تاریخ انتشار : سه شنبه 13 تیر 1402 - 8:26
کد خبر : 133666

ظهور و بروز آگاهی در انتخاب سیاسی شهروندان

ظهور و بروز آگاهی در انتخاب سیاسی شهروندان

آرمان شرق-گروه سیاست:این که شهروند بتواند با آگاهی در سرزمین جدید ماکیاولی تصمیم گیری کند مساله ای است که اهمیت پیدا می کند و بی شک این امر از ضروریات حضور و تصمیم گیری در هر جامعه ای است که باید به آن توجه شود.

ظهور و بروز آگاهی در انتخاب سیاسی شهروندان

بیژن عبدالکریمی

آرمان امروز : فلسفه و فراتر از آن آگاهی که نباید لزوما نیز به شکل فلسفه باشد، با امر سیاسی و اجتماعی نسبتی متعارض و متضاد دارد. فلسفه بالذات سیاسی و امر مرتبط با جامعه نیست اما در تعبیری دیگر فلسفه بالذات امری سیاسی و اجتماعی است. مراد از این‌که فلسفه بالذات سیاسی نیست یعنی فلسفه به دنبال کسب قدرت، دفاع از یک حزب و ورود به بازی قدرت نیست. کار فلسفه پرسش از ماهیات است و فیلسوف پدیدارشناسی است که می‌خواهد پدیدارها و واقعیت‌ها را همانگونه که هستند، ببیند. کنشگران سیاسی در معنای روزمره اما می‌‌خواهند واقعیت را به‌نحو خاصی تفسیر کنند. آنها یا خواهان حفظ وضعیتی هستند و می‌‌خواهند از جریانی، برای مثال، حکومت دفاع کنند، بنابراین تمام واقعیت‌ها را در جهت تثبیت این جریان تفسیر می‌‌کنند یا در مقابل خواهان تغییر اوضاع هستند و تمام واقعیت‌ها را از این دریچه می‌بینند تا بتوانند به قدرت حاکم ضربه بزنند.

بنابراین سیاسیون یا اراده معطوف به حفظ قدرت دارند یا اراده معطوف به کسب قدرت یا اراده معطوف به ابراز خشم و کینه نسبت به وضعیت موجود. اما اهل فلسفه چنین نیستند. نزد آنها فقط یک نقطه مطلق ولا به‌شرط وجود دارد که آنها به آن متعهدند و آن حقیقت و آگاهی است. فیلسوف‌ها می‌‌خواهند پدیدارها را همانگونه که هستند، ببینند و تفسیر کنند.

اما فلسفه بالذات امری سیاسی است، زیرا فلسفه و فیلسوف با فهم و آگاهی از انتخاب سروکار دارند و این فهم از جهان تفسیری از انسان، جامعه و سعادت انسان است و می‌کوشد به این پرسش پاسخ دهد که انسان چگونه با جهان نسبتی حقیقی‌تر پیدا می‌‌کند؟

به بیانی دیگر اکثر کنشگران سیاسی چه پوزیسیون، چه اپوزیسیون بازیگرانی هستند که به بازی سیاست می‌پردازند اما متفکران کسانی هستند که می‌‌خواهند چارچوب این زمین‌بازی را تعیین کنند.

آنها هنگامی که در ساحت فلسفه هستند، از زندگی روزمره عروج می‌‌کنند و از افق بالاتر و گسترده‌تری به مسائل نگاه می‌‌کنند.

به این معنا اهل فلسفه و نظر، با سیاست در معنای روزمره آن کاری ندارند. کار فیلسوف حل‌مشکل ترافیک و نسخه‌ اقتصادی پیچیدن نیست. فیلسوف می‌‌گوید، علم جدید در نظام معرفتی ما جایی دارد و آیا می‌توان از تجربیات علمی در این زمینه استفاده کرد یا نه؟ آیا واقعیت وجودی و تاریخی ما همچون واقعیت دیگر جوامع است یا در اینجا امر بومی اهمیت دارد و نمی‌توان برنامه‌ها را از جایی دیگر آورد، ترجمه و اعمال کرد؟

فیلسوف می‌پرسد آیا عرف می‌تواند مبنایی برای نظام معرفتی ما باشد؟ آیا امکانات تاریخی اجازه می‌‌دهد در جهان کنونی زیست‌دینی داشته باشیم؟ اینک سخن من مشخص می‌شود. فلسفه با سیاست در معنای روزمره نسبتی ندارد اما فلسفه و آگاهی عمیقا و ذاتا سیاسی است. فیلسوفی را نمی‌شناسید که به سرنوشت جامعه و انسان تعلق‌خاطر نداشته باشد و متفکری که حس تعلق به سرنوشت فرد و جامعه نداشته باشد، در اساس اهل تفکر نیست.

از این به تناقض تعبیر نکنید. من به‌خوبی آگاهم که با ظهور عقلانیت جدید و مدرنیته، زیست‌ جهان جدیدی شکل گرفته است. در این جهان بیکن در حوزه علم اعلام کرد، هدف علم نه رسیدن به حقیقت بلکه سیطره بر طبیعت است و ما نه با حقایق بلکه با چگونگی‌ها سروکار داریم و این را هدف‌گذاری علم جدید اعلام کرد.

حقیقت‌گذاری و آگاهی در حوزه اندیشه سیاسی را نیز ماکیاولی انجام داد. ماکیاولی معتقد بود فلسفه سیاسی کلاسیک دنبال تحقق آرمان‌ها، فضائل و اتوپیای ناکجاآبادی بود اما باید به روشی از تفکر دست یافت که به امر واقعی توجه داشته باشد تا واقعیت‌ها جانشین آرمان‌ها و فضیلت‌ها بشود.  بنابراین همانگونه که در علم با گزارش و توصیف واقعیت‌ها سروکار داریم و نباید ارزش‌ها را در این امر دخالت داد، باید این تفکر علمی و آگاهی در حوزه فلسفه سیاسی نیز جاری شود.

از این نظر، به‌نظر ماکیاولی باید با واقعیت‌های سیاسی نظیر شورش‌ها، جنگ‌های داخلی و مسئله امنیت مواجه شویم و براساس آنها امر سیاسی را تعریف کنیم.  ماکیاولی خود را به کریستف کلمب تشبیه می‌کرد و معتقد بود همانطور که کلمب در عرصه جغرافیا سرزمین تازه‌ای را کشف کرد، او نیز در عرصه سیاست و اخلاق، سرزمین جدیدی را کشف کرده است.

دقیقا در همین راستا آگاهی در عرصه سیاست نیز تعریف می شود. این که شهروند بتواند با آگاهی در سرزمین جدید ماکیاولی تصمیم گیری کند مساله ای است که اهمیت پیدا می کند و بی شک این امر از ضروریات حضور و تصمیم گیری در هر جامعه ای است که باید به آن توجه شود./ استاد و پژوهشگر حوزه اجتماعی

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.