تاریخ انتشار : شنبه 30 مهر 1401 - 0:58
کد خبر : 115006

مسافران سنت در هزاره سوم؟

مسافران سنت در هزاره سوم؟

آرمان شرق-گروه سیاست:فکر می کنم همه کسانی که از یک سوی پایی در سنت دارند و از سوی دیگر در دنیای امروز زندگی می کنند و با اقتضائات و شرایط طبیعی زمانه جدید درگیر هستند مصداق آن باشند. مثلا ما روحانیون که از یک طرف میراث دار امانت دین و معرفت و ایمان و عقیده و دانش دینی سنتی هستیم و از طرف دیگر باید این امانت را به نسل جدید منتقل کنیم و برای آن به اقتضای تحولات اجتماعی و تغییرات سبک زندگی و دنیای نو بازخوانی مستمر داشته باشیم مسافرانی هستیم که گویی از دنیای سنت به هزاره سوم آمده ایم.

آرمان شرق-گروه سیاست:فکر می کنم همه کسانی که از یک سوی پایی در سنت دارند و از سوی دیگر در دنیای امروز زندگی می کنند و با اقتضائات و شرایط طبیعی زمانه جدید درگیر هستند مصداق آن باشند. مثلا ما روحانیون که از یک طرف میراث دار امانت دین و معرفت و ایمان و عقیده و دانش دینی سنتی هستیم و از طرف دیگر باید این امانت را به نسل جدید منتقل کنیم و برای آن به اقتضای تحولات اجتماعی و تغییرات سبک زندگی و دنیای نو بازخوانی مستمر داشته باشیم مسافرانی هستیم که گویی از دنیای سنت به هزاره سوم آمده ایم.

مسافران سنت در هزاره سوم؟

 

آرمان امروز: کتاب مسافر سنت در هزاره سوم مجموعهای است از یادداشتهای روزمره و نوشتههای شخصی یک روحانی است. مهمترین دغدغه نگارنده در نوشتن این یادداشتها، ثبت برخی از تجربههای شخص یک روحانی بوده که ساکن یک کلانشهر است و در تعاملات اجتماعی روزمره قدری از رفتار و گفتار مردم را برای مطالعه و مرور دیگران به یادگار میگذارد. نگارنده به عنوان یک عضو از جامعه بزرگ روحانیت در میان مردم حضور دارد. روحانیتی که قرار بود با آغوش پدرانه، مهر و تحملش، پناه مردم و با هدایت معلمانهاش چراغ هدایت زندگیشان باشد. روحانیتی که گاه نتوانسته به هر دلیل رسالت و تعهد خود را به درستی ادا کند و همین عامل در کنار برخی عوامل و دلایل دیگر سبب فاصلهگرفتن مخاطب عام با این لباس و این شخصیت شده است. در این روزنوشتها کوشیده شده است به اندازه توان و مجال خود و حوصله و تحمل خواننده به مسائل روز جامعه به صورت جدی پرداخته شود. مسائلی که برخی بر این باور هستند ریشه در تضادهای سنت و مدرنیته دارند و برخی نیز نظرات متفاوتی در خصوص آن دارند. در راستای بررسی موضوع و محتوای کتاب، آرمان امروز گفت و گویی اختصاصی با نویسنده ان داشته است که در ادامه می خوانید.

کتاب «مسافر سنت در هزاره سوم» چه ابعادی دارد و مهمترین ویژگیهای آن چیست؟
این کتاب گزیده نوشته های مطبوعاتی من با همین عنوان است که طی سال های ۹۷ تا ۹۹ به صورت هفتگی منتشر می شد و نوعی روایت روزانه از زندگی یک روحانی در فضای شهری امروز است که می کوشد حال و هوای روابط میان روحانیت و مردم را با نثری داستانی روایت کند و در عین حال گزارشی است برای آیندگان از آن چه طی این سال ها در زندگی روزمره مردم یک کلانشهر گذشته است. «مسافر سنت در هزاره سوم»، مصداق روشنی است از همان باور که «کوچک زیباست» و نیز« زیبایی، سادگی است». روزنوشت‌ها هم کوچکند و هم ساده. به همین اعتبار، در ذهن خواننده می‌ ماند. کتاب درباره زندگی معمولی یک روحانی در ایران امروز است. کتاب، گفت ‌و گوهای مردم را با این روحانی در مترو و اتوبوس و تاکسی ثبت کرده است. کتاب درباره مردمی است که با هم حرف نمی ‌زنند. درباره جامعه‌ ای پریشان است که مردم از روی ظاهر تصمیم می‌ گیرند کنار چه کسی در مترو بنشینند و کنار چه کسی ننشینند و دوقطبی از ظاهر آدم‌ ها آغاز می ‌شود. کتاب، درباره مهم ‌ترین نیاز ایران امروز است یعنی گفت ‌و گو. جایی با یک راننده تاکسی صحبت می شود و جایی با اقشار دیگر جامعه که هر کدام در این بستر می توانند تاثیرگذاری خاص خود را داشته باشند.

 هدف از نگارش چنین کتابی در این مقطع زمانی چیست؟
هدف ابتدایی من در زمانی که اصل موضوع پبشنهاد شد کار رسانه ای خودم بود به عنوان یک نویسنده و یک روزنامه نگار که سالهاست ستون نویسی در روزنامه های مختلف را تجربه کرده ام و هنگامی که پیشنهاد این ستون شد فکر کردم روزنوشتهای شهری می تواند قالب جذابی باشد برای روایت برخی اتفاق های روزمره زندگی شهری و در عمل هم این بازخورد را گرفتیم و خوشبختانه این کار از همان اول با استقبال فراوانی روبرو شد.
 کارکرد این کتاب در این مقطع زمانی چیست؟
یکی از کارکردهای اصلی این کتاب که شاید بتوانم بگویم من به همین دلیل گزیده آن مجموعه نوشته های مطبوعاتی را به صورت کتاب منتشر کردم این است که قدری برای التیام شکاف اجتماعی و فاصله گفتمانی میان مردم و روحانیت مؤثر باشد. مخصوصا این روزها که متاسفانه غلبه مؤلفه های تفرقه افکنانه باعث شده هر روز شعله های اختلاف و دشمنی اجتماعی بیشتر زبانه بکشد، هر کاری که بتواند زمینه های تفاهم و آشتی را ایجاد کند و راه را بیشتر برای تعامل و گفتگو بگشاید خدمتی به جامعه و کشور و آینده است. در این میان انتظار می رود ادبیات و رسانه و فرهنگ بیش از هر عنصر دیگری در این عرصه وارد شود و اثر بگذارد. شاید چنین نوشته ها و کتاب هایی بتواند قدری کمک کند برای برطرف شدن سوء تفاهم ها و بدبینی ها و کج فهمی ها از طرفین مختلف ماجرا.
مصداق مسافران سنت در هزاره سوم چه اشخاصی هستند؟
فکر می کنم همه کسانی که از یک سوی پایی در سنت دارند و از سوی دیگر در دنیای امروز زندگی می کنند و با اقتضائات و شرایط طبیعی زمانه جدید درگیر هستند مصداق آن باشند. مثلا ما روحانیون که از یک طرف میراث دار امانت دین و معرفت و ایمان و عقیده و دانش دینی سنتی هستیم و از طرف دیگر باید این امانت را به نسل جدید منتقل کنیم و برای آن به اقتضای تحولات اجتماعی و تغییرات سبک زندگی و دنیای نو بازخوانی مستمر داشته باشیم مسافرانی هستیم که گویی از دنیای سنت به هزاره سوم آمده ایم. من وقتی سوار مترو می شوم یا هنگامی که مسافر هواپیما هستم احساسم این هست که حتى در پوشش ظاهری مسافری هستم از روزگار گذشته که به دنیای امروز آمده ام.
دشواری های حضور یک مولفه سنتی در هزاره سوم چه مواردی است؟
بخشی از این دشواری ها طبیعت این فاصله و تفاوت است حتى در ادبیات گفتاری و همان طور که عرض کردم در پوشش ظاهری که این چالش از سالها قبل هم وجود داشته و مشخصا به نظر می رسد از دوره مشروطه که آرام آرام افکار جدید و اخبار و آثار پیشرفت و تحول صنعتی و اقتصادی و فرهنگی غرب به ایران رسید و گسترش یافت به تدریج تفاوت این دو ساحت بروز و  ظهور بیشتری پیدا کرد و طبعا در این بخش قدری اصطکاک و مشکل قابل پیش بینی و فهم است، چنان که نوشته ها و خاطرات موجود از قرن اخیر نشان می دهد. اما در سالهای گذشته دو مساله دیگر هم به این چالش ابتدایی و طبیعی اضافه شده؛ یکی سرعت تغییرات و تحولات که فاصله و شکاف نسلی را بسیار تشدید و تسریع کرده و یکی هم وقوع انقلاب اسلامی که تصدی روحانیت در سمت های اجرایی و قانون گذاری و زعامت و ریاست باعث شده که مخاطب همه چیز را به حساب این قشر بگذارد.
راه برون رفت از میان این چالشها چیست؟
به نظرم بخشی از راه حل ها عملی نیستند به این معنا که باور و عزم جدی برای تن دادن به آنها وجود ندارد، مثل ضرورت تفکیک برخی ساحت های اجتماعی و سیاسی از نقش اساسی و بنیادین نهاد روحانیت. اما بخشی دیگر قابل تحقق است حتى از جانب ما – گر چه شاید این روزها به نظر برسد برای این کارها هم دیر شده- و آن تلاش برای نزدیک کردن دیدگاه ها و ایجاد تفاهم بین طبقات مختاف اجتماعی مخصوصا جریان سنتی به نمایندگی روحانیت و مخاطبان جدید و نسل نو هست که شاید امثال این کتاب بتواند به اندازه یک شمع کوچک برای روشن کردن این فضا اثر بگذارد. من با تمام وجود عقیده دارم که هر قدمی برای نزدیک کردن دلها و رفع کدورت ها برداشته شود مبارک و مقدس است. اگر دیر بجنبیم و کوتاهی کنیم شاید فردا آسیب هایی که به ایران و یکپارچگی جامعه و میراث دینی و فرهنگ و تمدن اسلامی ما می رسد به هیچ وجه قابل جبران نباشد.
آیا اساسا تمامی روحانیون مسافرین سنت در هزاره سوم هستند؟
این موقعیت که روحانیون مسافرین سنت هستند به خودی خود منفی یا مثبت نیست بلکه من آن را صرفا موقعیتی می بینم مثل موقعیتی که کلیسای مسیحی در مواجهه با دنیای جدید پیدا کرد و مواجهه اش با آن چالش در بسیاری از جوانب و ابعاد عملکردها و رفتارهایش اثر گذاشت، به هر حال خوشمان بیاید یا بدمان بیاید واقعیت این است که روحانیت ما هم در دوران جدید درگیر این چالش جدی شد. درک درست این موقعیت و اقتضائات آن بسیار مهم است و اگر روحانیت بتواند رسالت خود را در این مقطع حساس به خوبی درک کند می تواند امانت ارزشمند میراث گذشته را به دل ها و جان های منتظر و مشتاق هزاره سوم برساند، وگرنه ممکن است در لابلای چرخ دنده های روزگار آسیب جدی ببیند چنان که در روایات ما هم توصیه شده که مراقب باشید از اقتضائات زمانه غافل نشوید و امیر المؤمنین فرمودند اصرار نداشته باشید بچه هایتان را به شیوه خودتان تربیت کنید «لانهم خلقوا لزملن غیر زمانکم» زیرا آن ها متعلق به نسل و روزگار دیگری هستند و همین طور به صراحت گفته اند که «العالم بزمانه لا تهجم علیه اللوابس» هر کسی احوال روزگار خودش را درک کند دچار فتنه ها و فریب ها نمی شود.
آیا روحانیون با به روز شدن و همراهی با جامعه می توانند از این مرحله عبور کنند یا خیر؟
بله این مهمترین مساله حوزه های علمیه در شرایط فعلی است زیرا از طرفی مساله ما این خواهد بود که حقایق و معارف دینی را چنان که خداوند خواسته به عنوان امانتی اصیل به مخاطب برسانیم و از خودمان چیزی به آن نیافزاییم یا از آن کم نکنیم و از طرف دیگر هم باید زبان مخاطب جدید و حال و هوای مخاطب جدید و شرایط روزگار و درک این مخاطب و مناسبات اجتماعی و فرهنگی را در نظر بگیریم و به تعبیری روشن تر تصور کنیم اگر خداوند همین الان پیامبری به سوی این جوان ها و نوجوان های توی خیابان ها و میدان ها می فرستاد چگونه و با چه ادبیاتی سخن می گفتند و چه پیامی می آوردند؟
می توان تضاد میان مسافران سنت و هزاره سوم را جدی دانست؟
تفاوت موقعیت است به نظرم نه تضاد افراد، مثل تفاوت های نسلی داخل خانواده که اگر درست درکش کنیم و آداب تعامل اجتماعی را بیاموزیم آن وقت همین تهدید به فرصت تبدیل می شود و انرژی و نوآوری جوان های خلاق و خوش فکر می تواند در کنار فهم عمیق و تجربه پیران خردمند هدف های مشترک را محقق سازد، وگرنه به خاطر سوتفاهم ها و عدم وجود درک مشترک همیشه درگیری و اختلاف و دشمنی و تضاد وجود خواهد داشت.
آیا راهی برای حل این تضاد وجوددارد؟
راهش این است که آموزش های مهارتی دیالوگ و گفت و گو برای تعمیق همکاری های اجتماعی را در سطوح مختلف افزایش دهیم. اگر روحانیت و مردم در سطوح و ظرفیت های مختلف اجتماعی با هم به گفت و گو و تفاهم برسند نه تنها اختلاف و سوء تفاهمی نخواهیم داشت بلکه بر عکس با آن دیالوگ می توانیم زمینه همکاری و همدلی را ایجاد کنیم.

 

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.