پاییز فوتبال ایران!

دنیای اقتصاد: اول بیایید چند برش کوتاه از اتفاقات این هفته فوتبال باشگاهی ایران را مرور کنیم.

زیر چمن ورزشگاه جدید مس کرمان قنات پیدا شد، زمین بازی با استقلال را عوض کردند و در نهایت بازی در حالی برگزار شد که فقط هزار تماشاگر در استادیوم حضور داشتند. کیفیت تصاویر تلویزیونی هم عملا باعث شده بود مخاطبان حتی از یافتن توپ در زمین عاجز باشند.

مس رفسنجان که ابتدای فصل لوسیانو پریرا را در فهرست مازاد قرار داده بود، بار دیگر با این مهاجم ۴۰ ساله به توافق رسید و این بازیکن بلافاصله پس از افزوده شدن به فهرست، در همان بازی اول مقابل استقلال فیکس شد. یک برزیلی ۴۰ ساله، در کشوری که می‌گویند کانون استعدادهاست.

در مسابقه شمس‌آذر و ذوب‌آهن، تیم قزوینی حمله‌ای روی دروازه ذوب‌آهن انجام داد که هنوز بعد از ۲۰۰ بار تماشای صحنه آهسته آن نمی‌دانیم توپ وارد دروازه شده یا نه!

در نیمه دوم دیدار پرسپولیس برابر گل‌گهر هم بازیکن تیم سیرجانی توپی را به سمت دروازه میزبان شلیک کرد که روشن نیست از خط عبور کرده یا نه. تصاویر ناقص تلویزیونی نشان می‌دهند احتمالا توپ به‌طور کامل از خط گذشته، اما داستان هنوز ادامه دارد و پای کلی پیشکسوت و بازیکن و مدیر از تیم‌های مختلف هم به معرکه کشیده شده است.

در پایان همین بازی پرسپولیس و گل‌گهر، جام قهرمانی سوپرکاپ هم به پرسپولیس اهدا شد؛ به خاطر بازی با کدام تیم؟ هیچ تیمی! قانون منحصر‌به‌فرد سازمان لیگ این است که قهرمان همزمان لیگ و حذفی، فاتح سوپرجام هم می‌شود.

و نهایتا در انتهای مراسم اهدای همین جام کذایی هم سهیل مهدی، مسوول برگزاری مسابقات گفته است: «زیرساخت‌ها و تاسیسات ورزشگاه آزادی ایراد دارد و حتی دیدید پیشکسوتانی مثل علی پروین به‌سختی از پله‌ها پایین می‌رفتند. با توجه به شرایطی که چمن ورزشگاه آزادی دارد و همچنین حفظ امنیت جانی، شاید روزها و بازی‌های زیادی را نتوانیم در این ورزشگاه بمانیم.»

باور کنید حالا حالا می‌توانستیم این فهرست را ادامه بدهیم؛ لیستی از عجایب که تنها مربوط به یک هفته فوتبال ایران است، اما دیگر حوصله‌اش را نداریم، از نا و نفس افتاده‌ایم. از تحلیل خسته‌ایم و حالا فقط روایت می‌کنیم. این شما و این پاییز فوتبال ایران؛ فوتبالی بی‌نظم، بدون امکانات، تا خرخره فرو رفته در انواع مشکلات، بدون استعداد جدید جدی و سال‌های طولانی محروم از کسب افتخارات بزرگ. شما را نمی‌دانیم، اما ما دیری است به خزان سلام کرده‌ایم.