگنای سخت قرار دارند که باعث میشود کمتر به وظایف و مسئولیتهای خود پایبند باشند. مردم اخبار را از کانالهای متفاوت دریافت میکنند و برخی مواقع ممکن است که این اخبار صحت و دقت کافی را نداشته باشد، اما وقتی مردم احساس کنند که رسانههای داخلی با آنها رو راست نیستند، اخبار نادرست و مخدوش بیشتر جنبه پذیرش خواهد یافت. اگر امکانی فراهم شود که روزنامهنگاران وظایف، مسئولیتهای ذاتی و حرفهای خود را بهدرستی انجام دهند (با درنظر گرفتن منافع و مصالح ملی) در دراز مدت، این بهترین رویکرد در زمانهای بحران است. از سوی دیگر مردم فکر میکنند بهموقع، دقیق و درست به آنها اطلاعات از طریق رسانههای داخل داده نمیشود، این امر نیز به مدیریت در زمان بحران باز میگردد. ما مدیریت بحران به معنای درست نداریم و در زمانهای گذشته نیز شاهد بودیم که مدیریت بحران از خود بحران عقبتر است. تا زمانیکه تصور شود حقیقت از مردم پنهان میشود و هر آنچه مسولان خواهند گفت حقیقت محسوب میشود، سطح بیاعتمادی به رسانهها افزایش مییابد. در حقیقت امروزه «میان رسانهای» و «چند رسانهای» شده و مردم هیچگاه گوششان به یک تریبون خاص بهعنوان نماینده حقیقت بدهکار نیست. آنها در نتیجه اخباری را که از منابع خبری معتدد دریافت میکنند در تراز ذهن و واقعیات جامعه میگذارند و با ارزیابی و قضاوت، حقیقت را بهنوعی برای خود شکل میدهند. بالاخره مدیریت مبتنی بر محرم دانستن مردم، گفتن واقعیت و بیان حقیقت در زمان درست، رویکرد مناسبی است که امروزه مغفول مانده.
اطلاع رسانی در اختیار تریبونهای خاص
یکی از مواردی که در زمانهای بحران مثل اعتراضات اخیر مشاهده شد، برخی از رسانههای خاص با تیترهای تند به اعتراضات و سلبریتیها رنگ و بوی اخلاقی، فساد و… دادند. مردم در این شرایط با دوگانگی رسانههای داخلی روبهرو شدند و استاد علوم ارتباطات با اشاره به اینکه دود این دو قطبی به چشم همه رسانههای داخلی میرود، اظهار میکند: «این استانداردهای دوگانه است که در جامعه ما وجود دارد.
رسانههای ما «خودی» و «غیر خودی» شدهاند. یک سری از آنها حاشیه امنی دارند و حقیقت را آنطور که میخواهند و فکر میکنند درست است، منعکس میکنند. در حالیکه در راستای منافع ملی هم نباشد، پاسخگو نیز نخواهند بود. در طرف مقابل برخی دیگر از رسانهها در گزارشگری حقیقت آسیب پذیر هستند. این استاندارد دوگانه وجود داشته و دارد و باعث می شود که ما در داخل پایگاه رسانهای خود را از دست بدهیم و مرجعیت رسانهای را به خارج از کشور واگذار کنیم. روزنامهای که مجوز رسمی دارد و کانالهای مختلف به آنها تاییدیه و اجازه انتشار دادهاند و در راستای اهداف نظام کار میکند باید دست آنها باز باشد برای انعکاس حقایق.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰