تاریخ انتشار : چهارشنبه 27 اسفند 1399 - 17:30
کد خبر : 64405

رفتار رأی‌دهی ایرانیان : تبعی،سلبی و مبتنی بر بسیج سیاسی

رفتار رأی‌دهی ایرانیان : تبعی،سلبی و مبتنی بر بسیج سیاسی

ارمان شرق- مشارکت سیاسی در ایران، بیشتر در قالب مشارکت انتخاباتی تجلی می یابد و در واقع به مشارکت انتخاباتی فروکاسته شده است و در سایر سطوح و زمینه ها، در حد کم و محدود قرار دارد و شکل مشارکت بر نظر لستر میلبرات، در مرحله اول به شکل تماشاگران (انفعالی) و در مرحله دوم به شکل فعال است. از آنجا که مشارکت به شکل تماشاگران، مشارکت ناآگاهانه است و سازو کارهای دموکراتیک، مثل احزاب سیاسی، فاقد کنش آرمانی و مورد انتظار هستند و در ایام انتخابات به دلیل بسیج سیاسی و غلبه هیجانات و عواطف بر فضای انتخابات، افراد برانگیخته می شوند، پس شکل مشارکت سیاسی ایرانیان نیز، شکل مناسبی برای دادن رأی آگاهانه نیست.

بررسی رفتار رأی‌دهی ایرانیان
هوشمند سفیدی
مطالعه رفتار رأی‌دهی در ایران، سابقه طولانی ندارد و به دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل نظام جمهوری اسلامی ایران محدود می‌شود: در دوره اول انقلاب، در شرایط انقلابی دهه ۶۰ و شرایط ناشی از انقلاب فرهنگی و تعطیلی دانشگاه‌ها و جنگ، توجه خاص به مطالعه در حوزه رفتار رأی‌دهی نشد و تنها از نیمه دوم دهه ۱۳۷۰ و به خصوص از دهه ۱۳۸۰ برخی مطالعات در این حوزه صورت گرفت. (سید امامی، ۱۳۸۸: ۱۰۹) این در حالی است که سابقه رأی‌دهی در ایران به ۱۱۳ سال پیش و ۱۴ مرداد ماه سال ۱۲۸۵ بر می‌گردد، گرچه در دوره قاجار فقط انتخابات مجلس برگزار شد، اما در دوره پهلوی دوم، انتخابات مجلس سنا نیز انجام شد.
از آنجا که در جمهوری اسلامی ایران، همه مقامات حکومتی به صورت مستقیم یا غیرمستقیم با رأی مردم انتخاب می‌شوند و شامل انتخابات ریاست جمهوری، انتخابات مجلس شورای اسلامی، انتخابات مجلس خبرگان رهبری و انتخابات شوراهای اصلی شهر و روستا هستند، توجه ویژه به آن می‌شود، اما طی این مدت انتخابات در ایران با فراز و نشیب‌های و شیوه‌های مختلف همراه بوده است. از انتخابات آزاد تا فرمایشی و سفارشی بودن در دوران استبداد و خفقان و تا انتخابات تحت فضای انقلابی و متکی بر بسیج توده‌ای و یا انتخاب در شرایط محدود و نظارت شده، وضعیت‌هایی بوده‌اند که رأی‌دهندگان ایرانی تجربه کرده‌اند. هم اکنون پس از انقلاب اسلامی، انتخابات در ایران، واجد تعدد و تکرار بوده است. و این موضوع، اهمیت و ضرورت تحلیل علمی رفتار انتخاباتی را در ایران نشان می‌دهد. (پیشگاهی فرد و تاجدوزیان، ۱۳۹۰، ۴-۳) اما تعریف مشارکت انتخاباتی عبارت از شرکت آگاهانه و داوطلبانه اعضای یک جامعه در فراگرد سیاسی رأی‌دادن در انتخابات که هدف آن گزینش رهبران و مقامات سیاسی است. (عالی زاد، ۱۳۸۷: ۱۲۸) اما شرکت آگاهانه در انتخابات، زمانی ممکن است که دانش سیاسی مردم در حد کافی باشد. «احمد نقیب زاده» در پژوهشی با عنوان «تاثیر دانش و نگرش سیاسی بر رفتار سیاسی ایرانیان» می گوید: «رابطه دانش و رفتار سیاسی بر دو گونه قابل طرح است؛ یکی از بعد فرهنگ سیاسی و دانش اولیه فرد از مفاهیم اساسی زندگی سیاسی، دیگری از بعد تاثیری که نوع نگرش سیاسی و برداشت‌های متفاوت از مفاهیم سیاسی بر رفتار فرد می‌گذارد. بررسی‌ها نشان می‌دهد که هنوز میزان آگاهی افراد به حد مطلوب نرسیده است. (نقیب زاد، ۱۳۸۲: ۱۵۶) در واقع آگاه ساختن مردم، اساس مشارکت آنان در یک کار دسته جمعی است. آگاه کردن برای ایجاد انگیزه، آگاه کردن برای درک عمل، آگاه کردن به منظور احترام و اعتناب شخصیت افراد و ایجاد مسئولیت در آنان . (نیگ گهر، ۱۳۵۵: ۱۲۹) در واقع مشارکت سیاسی باید ارادی، آگاهانه، مسئولانه و غیرهدایت شده باشد. (خواجه سروی و پورکلوری، ۱۳۹۳: ۵۱)
پژوهش انجام شده توسط محسن پالیزبان (۱۳۸۴) در خصوص ارتباط مشارکت و دانش سیاسی در بین دانشجویان یازده دانشگاهی دولتی شهر تهران، حاکی است که ۷/۶۳ درصد آنان تمایل کمی برای مشارکت سیاسی (به معنای کلی) داشته اند.۱۴ درصد تمایل به عضویت در تشکل‌ها، گروه‌ها و احزاب سیاسی داشته‌اند. و میزان حساسیت سیاسی (پیگیری اخبار و اطلاعات سیاسی از طریق رسانه‌ها) در بین ۶/۷۲ درصد دانشجویان اندک بوده است و ۵/۴۸ درصد نیز آگاهی سیاسی متوسط رو به پایین داشته‌اند (پالیزبان،۱۳۹۰: ۴۱) پژوهش دیگری در سال ۱۳۸۸ در تهران و برای بررسی علل کاهش مشارکت سیاسی شهروندان انجام شد، نشان داد ۵ درصد پاسخ دهندگان در حد بالا، ۳۲ درصد در حد متوسط و ۶۳ درصد نیز در حد پایین، مشارکت سیاسی داشته اند. (هاشمی و همکاران، ۱۳۸۸: ۲۱۲)
احمد نیکزاد در پژوهشی تحت عنوان “بررسی میزان مشارکت مردم در انتخابات شورای اسلامی شهر قم” به این نتیجه رسیده است که بین آگاهی سیاسی و شرکت در انتخابات رابطه مستقیمی وجود دارد و آنان که آگاهی سیاسی بیشتری دارند، نسبت به افراد دارای آگاهی کمتر، بیشتر مشارکت انتخاباتی داشته‌اند. (مجله نامه قم، بهار ۱۳۹۷، شماره ۹)
مجتبی عطارزاده و حسین توسلی در تحلیل رفتار انتخاباتی ایرانیان براین باورند که از اول انقلاب تاکنون رفتار انتخاباتی ایرانیان، به یک صورت باقی نمانده است، بر همین اساس آگاهی مردم، دارای جهاتی است که با تأثیرپذیری از شرایط و محتویات هر دوره زمانی، شکل خاصی به خود می‌گیرد که این امر بر رفتار انتخاباتی آنان تأثیرگذار بوده است. (عطار زاده و توسلی، ۱۳۸۹: ۱۷۹)
“حسین بشیریه”در کتاب جامعه شناسی سیاسی”نفوذ نیروهای اجتماعی در زندگی سیاسی ما” با بحث درخصوص جامعه توده‌ای می‌گوید: عده‌ای براین باورند که جامعه ایران توده‌وار نیست، اما بسیاری، جامعه ایران را جامعه توده‌ای می‌دانند و برای اثبات این ادعا به انتخابات ریاست جمهوری سالهای ۸۴ و ۹۲ استناد می‌کنند و براین باورند که جامعه توده‌وار هم در انتخابات احمدی نژاد و هم حسن روحانی، هر کدام با برانگیختن احساسات و عواطف توده‌های مردمی انتخاب شدند و این به دلیل ناآگاهی سیاسی و فرهنگ توده‌ای انجام گرفته است و در مقابل عده‌ای چنین نظریه‌ای را قبول ندارند. (بشیریه، ۱۳۸۸ : ۴۵)
“داود رضی” در پژوهشی تحت عنوان “بررسی تطبیقی عوامل اجتماعی مؤثر بر میزان مشارکت مردم در انتخابات ریاست جمهوری در ایران” می‌گوید: «میزان مشارکت مردم در انتخابات ریاست جمهوری نوسان داشته، اما در مجموع روند تغییرات در میزان مشارکت، سیر نزولی داشته است.» (رضی، ۱۳۸۰: ۵۸)
در جدول زیر میانگین مشارکت مردم و نیز عدم مشارکت مردم در کلیه انتخابات از ابتدای حاکمیت جمهوری اسلامی در ۴۰ سال اخیر قابل مشاهده است؛ بر این اساس، میانگین نرخ مشارکت ۴۰/۶۲ درصد و عدم مشارکت نیز ۴۰/۳۷ بوده است. و در مقابل روند کاهش مشارکت انتخاباتی از ۶۹ به ۵۸ درصد رسیده و شاهد روند افزایش عدم مشارکت از ۳۹ به ۳۷ درصد هستیم؛ البته نوسان مهمترین فاکتور این تحلیل است.
میانگین مشارکت و عدم مشارکت مردم در انتخابات جمهوری اسلامی ایران
فرم مشارکت / عدم مشارکت
همه پرسی ها ۸۲/۶۹ ۱۸/۳۰
مجلس شورای اسلامی ۶۷/۶۰
ریاست جمهوری ۱۲/۶۵ ۸۸/۳۴
مجلس خبرگان ۵۸/۵۶ ۴۲/۴۳
شورای شهرداری ۳۸/۵۸ ۶۲/۴۱
مشارکت کل ۶۰/۶۲ ۴۰/۳۷

پس، پذیرش این نکته که مشارکت سیاسی، رفتاری آگاهانه و مبتنی بر فرهنگ سیاسی مناسب آن است و به عبارتی صحیح‌تر، بر پایه فرهنگ سیاسی رخ می‌دهد، و یادآوری نوع فرهنگ سیاسی جمهوری اسلامی ایران که در مرز فرهنگ سیاسی اقتدار گرا و دموکراتیک در نوسان است و هنوز با نوع دموکراتیک فاصله دارد، می‌توان نتیجه گرفت، اولاً مشارکت انتخاباتی در ایران و به ویژه در بعد رأی آگاهانه به عنوان یکی از متغیرهای کیفی مستلزم شناخت کافی از نامزد، مواضع و دیدگاه‌های اوست – با مستثنی کردن عده قلیل روشنکر و آگاه – و ثانیاً با توجه به آمار ۳۰ درصد آگاهی سیاسی جمعیت ایران براساس پیمایش ایسپا در سال ۱۳۹۷، فاقد ویژگی رأی آگاهانه است.
از طرف دیگر، با عنایت به ماهیت توده‌ای جامعه ایران به عنوان یک جامعه توده‌وار که هنوز نهادهای جامعه مدنی در آن سازمان نیافته‌اند، رفتار رأی‌دهی بیشتر بر پایه بسیج سیاسی و غالباً به شکل سلبی انجام می‌پذیرد، شاید رأی آگاهانه تا شکل‌گیری جامعه مدنی، خارج از تصور باشد؛ زیرا پس از شروع روند دموکراسی و در حالت نبود نهادهای قومی و دموکراتیک یا وجود نهادهای لرزان مدنی، جامعه توده‌وار شکل می‌گیرد. در چنین جامعه‌ای، احزاب سیاسی در مرحله نطفه‌ای هستند. (نقیب زاده، ۱۳۹۴ : ۱۰۰)
در سده اخیر به ویژه بعد از انقلاب مشروطه به تدریج رفتارهای عقلایی در جامعه ایران گستردگی پیدا می‌کند و جنبه احساسی و عاطفی رفتارهای اجتماعی در حال کاهش است ولی این به معنای آن نیست که این رفتارها، یکسره پایان یافته‌اند، چون بخشی از این رفتارهای احساسی وابسته به فشارهای سیاسی، اقتصادی و احساس ناامنی اجتماعی است. هر زمانی که “احساس ناامنی اجتماعی” و “فشارهای اقتصادی” افزایش پیدا کند، این آمادگی وجود دارد که حداقل قشرهایی از جامعه به طرف آن رفتارهای عاطفی و احساسی جمعی کشیده شوند.
جامعه توده‌ای که فاقد دو نوع “سازمان ملی و اداری یادگیرنده و ارتباطی”، و دیگری “سازماندهی مدنی و غیردولتی” هستند، پیش از همه احتمال درگیرشدن در رفتارهای احساسی و عاطفی را دارند.
در یک نگاه کلی می توان، ویژگی های رفتار رأی دهی ایرانیان را به شرح زیر فهرست کرد:
۱. در حال حاضر مشارکت سیاسی در جمهوری اسلامی ایران به مشارکت انتخاباتی فروکاسته شده است، گرچه شاهد فعالیت های جمعیت‌ها و هر چند محدود، انجمن‌های صنفی هم هستیم.
۲. علی‌رغم اینکه جمهوری اسلامی ایران، رویکردی کمی‌گرا به انتخابات دارد و نرخ مشارکت را در انواع انتخابات دستاورد مهمی می داند که هم جنبه پرستیزی از بعد بین المللی دارد و هم به نوعی، قوام بخش مشروعیت سیاسی نظام سیاسی در کوتاه مدت است، لیکن کمّیت آن به تنهایی نمی تواند ملاک مهمی باشد، زیرا در واقع مشارکت سیاسی در ایران فاقد ویژگی تداوم و استمرار است و مردم باید در فواصل زمانی معینی صرفاً در پای صندوق‌های رأی، ذهنیت‌ها و خواست‌های خود را به نوعی نشان دهند که گهگاه این نمایش از طرف مشارکت کنندگان با «رأی اعتراض» به نمایش در می‌آید. لذا، نکته مهم، مشارکت انتخاباتی آگاهانه است.
از نظر بسیاری از صاحبنظران، شرکت مردم در انتخابات ملی و رأی‌دادن آن‌ها به نامزد مورد نظر، گرچه شاخص مشارکت سیاسی شهروندان محسوب می‌شود ولی چنین شاخصی نمی‌تواند بیانگر مشارکت واقعی مردم باشد، زیرا باید بین مشارکت آگاهانه، ارادی و واقعی مردم؛ و مشارکت برانگیخته تمایز قائل شد (پالیزبان،۱۳۹۰ :۳۵)
از طرف دیگر، مشارکت حداکثری، تنها الزام تحقق مردم سالاری حقیقی نیست، بلکه پیش‌شرط‌های دیگری چون اعتماد سیاسی، دانش سیاسی، هنجارپذیری سیاسی مردسالارانه و شبکه‌های سیاسی نیاز است، در واقع، دموکراسی نیازمند نگرش باز شهروندان برای اظهار دیدگاه‌های سیاسی خود در مورد شکل بیان عقیده و انجام کنش است. (عبادی و دیگران، ۱۳۹۲: ۲۹)
۳. پذیرش این نکته که مشارکت سیاسی، رفتاری آگاهانه و مبتنی بر فرهنگ سیاسی مناسب آن است و به عبارتی صحیح‌تر، بر پایه فرهنگ سیاسی رخ می‌دهد، و یادآوری نوع فرهنگ سیاسی جمهوری اسلامی ایران که در مرز فرهنگ سیاسی اقتدار گرا و دموکراتیک در نوسان است و هنوز با نوع دموکراتیک فاصله دارد، می‌توان نتیجه گرفت، اولاً مشارکت انتخاباتی در ایران و به ویژه در بعد رأی آگاهانه به عنوان یکی از متغیرهای کیفی مستلزم شناخت کافی از نامزد، مواضع و دیدگاه‌های اوست – با مستثنی کردن عده قلیل روشنکر و آگاه – و ثانیاً با توجه به آمار ۳۰ درصد آگاهی سیاسی جمعیت ایران براساس پیمایش ایسپا در سال ۱۳۹۷، فاقد ویژگی رأی آگاهانه است.
۴. با عنایت به ماهیت توده‌ای جامعه ایران به عنوان یک جامعه توده‌وار که هنوز نهادهای جامعه مدنی در آن سازمان نیافته‌اند، رفتار رأی‌دهی بیشتر بر پایه بسیج سیاسی و غالباً به شکل سلبی انجام می‌پذیرد، شاید رأی آگاهانه تا شکل‌گیری جامعه مدنی، خارج از تصور باشد؛ زیرا پس از شروع روند دموکراسی و در حالت نبود نهادهای قومی و دموکراتیک یا وجود نهادهای لرزان مدنی، جامعه توده‌وار شکل می‌گیرد. در چنین جامعه‌ای، احزاب سیاسی در مرحله نطفه‌ای هستند. (نقیب زاده، ۱۳۹۴ : ۱۰۰)
۵. در سده اخیر به ویژه بعد از انقلاب مشروطه به تدریج رفتارهای عقلایی در جامعه ایران گستردگی پیدا می‌کند و جنبه احساسی و عاطفی رفتارهای اجتماعی در حال کاهش است ولی این به معنای آن نیست که این رفتارها، یکسره پایان یافته‌اند، چون بخشی از این رفتارهای احساسی وابسته به فشارهای سیاسی، اقتصادی و احساس ناامنی اجتماعی است. هر زمانی که احساس ناامنی اجتماعی و فشارهای اقتصادی افزایش پیدا کند، این آمادگی وجود دارد که حداقل قشرهایی از جامعه به طرف آن رفتارهای عاطفی و احساسی جمعی کشیده شوند.
جامعه توده‌ای که فاقد دو نوع ” سازمان ملی و اداری یادگیرنده و ارتباطی” ، و دیگری “سازماندهی مدنی و غیردولتی” هستند، پیش از همه احتمال درگیرشدن در رفتارهای احساسی و عاطفی را دارند. (خبرگزاری شفقنا، گفت و گو با محمد قانعی، رئیس انجمن جامعه شناسی ایران، ۳۰/۱۱/۱۳۹۲)، بنابراین”عقلانیت” در ایران همواره از طریق دو عامل تهدید می شود:
الف)احساس ناامنی اجتماعی
ب)فشارهای اقتصادی
ج)با تقویت عوامل مذکور، جنبه احساسی و عاطفی رفتار مردم بر جنبه عقلانی آنان غلبه می‌کند.
۶. جامعه توده ای از جمله دو ویژگی مهم دارد:
الف)فقدان سازمان ملی و اداری یادگیرنده و ارتباطی
ب)سازماندهی مدنی و غیردولتی
این دو عامل نیز در غلبه جنبه های احساسی و عاطفی رفتار بر جنبه های عقلانی پس موثرند.
۷. جامعه ایران در حال حاضر تحت تأثیر چهار عامل مذکور از آمادگی لازم برای تصمیم گیری رفتار احساسی و عاطفی در رفتار رأی دهی خود برخوردار هستند.
۸. در حال حاضر مشارکت سیاسی در ایران به مشارکت انتخاباتی فرو کاسته است و سایر اشکال مشارکت سیاسی، فاقد نهادمندی لازم بوده و تجلیات اندک آن نیز با موانع متعدد مواجه است.
۹. مشارکت سیاسی و انتخاباتی در ایران، با شاخص های مشارکت سیاسی از جمله آگاهانه بودن، غیر پوپولویستی بودن و تبعیت از عقلانیت و دوری از احساسات و عواطف، فاصله دارد.
۱۰. وضعیت توده ای جامعه ایران، باعث ضعف سازماندهی مدنی و عیر دولتی لازم برای مشارکت سیاسی و مدنی است.
۱۱. با توجه به بررسی الگوهای رفتار رأی دهی از یکسو و شاخص های مشارکت سیاسی شامل داوطلبانه و ارادی بودن، آگاهانه بودن، عدم برانگیختگی و اثربخشی آن، به نظر می رسد الگوی مناسب رفتار رأی دهی در ایران که مبتنی بر شهروند مسئول و دموکراتیک است، الگوی آرمانی و رأی دهنده مطلوب است که براساس آگاهی سیاسی لازم و کافی به نامزد یا نامزدها رای می دهد.
۱۲. براساس نظر لستر میلبرات، مشارکت سیاسی در ایران بیشتر در وضعیت سلحشوران قرار می گیرد، که با توجه به فرهنگ سیاسی تبعی – مشارکتی، آن را در ظاهر باید نوعی پارادوکس تلقی کرد، گرچه مشارکت عددی را نمی توان صرفاً و بدون تحلیل عوامل موثر، ارزشمند تلقی کرد.
۱۳. ارزیابی مشارکت سیاسی و انتخاباتی در ایران براساس نظریه “پری” ، گویای آن است که اولاً مدل مشارکت در ایران، بیشتر از نظریه آنتونی داونز که مدل انتخاب عمومی را مطرح کرده است، تبعیت می کند که مبتنی بر منافع شخصی اقتصادی و تأمین منافع رأی دهنده است. ثانیاً معیار شدت مشارکت، در مشارکت انتخاباتی در ایران ملاحظه می شود و ثالثاً نمایانگر فاقد اثربخشی لازم و حداکثری در تصمیم گیری سیاسی است که مظهر کیفیت پایین مشارکت سیاسی است، زیرا، آگاهی سیاسی مهمترین فاکتور آن است که هم اینک در حد پایین قرار دارد.
۱۴. مهمترین موانع مشارکت سیاسی در ایران، عدم نهادمندی، نبود آینده نگری، دولت رانتی نفتی، ستیزه گرایی بین دولت و ملت، نظام دیوانسالاری اقتدارگرا و الگوی مشارکت سیاسی، غیرمشارکتی هستند که متمایل به رویکرد خودی – غیرخودی است.
۱۵. “نوسان” یکی از مهمترین ویژگی مشارکت انتخاباتی در ایران است، این ویژگی محصول، توده ای بودن جامعه ایران است که در مقاطعی تحت تأثیر بسیج سیاسی مبتنی بر احساسات و هیجان، شدت مشارکت را افزایش داده و بعضاً کاهش می دهند.
بنابراین، از یافته های مهم این تحقیق می توان به شاخص های مهم مشارکت سیاسی و انتخاباتی اشاره کرد که آن بعد کیفی و اثربخشی بودن است، در واقع مشارکت کنندگان باید اثربخشی مشارکت خود را در تغییر و تحولات سیاسی کشور مشاهده کننده علاوه بر آن، عدم برانگیختگی و داشتن آگاهی سیاسی کافی و در نهایت مشارکت فعالانه، آگاهانه و موثر، رویکردی که در مباحث تئوریک مرتبط بیشتر از پیش مورد تأکید قرار می گیرد.
مشارکت سیاسی در ایران، بیشتر در قالب مشارکت انتخاباتی تجلی می یابد و در واقع به مشارکت انتخاباتی فروکاسته شده است و در سایر سطوح و زمینه ها، در حد کم و محدود قرار دارد و شکل مشارکت بر نظر لستر میلبرات، در مرحله اول به شکل تماشاگران (انفعالی) و در مرحله دوم به شکل فعال است. از آنجا که مشارکت به شکل تماشاگران، مشارکت ناآگاهانه است و سازو کارهای دموکراتیک، مثل احزاب سیاسی، فاقد کنش آرمانی و مورد انتظار هستند و در ایام انتخابات به دلیل بسیج سیاسی و غلبه هیجانات و عواطف بر فضای انتخابات، افراد برانگیخته می شوند، پس شکل مشارکت سیاسی ایرانیان نیز، شکل مناسبی برای دادن رأی آگاهانه نیست.
منبع: سفیدی، هوشمند (۱۳۹۸). “آگاهی سیاسی و رأی آگاهانه”، تهران: انتشارات حانون

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.