حماسه عاشورا ؛ حاصل تقابل «دین حقیقت» با «دین مصلحت»
آرمان شرق-گروه جامعه:ایثار، فداکاری، شفقت، سخاوت و بزرگ منشی روح سنت تاریخی ما است و همه اینها در حسین(ع) تحقق مییابد و از این باب، امروز بیش از هر زمانی به حسین(ع) نیاز داریم. طغیان نسل جدید در برابر سنت تاریخی ما دلایل جامعهشناختی سیاسی و کمتر دلایل حکمی و فلسفی دارد. ابتدا باید با فرهنگ جهانیان مرتبط شویم و بر ارزش هایی مانند آزادی و عدم ذلت در فرهنگ حسینی تکیه کنیم و بعد حسین (ع) را به جهان معرفی کنیم. او میتواند جهانی شود، ولی شیعیان در این عرصه قصور کرده و به امام حسین(ع) معاصرت نبخشیدهاند.
حماسه عاشورا ؛ حاصل تقابل «دین حقیقت» با «دین مصلحت»
متاسفانه امروز حسین بن علی(ع) میان دو تیغه یک قیچی گیر کرده است. از یک سو، نوگرایانی که فهم و درکی از روح سنت تاریخی ما ندارند و نمیتوانند با حماسه حسینی ارتباط برقرار کنند و تیغه دوم، سنتگرایانی که به اعتقاد من لیاقت دفاع از حسین (ع) را ندارند و حسین(ع) را که یکی از سرمایههای بزرگ بشری است به یک امر فرقهای، سیاسی و ایدئولوژیک تقلیل دادهاند
روزنامه آرمان امروز نوشت: عاشورا پیامهای بزرگ و خالصی برای انسان امروز دارد و باید بیش از گذشته در خصوص آن تامل شود قیام عاشورا یکی از مهمترین رویدادهای تاریخ بشری و مذهب شیعی است که امروز تبلور روح قوم ایرانی شده و سنت شعائر عاشورایی یکی از شاخصترین نمادهای فرهنگی هویت ایرانی است.با ورود به دوران مدرن سیطره نیهیلیسم، پیوند نسلهای جدید با همه سنن تاریخی ماقبل مدرن منقطع شده و به نوعی بیگانگی از فرهنگ و هویت تاریخی خویشتن تبدیل شده است. از سوی دیگر، به دلیل ظهور فضای پسامدرن و تضعیف شدن مرجعیت بسیاری از نهادهای سنتی و نیز به جهت ناتوانی این نهادها در بازترجمان تفکر و ارزش های مستتر در سنن ماقبل مدرن به زبان معاصر و طرح ارزشهای والای عالم سنت در افق معاصرت، نیهیلیسم روزگار ما چهرهای غمانگیزتر به خود گرفته است. رویدادی فکری که تعامل فرهنگ، باور و آن چه را که در واقع در نهضت امام حسین(ع) رخ داده است در مقابل دیدگان قرار می دهد. «آرمان امروز»، در راستای بررسی این واقعیت گفتوگویی با دکتر بیژن عبدالکریمی استاد جامعهشناسی داشته است که در ادامه میخوانید.
رابطه جامعه با فرهنگ عاشورا با توجه به چه مولفه هایی ترسیم می شود؟
مردم در حوزه فرهنگ چگونه نقشآفرینی میکنند، اصلی است که نقش اجتماع را در روزهای منتهی به عاشورا تبیین میکند. باید توجه داشت که غالب افراد جوامع مصرفکننده فرهنگ هستند و فرهنگ قسمتی از مجعولیت جوامع است. به این معنی که اکثر قریب به اتفاق انسانها، درون فرهنگی قرار می گیرند و پرتاب میشوند بی آن که آن فرهنگ را انتخاب کرده باشند. در همین راستا متناسب با آن فرهنگ رشد میکنند. در این میان نخبگان جوامع هستند که تولیدکنندگان و معلمان فرهنگ بشری هستند. به همین علت است که گفته میشود نخبگان جوامع به فرهنگ هر جامعه جهت میدهند و آن را پر و بال می دهند. مردم نیز به عنوان یک امر هویتی وارد جریان هایی نظیر عاشورا می شوند. اتفاقی که در این سالها رخ داده است این مورد است که به علت عدم وجود مولفه های تاثیرگذار، عاشورا و فرهنگ آن تاثیرگذاری و هویت بخشی خود را در دهه های گذشته از دست داده و به همین علت است که شعائر عاشورا در سالهای اخیر صرفا به یک نماد بدل شده است. انسان مدرن به دنبال منبعی برای لذت و بهرهبرداری از زندگی است. جوامع امروز اشتهای زیادی دارند تا بهرهبرداری را به شکل های مختلف در دستور کار قرار دهند و به همین علت، شعائر را نیز ابزاری برای خود می داند تا دست آوردهایی داشته باشد و به همین علت، مشخصا به تاثیرگذاری و هویت بخشی نمیرسند. در غرب نیز این اتفاق رخ داده است و مراسم میلاد مسیح به جای این که یک شعائر دینی باشد تبدیل به فرهنگی در جامعه غربی شده است که به چند فستیوال و جشنواره محدود می شود که فرهنگ غربی در آن نمایان می شود. مراسم دینی نیز امروز در جامعه ما به علت فرهنگ غلطی که وجود دارد در حال تبدیل شدن به یک فرهنگ است که دیگر رنگ و بیشعائر دینی ندارد. اتفاقی که در غرب نیز رخ داده است و شعائر دینی تبدیل به فرهنگ شدهاند.
با توجه به مولفه های قیام عاشورا، چه مقوله هایی در حکومت ها تحمل نمی شود؟
امام حسین(ع) زندگی و شخصیتش یک استثنا در تاریخ است و نمی توان آن را یک قاعده دانست زیرا همانند او در تاریخ به ندرت دیده می شود. باید توجه داشت که جوامع و قدرتهای سیاسی به صورت کلی تلاش می کنند تا یک استثنا را به یک قاعده تبدیل کنند به این معنا که یک شخصیت منحصربفرد را درون یک فرهنگ جذب کنند و با جذب او درون فرهنگ روح استثنا بودن را از بین میبرند. زمانی که همه مردم برای امام حسین(ع) عزاداری میکنند این معنا را می رساند که گویا همه نظیر او هستند. زمانی که همه مردم نظیر او باشند دیگر جایی برای ظهور یک استثنا وجود نخواهد داشت. حکومت ها نظیر تودهها به شدت سرکوبگر استثناها بودهاند. همه سیستمها در سراسر جهان بهخصوص سیستمهای فرهنگی، تودهها، و حکومت ها که بخشی از سیستم سیاسی و اجتماعی هستند میکوشند تا اجزا و افراد را به بخشی از سیستم تبدیل کنند و هر جزئی از جامعه که به شکلی از خود ناسازگاری اخلاقی، فکری و سیاسی با سیستم نشان دهد، خواسته یا ناخواسته به حاشیه رانده میشود و تا باورهایش در جامعه نهادینه نشود. این ویژگی استثنا بودن که امام حسین(ع) نمونه آن بود، در هر دورهای به حاشیه رانده میشود. همواره قدرتها از حسینی صحبت می کنند که به بخشی از فرهنگ تبدیل شده و از استثنایی که جنبههای جدیدی از زندگی و ماهیت انسانی را بر ما آشکار کرده است، صحبت به میان نمیآید. امروزه شاهد هستیم آنهایی که خود را نزدیک به تفکر امام حسین(ع) میدانند نیز این جنبههای جدید انسانی را که در قیام امام حسین(ع) نمود پیدا کرده بود به حاشیه رانده و آن را برنمیتابند.
نهضت عاشورا در گذر زمان دستخوش چه تغییراتی شده است؟
عاشورا با توجه به این که به بخشی از فرهنگ در ایران زمین تبدیل شده است تا حدود زیادی روح خود را از دست داده است. این اتفاق در میان همگان رخ نداده است اما غالب افراد از روح عاشورا و آن نهضت فاصله گرفتهاند. آگاهی عاشورا به این معناست فرد بتواند شیوه زندگی خود را به امام حسین(ع) نزدیک کند اما به واسطه این که در این حوزه اندیشه کافی و لازم را نداشته، هیچ نزدیکی در این حوزه صورت نمیگیرد. آگاهی از عاشورا به معنای زیست برای حقیقت است که امروز در جامعه کمرنگ شده است. این گونه نیست که به صورت مطلق از بین رفته باشد اما به شکل قابل توجهی کم رنگ شده؛ انتخاب مرگ برای اثبات حقیقت امری است که در جهان مدرن و پسامدرن به فراموشی سپرده شده است و دیگر چنین شیوهای انتخاب نمی شود که یک نفر برای استقرار عدالت در جامعه هر آنچه را که دارد خالصانه تقدیم کند. این رویه از دو قرن پیش در جوامع کمکم اغاز شده و امروز دیگر تقریبا رنگ و بویی از آن باقی نمانده است.
آیا می توان قیام عاشورا را مصاف مصلحت و حقیقت دانست؟
حماسه عاشورا حاصل تقابل مصلحت و حقیقت بود. دین حقیقت در مقابل دین مصلحت قرار می گیرد و امروز جهان مملو از عقل حسابگر و مصلحت محور شده و هژمونی با عقلانیت حسابگر است. آن گونه عقلانیت دینی و معنوی که از مصلحت عبور میکند و می کوشد در پرتو حقیقت زیست داشته باشد، در جهان کنونی نایاب شده است. به همین علت عنوان می شود که عاشورا پیامها بزرگ و خالصی برای انسان امروز دارد و باید بیش از گذشته در خصوص آن تامل شود.
بر همین اساس آگاهی در جامعه ایران مبتنی بر نقد عامیانه، شناخت عاقلانه یا احساس عارفانه است؟
فرهنگ مجموعه ای نقد عامیانه، شناخت عاقلانه و احساس عارفانه است. زیرا در فرهنگ هم اسطوره و هم خرد دیده می شود. امروز احساس عارفانه با عقل و خرد ایرانی آمیخته است و نمی توان دیواری بین این موارد کشید. در همین راستا، نگرشهای متعالی در توده ها تنزل پیدا میکند و شکل عامیانه به خود میگیرد. فرهنگ تودهها بیشتر مبتنی بر نگرش عامیانه است. امروز بسیاری از نقدها نسبت به وقایعی نظیر نهضت عاشورا در جوامع عامیانه است و ریشه در عدم شناخت واقعه دارد.
جامعه عصر امام حسین (ع) چه ویژگی هایی داشت که منجر به قیام عاشورا شد؟
قیام امام حسین (ع) در مقطعی از زمانه شکل گرفت که نظام اموی روح دین اسلام را از درون تهی میکرد و جامعه را به سمت باورهای جاهلی گذشته سوق میداد. ارزشهای جاهلی، اشرافی و نژادی آن چیزی بود که در دستگاه اموی در حال تبدیل شدن به اصل بود و مشخصا امام حسین (ع) نمیتوانست نسبت به از بین رفتن دستآوردهای رسالت پیامبر بیتفاوت باشد و در همین راستا با هر آن چیزی که در اختیار داشت، وارد میدان شد و در مقابل بی عدالتی ایستادگی کرد. مهم ترین مساله در زمان عاشورا این بود که حکومت دینی و انسانی پیامبر اسلام تبدیل به سلطنتی شده بود که امویها آن را اداره میکردند. باید توجه داشت که در دوران کنونی نیز فرهنگ بردگی غلبه پیدا کرده است و ما نیازمند یک الگوی انسانی هستیم که به ما نشان دهد که میتوانیم به فرهنگ بردگی تن ندهیم و خوشبختانه چنین الگویی در فرهنگ ما وجود دارد.
حسینبنعلی نمونه انسان آزادهای است که مرگ را پذیرفت و به فرهنگ آمیخته با ذلت تن نداد. در جهانی که نیروهای رهایی بخش وجود ندارد، حسینبنعلی (ع) به ما نشان میدهد که میتوان یک تنه علیه نظام اجتماعی شورید و به نظام قبیلهای و روابط طبقاتی تن نداد. در واقع، به انقلاب محمدی که در نظام خلافت تحقق پیدا کرد و خلافت اموی آن را مصادره و خود را دایهدار این انقلاب معرفی کرد، این امام حسین(ع) بود که با پذیرش مرگ به آن تن نداد. یکی از ویژگیهای جهان کنونی این است که قاعدهها جهان ما را احاطه کردهاند و هر کس بخواهد در این جهان، استثنا باشد، چه از جانب قدرتهای سیاسی و چه بیشتر از آن، از جانب خود جامعه به شدت سرکوب و منکوب میشود. روشنفکری که متفاوت از دیگران باشد خود روشنفکران سرکوبش میکنند. شهروندی که بخواهد با شهروندان دیگر متفاوت باشد هم به همین شکل چرا که بردهها هرگز چشم دیدن آزادگان را ندارند.
آیا قیام عاشورا این ظرفیت را دارد تا بتواند جوامع امروزی را در مسیر صحیح قرار دهد؟
حسین بن علی(ع) همان الگویی است که تمامی بشریت به آن نیازمند است. متاسفانه امروز حسین بن علی(ع) میان دو تیغه یک قیچی گیر کرده است. از یک سو، نوگرایانی که فهم و درکی از روح سنت تاریخی ما ندارند و نمیتوانند با حماسه حسینی ارتباط برقرار کنند و تیغه دوم، سنتگرایانی که به اعتقاد من لیاقت دفاع از حسین (ع) را ندارند و حسین(ع) را که یکی از سرمایههای بزرگ بشری است به یک امر فرقهای، سیاسی و ایدئولوژیک تقلیل دادهاند. درست همانگونه که مسیح و زرتشت فقط پیامبر مذهب و قوم خاصی نیستند و سرمایههای بزرگ بشری قلمداد میشوند. تفکراتی همچون بوکوحرام، داعش و بنیادگرایی در داخل و خارج کشور هیچ نسبتی با روح حسین بن علی (ع) و سنت تاریخی ما ندارد. بلکه ایثار، فداکاری، شفقت، سخاوت و بزرگ منشی روح سنت تاریخی ما است و همه اینها در حسین(ع) تحقق مییابد و از این باب، امروز بیش از هر زمانی به حسین(ع) نیاز داریم. طغیان نسل جدید در برابر سنت تاریخی ما دلایل جامعهشناختی سیاسی و کمتر دلایل حکمی و فلسفی دارد. ابتدا باید با فرهنگ جهانیان مرتبط شویم و بر ارزش هایی مانند آزادی و عدم ذلت در فرهنگ حسینی تکیه کنیم و بعد حسین (ع) را به جهان معرفی کنیم. او میتواند جهانی شود، ولی شیعیان در این عرصه قصور کرده و به امام حسین(ع) معاصرت نبخشیدهاند. اگر میخواهیم سرمایههای فرهنگی ما به رسمیت شناخته شود، باید فرهنگهای دیگر را هم به رسمیت بشناسیم. همه فرهنگها برای خود شخصیتها و الگوهای بزرگ دارند. اگر میخواهیم سرمایههای فرهنگ ما به رسمیت شناخته شود شرط اول آن است که ما نیز سرمایههای فرهنگی دیگران را به رسمیت بشناسیم. هر چند شخصیت امام حسین (ع) شخصیتی کامل است اما این را باید نشان داد. گاهی اوقات زبان فرقهگرایانه جلوتر از پدیدار است، یعنی ما باید اثر علمی خلق کنیم که نشان دهد حسین (ع) بزرگترین آزاده جهان است. زیرا صرفا با گفتن ممکن است، مخاطب تصور کند که حرف من متاثر از فرهنگ بومی و خانوادگی من است چراکه ما اسیر فرهنگ قبیلهای هستیم. طوری که در خانواده خود راحت حرف میزنیم اما در بیرون نیازمند زبان دیگری از نوع گشودگی و توانمندی زبانی هستیم. متاسفانه، جامعه سنتی ما برای دفاع از امام حسین (ع) در بیرون از مرزهای خود زبان لازم را ندارد زیرا کاری متفکرانه و اندیشمندانه است و فکر می کنم هنوز جامعه ما به آن قدرت علمی دست پیدا نکرده که حسین (ع) را در جهان معرفی کند. حتی ما در جهان اسلام هم نتوانستهایم از حسین بن علی (ع) دفاع کنیم. این انحصار که فقط برخی خواستهاند از سنت ما دفاع کنند، باعث شده تا نوعی تأخر تاریخی در نهادهای سنتی و حوزوی ایجاد شود، چون اینها فاقد زبان جدید و گشودگی به جهان هستند. باید توجه داشت که وظیفه انبیا زنده کردن عقول بود. یعنی احساس و امر دینی را در جانها زنده کند. امروز سرمایه اجتماعی و «احساس ما بودن» در کشور دچار چالش شده و به شدت تنزل پیدا کرده چرا که یادمان رفته است که یک ملت بدون میراث و تاریخ ملت نیستیم. امروز مهمترین مسئله ما نیل به عدالت و دموکراسی و مبارزه با دشمن نیست. نمیگویم دنبال عدالت و آزادی نباشیم، بلکه مهمترین مسئله این است که چگونه ملت واحدی شویم. در این صورت به عدالت و آزادی دسترسی خواهیم یافت و در برابر شدیدترین فشارهای نظام سلطه خواهیم ایستاد. سنت و میراث تاریخی هستیم و تشیع و حسین بن علی (ع) برجستهترین میراث تاریخی و فرهنگی ماست.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰