در طول سال‌ها، متوجه الگوی تکراری در ایمیل‌‌‌هایی شده‌‌‌ام که از خوانندگان درباره ستون‌‌‌هایم در خصوص استبداد، پوپولیسم راست افراطی، عقب‌‌‌نشینی دموکراتیک و موضوعات مرتبط دریافت می‌‌‌کنم: یک نوع شوک بسیار مشابه در اخبار، و یک نوع نگرانی بسیار مشابه در مورد آنچه ممکن است برای آینده باشد. این پیام‌‌‌ها از ساختاری سخت و خشن پیروی می‌کنند: شوکه شدن از اخبار، اما مهم‌تر از همه غافلگیر شدن است؛ زیرا به نظر می‌رسد این رویداد با قوانین ظاهری موفقیت سیاسی در تضاد است که همان‌طور که بسیاری از مردم آنها را درک می‌‌‌کردند، باید چنین سیاستمدارانی را غیرقابل انتخاب می‌‌‌کرد و سپس نگرانی در مورد آینده مطرح می‌شود: اگر آن قوانین اعمال نشود، چه نتایج دیگری ممکن است محتمل باشد؟

«آماندا تاوب»، در گزارش ۲۴مه ‌برای نیویورک‌تایمز نوشت، بنابراین، برای مثال، زمانی که دونالد ترامپ در انتخابات سال۲۰۱۶ در ایالات متحده پیروز شد، بسیاری از مردم با ارسال ایمیلی شوکه شدن خود را بیان کردند و من نظرات مشابهی را از خوانندگان در مورد محبوبیت فزاینده راست افراطی در اروپا شنیده‌ام، از جمله سردرگمی در مورد اینکه چگونه قواعد ادراک‌شده در سیستم سیاسی گسترده‌تر – که به نظر می‌رسید چنین ایده‌هایی را برای دهه‌ها به تابو تبدیل می‌کرد- کاربرد نیافته است.

من در مورد آنچه ممکن است در پس نگرانی‌های ابراز شده باشد- تا حدی به‌دلیل مسوولیت در قبال خوانندگانی که نوشته‌اند و تا حدی به این دلیل که خود من گاهی اوقات احساس سردرگمی مشابهی کرده‌ام- بسیار اندیشیده‌ام. به قدری که یاد گرفته‌‌‌ام وقتی «این اتفاق نمی‌‌‌افتد» به ذهنم می‌‌‌آید که خودم را درگیر کنم و به این فکر نکنم که اگر این اتفاق می‌‌‌افتد چه عواقبی می‌تواند داشته باشد. نکته مهمی در میان این نگرانی‌ها وجود دارد که آن‌قدر که شایسته است مورد توجه قرار نگرفته است. به عبارت دیگر، بسیاری از آنچه زمانی «قوانین» سیاسی به نظر می‌‌‌رسید، در واقع هنجارهایی در مورد رفتار افراد قدرتمند در سیاست، تجارت، رسانه و سایر حوزه‌‌‌ها بود. نخبگان قدرت زمانی که برای اجرای هنجارها داشتند از دست داده‌اند یا تصمیم گرفته‌اند رفتار خود را تغییر دهند.

ما تازه شروع به درک عواقب آن تغییر کرده‌ایم. این موضوع در خلال گفت‌وگو با «استیون لویتسکی»، دانشمند علوم سیاسی دانشگاه هاروارد که در کتاب «چگونه دموکراسی‌ها می‌میرند» همکاری می‌کرد، برای من متبلور شد. او گفت زمانی که احزاب سیاسی، سازمان‌های رسانه‌ای بزرگ و گروه‌های فشار برجسته به اندازه کافی قوی بودند که به‌عنوان دروازه‌بان در سیاست عمل کنند، هنجارهای آن نخبگان، هنجارهای سیاست بود. او به من گفت: «اگر در هر دموکراسی به ۴۰، ۶۰، ۸۰ سال پیش برگردید، سیاستمدارانی که به دنبال انتخاب شدن و حفظ یک حرفه سیاسی بودند، به شدت به تشکیلات سیاسی وابسته بودند که [این سیاستمداران] مجبور بودند با هنجارها و پارامترهای سیاستی خاصی مطابقت داشته باشند که این تشکیلات تحمیل کرده است.»

در آن روزها، واقعا غیرممکن بود که یک سیاستمدار پس از نقض هنجارهای اصلی انتخاب شود؛ زیرا حزب سیاسی آنها می‌توانست دسترسی به پول و رسانه را قطع کند و یک کمپین را زمین‌گیر کند. او گفت: «این یک اثر تعدیل‌کننده داشت. بدیهی است که سیاستمداران باید به دنبال آرا باشند و آنچه را که می‌خواهند به رای دهندگان بدهند. اما همیشه در پارامترهای تعیین‌شده توسط تشکیلات، خطوط هنجاری خاصی از رفتار وجود دارد. می‌دانید، چگونه صحبت کنید، چه سیاست‌هایی پیشنهاد ‌دهید، چگونه با سیاستمداران دیگر رفتار کنید، چگونه با رسانه‌ها رفتار کنید. قوانین رفتاری و پارامترهای سیاسی خاصی وجود داشت که تنها با هزینه‌های گزاف می‌شد از آنها عبور کرد.»

اما اکنون، سیاستمداران کاریزماتیک می‌توانند مستقیما از طریق رسانه‌های اجتماعی به رای دهندگان دسترسی پیدا کنند و تشکیلات سیاسی توانایی خود را برای نظارت بر این هنجارها از دست داده است. بنابراین در سال۲۰۱۶، اگرچه برخی از رهبران حزب جمهوری‌خواه بسیاری از اظهارات ترامپ را محکوم کردند؛ اما این امر مانع از پیروزی او در نامزدی ریاست جمهوری نشد.

در برزیل در سال۲۰۱۸، نامزدهای جریان اصلی مانند «جرالدو آلکمین» از حمایت تشکیلات سیاسی و دسترسی بیشتر به رسانه‌های جریان اصلی برخوردار بودند؛ اما «ژایر بولسونارو» می‌توانست پیام خود را از طریق یوتیوب و واتس‌اپ منتشر کند. از جهاتی، این همان نکته‌ای است که «پاویترا سوریانارایان» دانشمند علوم سیاسی در دانشکده اقتصاد لندن،که چند هفته پیش با او صحبت کردم، بیان کرد. او گفت که وظیفه اصلی احزاب سیاسی دور نگه داشتن افراط گرایان از احزابشان است؛ اما آنها در انجام این کار شکست می‌خورند. پیامد آن ممکن است زمانی بیشتر قابل‌توجه باشد که یک سیاستمدار بیرون از سیستم برنده انتخابات شود. اما در میان تضعیف دروازه‌بانان، غیرقابل پیش‌بینی بودن سیاست بر نامزدهای جریان اصلی و سیاست‌ها نیز تاثیر می‌گذارد. او اخیرا به من گفت: «این همیشه مشکل جاهایی مانند هند بوده است؛ ضعف احزاب.» وی افزود: «یک دسته کامل از نوعی از سیاست خارج از عرف را که در آن مکان‌ها اتفاق می‌افتد، می‌توان با ضعف سازمانی احزاب توضیح داد. اما اکنون ما به دایره کامل رسیده‌‌‌ایم که همین نوع مصیبت در حال گسترش به غرب است.»