تاریخ انتشار : سه شنبه 19 مرداد 1400 - 16:12
کد خبر : 75594

چند نکته و پیشنهاد برای وزیر محترم جدید امور خارجه

چند نکته و پیشنهاد برای وزیر محترم جدید امور خارجه

آرمان شرق-ساختار فعلی برای کار در منطقه که علی الاصول و بنا به ادعاها باید نقطه تمرکز دیپلماسی باشد خیلی مناسب نیست. این ساختار برای کار با قدرت های بزرگ معنی و مفهوم دارد و بر اساس آن طراحی و کپی برداری شده است. اما در منطقه به همان معضلی برخواهد خورد که دولت گذشته به آن بر خورد و گفته شد که وزارت امور خارجه منطقه را رها کرده است.

حسین ملائک در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: علیرغم تلاش تیم قبلی در وزارت امور خارجه و خسته نباشید به آنها، وزیر امور خارجه جدید اسب زین شده ای را تحویل نمی گیرد و مشکلات زیادی پیش رو دارد. تقریبا همه چیز از نو باید ساخته و پرداخته شود. مهمتر از همه ارزیابی از بنیان های ساختار توسعه نفوذ کشور در منطقه است که در سایه آن باید اقدامات بعدی صورت گیرد.

علیرغم تلاش تیم قبلی در وزارت امور خارجه و خسته نباشید به آنها، وزیر امور خارجه جدید اسب زین شده ای را تحویل نمی گیرد و مشکلات زیادی پیش رو دارد. تقریبا همه چیز از نو باید ساخته و پرداخته شود. مهمتر از همه ارزیابی از بنیان های ساختار توسعه نفوذ کشور در منطقه است که در سایه آن باید اقدامات بعدی صورت گیرد. رابطه با قدرت های بزرگ باید دوباره تعریف شود و جایگاه هر یک در سیاست خارجی مشخص شود. رابطه با کشورهای عربی باید دوباره باز بینی شود. پرونده کشورهای همسایه از ترکیه تا پاکستان هر یک در محل دیگری غیر از وزارت امور خارجه بوده آنها بهتر است برگردند و……………: :

۱- ساختار وزارت امور خارجه

ساختار فعلی برای کار در منطقه که علی الاصول و بنا به ادعاها باید نقطه تمرکز دیپلماسی باشد خیلی مناسب نیست. این ساختار برای کار با قدرت های بزرگ معنی و مفهوم دارد و بر اساس آن طراحی و کپی برداری شده است. اما در منطقه به همان معضلی برخواهد خورد که دولت گذشته به آن بر خورد و گفته شد که وزارت امور خارجه منطقه را رها کرده است.

ساختار قبلی، با معاونت های منطقه ای قدرت عملیاتی بیشتر داشت و با تمرکز به کارها در جزئیات رسیدگی می شد. بدین مفهوم که وزارت امور خارجه شاید ماهی چند بار به ترکیه، افغانستان، ترکمنستان یا پاکستان برود. یک بار آن با وزیر امکان پذیر است اما باید در مراحل بعدی فرد رتبه دار در حد وزیر به آن بپردازد. مشکلی که وزارت امور خارجه با آن روبه رو بود و عملا کار منطقه ای تعطیل شد.

همچنین معاونت اقتصادی نیز ارزش افزوده بر وزارت امور خارجه نیاورد و به سیاست خارجی کمکی نکرد اگرچه تبدیل به یک پست برای یک نفر مورد نظر شد.

اشکالات جدی بروز کرده در مراسم تحلیف ریاست جمهوری سیزدهم، از استفاده از پرچم کردستان بجای پرچم عراق تا نحوه نشستن میهمان هایی چون رئیس مجلس روسیه در جایگاهی نادرست آن هم بعد از چهل سال سابقه باز هم نیازمندی به تجدید ساختار جدی در این سازمان را تاکید می کند.

۲- مسائل امنیتی

مشکلات امنیتی کشور با منشاء خارجی متنوع هستند: تهدیدات گاه و بیگاه رژیم صهیونیستی، تبعات امنیتی “توافق ابراهیم”، ارتجاع عرب و ……. اما دو موضوع باید با دقت زیاد مورد توجه قرار بگیرد:

 افغانستان ظرف چند ماه آینده می تواند منشاء برخی از تحولات امنیتی برای ایران شود. کنترل دائمی تحولات آن کشور از منظر برقراری نظامی متعادل در افغانستان که منجر به گسیل سیل آوارگان از یک سو و افزایش مشکلات امنیتی از سوی دیگر نشود، حائز اهمیت است.

 عراق و سوریه، بستر هماوردی های منطقه ای و خارج از منطقه ای است. انتخابات آینده مجلس عراق در اکتبر سال جاری و ترکیبی که آن را شکل خواهد داد می تواند محدودیت ها و مشکلات برای کشور بوجود آورد. مواضع رسمی عراق و سوریه در سازمان های بین المللی و منطقه ای و حتی سازمان های ورزشی به سرعت در جامعه ما تاثیر می گذارد بنابراین افزایش و گسترش سطح مراودات به سایر اقشار دو کشور از وضعیت محدود فعلی می تواند راهگشا و مورد توجه باشد.

۳- مسائل سیاسی

وزارت امور خارجه طی سال های اخیر متحمل صدمات جدی از سوی جریانات داخلی و خارجی شد. جریانات مخالف داخلی سعی کردند که برای تضعیف وزیر امور خارجه خود وزارت امور خارجه را در دید عموم به یک سازمان بی احترام تبدیل کنند. وزیر امور خارجه جدید باید برنامه های ترمیمی زیادی به منظور بازگرداندن جایگاه این سازمان به موقعیت واقعی خود تدارک ببیند. از آن جمله:

اول، برای باز گرداندن جایگاه وزارت امور خارجه باید نقش وزارتخانه های نفت، اقتصاد و صمت در سیاست خارجی از سازمان های تصمیم گیر به سازمان پشتیبانی کنند تغییر کند. و روابط خارجی کشور به جای انفعال موجود، سیاسی شود.

دوم، شخصیت اجرایی و جدی و موثر و با احترام وزیر امور خارجه در سطح ملی و منطقه ای تثبیت شود.

سوم، رابطه با ترکیه، پاکستان و هند آسیب شناسی شود و کانال های ارتباطاتی جدید تعریف شود. اجازه داده نشود تا دلالان، خلاء بوجود آمده در چند ماه گذشته را پر کنند.

چهارم، رابطه با عربستان و کانال های فعال در این بین مورد تجدید نظر قرار گیرد. به نظر نمی رسد عراق کاندید خوبی برای واسطه گری بین ایران و عربستان باشد.

پنجم، در اولین فرصت، وزیر امورخارجه آخرین مواضع و سیاست های کشور را با وزرای امور خارجه چین و روسیه به عنوان دوستان محوری کشور در سیاست خارجی مورد بررسی قرار دهد.

ششم، موضوع توافق ۲۵ ساله ایران و چین به عنوان یکی از منابع مهم تامین نیازمندی های داخلی مورد توجه جدی قرار گیرد. تقریبا اطمینان است که نماینده ویژه قبلی غیر از استفاده تبلیغاتی در این مسیر کار جدی نکرده است.

۴- برجام

در خلال هشت ماه سال میلادی جاری و با روی کار آمدن دولت جدید آمریکا، “برجام” علیرغم “۶ دور مذاکره” در وین در واقع از دستور کار جدی خارج بوده است. سیاست درست کشور برای جلوگیری از بازی فصلی و دوره ای دولت ها و سیاستمداران آمریکایی و وادار کردن آنها به احترام گذاشتن به تعهداتشان باعث شده که عملا آنچه به نام “مذاکرات“ خوانده می شد بی نتیجه باشد.

غرب به رهبری آمریکا نیز با توجه به تغییر دولت در ایران و “امیدوار“ بودن به مذاکراتی که با دولت آینده خواهد کرد تا بحال با این “شبه مذاکرات” سازگاری نشان داد، روابط را حفظ و از “اقدامات“ بیشتر علیه ایران خودداری کرد.

اما به نظر می رسد کلیه ذینفعان جدی در برجام از ایران گرفته تا اکثریت کارشناسان آمریکایی و خود اسرائیل هر یک به دلائلی با برجام ۲۰۱۵ مشکل دارند و با ادامه آن بشکل قبل موافق نیستند.

به عبارت دیگر وزارت امور خارجه جدید با دو “پلتفرم” روبه روست: مذاکرات وین بر مبنای “پلتفرم” برجام ۲۰۱۵ حرکت کرده است. این مسیر با تحریم های دوران ترامپ و مزایای غیرقابل چشم پوشی آن برای آمریکا از یک طرف و قانون مجلس و “کمیته تطبیق” برای اعمال شرایط جدید ایران از طرف دیگر به کوچه بن بستی رسیده است که خروج از آن جز با انعطاف زیاد یک طرف متصور نیست.

اگر فرض را براین بگذاریم که با خروج “نیروهای مماشات گرا” از صحنه سیاسی، دولت همانند دولت قبل قرار نیست که منعطف و از مواضع خود صرف نظر کند بنابراین وزارت امور خارجه باید به دنبال “پلتفرم” جدیدی برای این موضوع بگردد زیرا امکان انعطاف آمریکا بر اساس درخواست ایران تقریبا ناممکن است.

“پلتفرم” جدید می تواند بسیاری از موضوعات از مسائل اتمی، تحریم ها، امنیت منطقه، امنیت آبراه ها تا حتی محل مذاکرات که بی دلیل در اروپا تعریف شده است را در بر بگیرد.

لذا وزیر امور خارجه جدید با این سئوال جدی روبه روست و باید خود را برای پاسخگویی به آن آماده کند:

۱- اگر آمریکا وارد فاز فشار سیاسی و دیپلماسی علیه ایران بشود تا ایران را به “پلتفرم” قبلی و”برجام” متعهد نگه دارد چه اتفاق داخلی و خارجی متصور است؟

آیا انسجام در اردوی مقابل ایران افزایش می یابد یا کاهش؟ بدین مفهوم که آیا اروپا و آمریکا می توانند حمایت خاموش و یا فعال چین و روسیه را (به عنوان نزدیکترین کشورها به ایران) در اعمال فشار بر ایران بدست آورند و یا اینکه خود اروپا و آمریکا دچار از هم گسیختگی می شوند؟

به هرحال فعال شدن جدی آمریکا علیه ایران هم مشکل امنیتی برای ایران بوجود خواهد آورد و هم مشکل سیاسی.

۲- اگر ایران بخواهد چارچوب مذاکراتی (پلتفرم) جدیدی را به طرف های مدعی تحمیل کند چه موضوعات و چه مسیری را باید در پیش گیرد؟

وزیر امور خارجه همواره می تواند با توجیه، خود را پشت شورای امنیت و مجلس و فلان دستور ……… پنهان کند اما نهایتا در نظام سیاسی ما او به تنهایی مجبور به تحمل عواقب آنهاست.

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.