تاریخ انتشار : پنجشنبه 1 تیر 1402 - 18:35
کد خبر : 132986

«عقلانیت»؛ گمشده سیاستگذاری عمومی

«عقلانیت»؛ گمشده سیاستگذاری عمومی

«عقلانیت»؛ گمشده سیاستگذاری عمومی هوشمند سفیدی آرمان امروز : عقلانیت  و ابعاد مختلف آن، یک مفهوم کلیدی، مهم و تأثیرگذار برای موفقیت در هر عرصه ای محسوب می شود؛ سیاستگذاری، برنامه ریزی و استفاده از بینش، دانش و خرد برای اتخاذ بهترین تصمیمات بر پایه تعادل بین اهداف و ابزارها و منابع و نیز بین

«عقلانیت»؛ گمشده سیاستگذاری عمومی

هوشمند سفیدی

آرمان امروز : عقلانیت  و ابعاد مختلف آن، یک مفهوم کلیدی، مهم و تأثیرگذار برای موفقیت در هر عرصه ای محسوب می شود؛ سیاستگذاری، برنامه ریزی و استفاده از بینش، دانش و خرد برای اتخاذ بهترین تصمیمات بر پایه تعادل بین اهداف و ابزارها و منابع و نیز بین احساسات و آرزوها یا واقعیات را شاید بتوان به عنوان یک تعریف کلی از آن پذیرفت.

بی تردید، اگر در جایی و در عرصه خاصی، چه در سطح خرد و یا کلان، نارسایی را کاستی می بینیم، پیامد ضعف یا فقدان کاربرد عقلانیت است. و اگر بتوان ظرفیت کاربرد عقلانیت در ابعاد مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی در سطوح کلان و نیز در تصمیمات فردی در سطح خرد بکار گفرت، می توان از موفقیت در این سطوح اطمینان حاصل کرد.

اما این ظرفیت سازی، زمانی تحقق می یابد که از منابع مختلف عقلانیت، بهره برداری لازم را ببریم؛ تجربه، دانش، قدرت استقلال، فرهنگ بشری، فرهیختگی و آینده نگری، تأکید بر نتیجه و توجه به معادله هزینه – فایده، مهمترین این منابع هستند، به عبارت روشن‌تر، کسانی که در عرصه تصمیم‌سازی و تصمیم گیری، نقش آفرینی می کنند باید دارای چنین ویژگی‌های باشند و اگر آنها را نداشته باشند، بی تردید، سطح عقلانیت و کاربرد آن در امور کاهش خواهد یافت، گرچه ارتقای سطح عقلانیت در جامعه، زمانی ممکن است که کلیه افراد جامعه به این مهم توجه کنند و امکان تحقق عقلانیت حتی در رده های پایین جامعه، بستر عینی داشته باشند تا راه دستیابی به خرد جمعی هموارتر شود.

این امکان زمانی فراهم می شود که مجازی نقد و گفت و گو در جامعه باز باشد و همه در سطوح مختلف، اندیشه و فکر خود را مطرح کنند و نظام سیاسی توانایی لازم را در استفاده از عقل عمومی داشته باشد؛ در این صورت می توان امید داشت تا بازیگری خردمندانه سیاستگذاران و سیاست مندان، به تحقق آرزوها و خواسته های یک ملت منتهی شود.

اما درباره اینکه چه نوع عقلانیتی، جامعه را به سمت بهروزی و سعادت رهنمون می سازد، مباحث نظری گسترده ای از دیرباز مطرح بوده است و معمولاً با انواع مختلفی از آن مواجه هستیم، از جمله تکنولوژیکی، راهبردی، استراتژیک، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، فردی، جمعی، مفاهمه‌ای، انتقادی، ارتباطی و…؛ بنابراین مباحث مربوط به عقلانیت از وسعت و عمق بسیاری برخوردار است و تقریباً اکثر متفکران و مکاتب فکری در این باره، اظهارنظر و روشنگری کرده اند.

آنچه که امروز از اهمیت شایان توجهی برخوردار است، توجه به این نکته است که در جامعه ما، کاربرد عقلانیت در چه سطحی قرار دارد؛ آیا کارگزاران سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاست داخلی و سیاست خارجی ما، از شایستگی کافی در این زمینه برخوردارند و نهایتا چگونه می توان به این ارزیابی مهم دست یافت؛ شاید در یک نظر نخستین، بتوان گفت معیار مهم، میزان موفقیت جامعه در تحقق اهداف آن بوده است؛ یکی از اسناد مهم در این زمینه سند چشم انداز ۱۴۰۴ است که دقیقا در این زمینه گویاست یا وقتی به صراحت می پذیریم حداکثر توفیق جامعه در دستیابی اهداف برنامه های توسعه، حداکثر ۳۰ درصد است، می توان نتیجه گرفت، سطح عقلانیت در طراحی و اجرای برنامه های توسعه در همین سطح است.

نکته مهم دیگر آنکه، باید به طور مداوم فریب کاربرد عقلانیت در امور را بسنجیم و در صورت نارسایی و نقصان، نسبت به ترمیم و تقویت ابعاد عقلانی بکوشیم، اما این بازنگری معمولا به سادگی و آسانی رخ نمی‌دهد برای حسن ختام این نوشتار و اینکه چرا معمولا با کاربرد محدود و عقلانیت و یا با عقلانیت محدود، مواجه هستیم، شایسته است به یکی از نظریه های مهم در این زمینه اشاره ای داشته باشیم.

“نظریه انتخاب عقلایی” یکی از نظریه های مهم در این زمینه است که نظریه ای بین رشته ای (جامعه شناسی، علوم سیاسی، اقتصاد، روابط بین الملل و روانشناسی است)؛ این نظریه در پی ارائه راهکار دموکراتیک رضایت بخش برای تجمیع اولویت های فردی شهروندان است و براساس درجه بندی ترجیحات افراد با دو فاکتور مطلوبیت و مفیدیت از طریق روش های ریاضی نما برای رفتار سیاسی، تلاش می کند تا پیوند جامعه شناسی و نظریه اقتصادی را رقم بزند و عملکرد ساختارهای اجتماعی براساس رفتارهای عقلایی و سودجویانه کنشگران را که متکی به انتخاب بر پایه عقلانیت کامل است تحلیل کند بنیاد این نظریه، بر این فرض استوار است که انسان دارای اختیار عقلانی است و می تواند گزینش معقول داشته باشد (اراده + نفع فردی + بیشینه سازی سود) و نهایتا باید این نظریه را عنصر و جزیی مفید در جعبه ابزار دانشمندان سیاسی ارزیابی کرد. در علم سیاست، عقلانی بودن، شامل گزینش استراتژی‌هایی است که با حداقل هزینه ممکن، حداکثر سودمندی (حصول به هدف) را به موثرترین شکل در پی داشته باشد؛ در این صورت، یک تصمیم گیرنده حکومتی خردمند کسی است که با اهداف خارجی و داخلی، منابع ملت خود را به مهمترین نحو کسب کند، پس، منظور از عقلانی بودن را تحصیل موثر اهداف و به حداکثر رساندن سودمندی می‌توان دانست، گرچه نمی توان کتمان کرد که تصمیم گیری عقلانی، همواره تحت تأثیر عوامل متعدد، مثل احساسات و عواطف، معادلات پیچیده، نظام بین المللی، باورها و ارزش های، عوامل محیطی، ساختارهای مختلف سازمانی، هزینه های بالا و متغیرهای فرهنگی قراردارد و اینجاست که بسیاری از صاحب‌نظران عقلانیت محدود را به جای عقلانیت کامل مطرح می کنند.

همچنین خالی از لطف نیست که از نظریه خردگرایی انتقادی پوپر نیز یادی بکنیم، او بر این باور است که انسان دارای عقلانیت است و می تواند مسائل خود را حل کند، اما با این حال، امکان خطا دارد و رواداری در برابر خطا، همان خردمندی او را نشان می دهد که می‌تواند از اشتباهات خود درس بگیرد.

بنابراین، همین محدودیت عقلی و کاربرد عقلانیت محدود، نیاز به بازنگری مستمر در سیاست ها را الزامی می سازد، این کار مهم است؛ زیرا عقلانیت، بی تردید خیمه و عمود سیاستگذاری عمومی است و باید به آن باور داشته و در کاربرد آن اهتمام ورزیم.

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.