سیاست ما نیازمند تقویت «سواد انتقادی» است
«آرمان امروز»، گروه سیاسی: اگر بخواهیم سوادها را تقسیمبندی کنیم میتوانیم به «سواد بهداشتی»، «سواد سیاسی»، «سواد آکادمیک»، «سواد محیط زیستی» و … اشاره کنیم. از جمله سوادهایی که بهنوعی پیش زمینه و تکمیل کننده همه سوادها محسوب میشود «سواد انتقادی» است. فرد در این چارچوب میآموزد که چگونه باید یک شهروند مسئولیتپذیر و منتقد باشد و همچنین به فرد یا مبحث نقد شوند خواهد آموخت که چگونه باید از منتقدان استقبال کند. در واقع میتوانیم سواد انتقادی را اینگونه تعریف کنیم لازمه یک جامعه متمدن، بهرمندی از ظرفت «چگونه نقد کردن» و «چگونه نقد شدن» است. در این گزارش با دو نفر از صاحبنظران در حوزه جامعه شناسی سیاسی در مورد اهمیت و جایگاه «سواد انتقادی» در جامعه گفتوگو کردهایم. مطهرنیا معتقد است که لازمه تکامل انسان که یک مخلوق عقلگرا است فراگیری سواد انتقادی است. دبیریمهر دیگر جامعهشناس حاضر در این گفتوگو تاکید دارد که اگر میخواهیم یک جامعه رو به پیشرفت داشته باشیم باید سواد انتقادی را بیاموزیم. در ادامه مشروح گفتگوها را میخوانید.
سواد انتقادی لازمه انسان عقلگرا است
«مهدی مطهرنیا»، جامعه شناس سیاسی در پاسخ به این سوال که سواد انتقادی چیست و این مهم چگونه میتواند باعث ارتقاء جامعه شود، به خبرنگار «آرمان امروز» میگوید: «سواد انتقادی بهدنبال آن است که دامنه پرورش دانش، فهم و ادارک انسانی را گسترده کند تا انسان بتواند به سود بیشتری برسد. آدمی اصولا عقلگرا آفریده شده و این زندگی مبتنی بر عقل و فهم ایجاب میکند که خردوز باشد که سواد انتقادی اساسا بهدنبال قرار دادن انسان عقلگرا در این مسیر است. سواد انتقادی در واقع انسان را در مسیر رسیدن به «پندار نیکو»، «گفتار نیکو» و البته «اعمال نیکو» هدایت میکند. این مفهموم که لازمه بهتر زیستن است در فرهنگ ایران با زیر ذرهبین قرار دادن و پیدا کردن فراز و نشیبهای مثبت و منفی فرد اشتباه گرفته میشود. به همین دلیل همواره با نگاه منفی به استقبال منتقدان میرویم. سواد انتقادی یک ارزش محسوب میشود که میتواند هنجارهای بسیار مثبتی را در جامعه نهادینه کند. این مهم به جامعه شیوه چگونه نقد کردن را میآموزد و نکات ریز و پر اهمیتی در ساختن یک منتقد، که باید جامعه خود را متحول کند خواهد آموخت. سواد انتقادی این نیرو را به فرد میدهد که پدیده یا پدیدارهایی که رخ میدهد را از بالا و زوایههای مختلف بدون بغض، خشم، کینه و … هر پدیدهی ثابت یا متحرکی که به وجود میآید را مورد نقد قرار دهد. در فضای سواد انتقادی به فرد آموخته میشود که موضوعات را در وضعیت کلی مورد تحلیل و نقد قرار دهد و در گام بعدی وارد «تفکرات انتقادی» میشود و به جزئیات و زوایههای ریزِ آن پدیده یا پدیدار خواهد شد. با سواد انتقادی میتوانیم از چالشهای بزرگ رهایی پیدا کنیم و در ادامه میتوانیم از مشکلات و چالشها، ابزارها و اهداف دیگری را بازآفرینی کنیم. برای جمع بندی پاسخ به این سوال شما باید بگویم که سواد انتقادی در واقع ابزاری است که با استفاده از آن انسان با پشتوانه عقلورزی و خردورزی به زندگی خود جامعیت ببخشد و موانع و مشکلات «درونی خود» و همچنین «چالشهای زندگی پیرامون خود» را برطرف کند و به یک انسان کامل تبدیل شود. توجه داشته باشید که این تعاریف را در مورد سیستم حکمرانی هم میتوانیم بهکار بگیریم.»
سواد انتقادی باید در فرهنگ گنجانده شود
دکتر «امیر دبیریمهر»، جامعهشناس سیاسی در پاسخ به این سوال که سواد انتقادی چیست و این مهم چگونه میتواند باعث ارتقاء جامعه شود، به خبرنگار «آرمان امروز» میگوید: « «سواد انتقادی» دارای مفهموم قابل تفکری است. در واقع باید بگوییم یکی از لازمههای ارتقاء سطح جامعه محسوب میشود. متاسفانه سواد انتقادی جایی در ادبیات و فرهنگ ما ندارد ولی در برخی جوامع به درستی جای خود را در میان اقشار مختلف جامعه باز کرده است. توجه داشته باشید که سواد انتقادی دو سوی مختلف دارد. یک سو به خصوصیات و ویژگیهای «منتقدان» باز میگردد و در سوی دیگر به فرد یا مبحثی که «مورد نقد» قرار گرفته است، ارتباط پیدا میکند. در جامعهای زندگی میکنیم که نه منتقدان میدانند چگونه باید نقد کنند و نه طرفی که مورد انتقاد قرار میگیرد، فرهنگ شنیدن انتقاد را دارد. در این فضا نه نقد سازندهای مطرح میشود و نه کسی که از او انتقاد میشود سعه صدر و خویشتنداری از خود نشان میدهند، در ادامه همین مسیر نقد را در قالب تخریب و سرزنش برداشت میکنند. در این شرایط مسیری که جامعه در آن قرار گرفته همواره به «دعوا»، «جنجال»، «تهمت» و … ختم میشود و نتیجهای به همراه نخواهد داشت و تنها از هدفی که باید به آن برسیم هر روز دورتر میشویم. این روشهای غیر اخلاقی که در فرهنگ ما خانه کرده است نشان دهنده «فقدان سواد انتقادی» است. باتوجه به اینکه مفهموم «سواد» در زمانه کنونی تغییرات زیادی کرده است، باید بگوییم که اگر سواد انتقادی نداشته باشیم و آن را در فرهنگ، اخلاق اجتماعی و حکمرانی جای ندهیم نمیتوانیم شعار دهیم که جامعه در حال ارتقاء یافتن است. سواد انتقادی به این دلیل یکی از لازمههای جامعههای متمدن محسوب میشود که فردی که از این دانش برخوردار است، نسبت به موضوعات و چالشهای اطراف خود احساس مسئولیت میکند و تلاش میکند در چهارچوب سواد انتقادی مشکلات پیرامون خود را به گوش مسئولان برساند. در برابر این حس مسئولیتپذیری شهروندان، حکمران هم در فضای گفتوگو محور، نقدها را میشنود و اتفاقا از آنها استفاده میکند. با این تعریف بهخوبی میتوان به نیاز سواد انتقادی پی ببریم.» او در همین مورد و با اشاره به تفاوتهای نقد در فرهنگ ایران و چارچوب سواد انتقادی ادامه میدهد: «اگر انتقاد سنجیده و دقیق و حساب شده نباشد و نتواند به عنوان یک ناظر منصف در صحنه حضور پیدا کند تبدیل به نق زدن میشود که دقیقا در برابر معنای نقد قرار میگیرد. انتقاد باید دل سوزانه و سازنده باشد و همچنین به گونهای باید بیان شود که عاری از خشم، بغض، کینه و حسادت باشد. همانطور که در قالب امر به معروف باید راه درست را نشان داد. توجه داشته باشید که اگر انتقاد میکنیم در ادامه باید پیشنهادی هم مطرح کنیم که سمت انتقاد شوند به این یقین برسد که این نقد در مسیر دلسوزی و بهبود وضعیت بیان شده است. کسانی که نقد میشوند باید بپذیرند که اشتباه کردهاند چون اشتباه و یا تصمیم نادرست از هر انسانی رخ میدهد. افرادی که نقد میشوند باید بدانند که فرد منتقد از زندگی و وقت خود هزینه میکند تا برابر با آن حس مسئولیت پذیریی که نسبت به جامعه پیدا کرده است، چالشها یا مشکلات را مطرح میکند. در واقع این منتقد بدون دریافت وجه یا حقوق بهنوعی مشاور یک مسئول محسوب میشود. در واقع فرد نقد شوند باید ممنون منتقدان باشد.» این جامعهشناس سیاسی در پاسخ به این سوال که سواد انتقادی چگونه میتواند وارد فرهنگ ما شود اضافه میکند: «در پاسخ باید بگویم که مهمترین نهادی که میتواند سواد انتقادی را به نسل آینده بیاموزد «خانواده» است ولی با این وجود این جامعه مدنی است که پیشرانِ گسترش این فرهنگ باید باشد. روزنامهنگاران، رسانههای تصویری، استادان دانشگاه و در واقع نخبگان جامعه مدنی باید بهعنوان یک فرهنگساز در این زمینه تلاش کنند. متاسفانه باید بگوییم که حتی در طبقه نخبگان هم فضایی برای ترویج سواد انتقادی وجود ندارد. هنگامی که یک شهروند از آسایش و امنیت در جامعه برخوردار نیست لب به انتقاد باز میکند و در چهارچوب سواد انتقادی موضوعات را مطرح میکند ولی چون مسئول مورد نظر از سواد انتقادی برخوردار نیست، درکی از خواستهها و چالشها ندارد.»
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰