تاریخ انتشار : پنجشنبه 29 شهریور 1397 - 16:17
کد خبر : 40784

اتفاق بسیار تلخ برای پسر بچه مشهدی

آرمان شرق: مرد ۴۰ ساله ای که به اتهام قتل غیرعمد کودک ۴ ساله و فرار از صحنه تصادف توسط مأموران انتظامی دستگیر شد. شب بود و من سوار بر خودروی تویوتا کمری در خلوت جاده ییلاقی بر سرعت خودروام می افزودم تا این که… به گزارش آرمان شرق به نقل از رکنا ،مرد ۴۰

آرمان شرق: مرد ۴۰ ساله ای که به اتهام قتل غیرعمد کودک ۴ ساله و فرار از صحنه تصادف توسط مأموران انتظامی دستگیر شد.

شب بود و من سوار بر خودروی تویوتا کمری در خلوت جاده ییلاقی بر سرعت خودروام می افزودم تا این که…

به گزارش آرمان شرق به نقل از رکنا ،مرد ۴۰ ساله ای که به اتهام قتل غیرعمد کودک ۴ ساله و فرار  از صحنه تصادف توسط مأموران انتظامی دستگیر شده بود با بیان این که عذاب وجدان لحظه ای رهایش نمی کند درباره ماجرای مرگ پسر بچه ادامه داد: آن شب وحشتناک در مسیر جاده شاندیز – مشهد در حرکت بودم. جاده خلوت بود و هر لحظه کیلومتر شمار خودرو بالاتر می رفت که در یک لحظه سیاهی را مقابلم دیدم. پدال ترمز را فشردم ولی دیگر دیر شده بود.

خودرو به پسربچه ای حدود ۴ ساله که کنار مادربزرگش بود برخورد کرد و او نقش بر زمین شد. یک لحظه توقف کردم تا ببینم چه اتفاقی افتاده است ولی با شیون های پیرزن ترسیدم. شیطان وسوسه ام می کرد و نمی توانستم تصمیم درستی بگیرم. قسمتی از قطعات خودروام شکسته بود که ناگهان پدال گاز را فشردم و به سمت خراسان جنوبی فرار کردم. در بین راه همه فکرم نزد آن کودک بود که آیا او زنده مانده است؟

آیا او را به بیمارستان رسانده اند؟ چند بار تصمیم گرفتم تا به محل وقوع تصادف بازگردم ولی باز شیطان وسوسه ام می کرد. با خودم می گفتم در تاریکی شب کسی مرا ندیده است! هیچ کس نمی داند که من با آن کودک تصادف کرده ام. تلاش کردم تا از طریق دوستانم از وضعیت آن کودک مطلع شوم اما هیچ کس از موضوع خبری نداشت تا این که مدتی بعد مأموران انتظامی با بررسی قطعاتی که در محل تصادف افتاده بود مرا دستگیر کردند و روانه زندان  شدم. از روزی که شنیدم اگر کودک را به بیمارستان می رساندم زنده می ماند دیگر نمی توانم لحظه ای آرام و قرار داشته باشم. عذاب وجدان رهایم نمی کند و نمی توانم این رنج بزرگ را تحمل کنم. با خودم فکر می کنم اگر کسی با فرزند من این کار را می کرد چگونه می توانستم او را ببخشم! کاش می ایستادم و پسر بچه مجروح را به بیمارستان می بردم. شاید او با کمک من زنده می ماند و امروز به این عذاب تلخ گرفتار نمی شدم…

برچسب ها : ، ،

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.