آیا زمین تا سال ۲۰۵۰ نجات پیدا میکند؟
آرمان شرق-گروه جامعه:به خاطر داشته باشید، آنها میگویند که ۵۰ درصد انرژی در بریتانیا از منابع انرژی به غیر از سوختهای فسیلی تأمین میشود، کاستاریکا تقریباً ۱۰۰ درصد تجدیدپذیر است، شرکتهایی از جمله آمازون متعهد شدهاند تا سال ۲۰۵۰ کربن تولید نکنند، و اینکه چین بزرگترین تولیدکننده گازهای گلخانهای جهان، تا پیش از سال ۲۰۶۰ نیز همین قول را داده است.
آیا زمین تا سال ۲۰۵۰ نجات پیدا میکند؟
کتاب «آیندهای که بر میگزینیم» از بزرگترین بحران زمان ما، یعنی بحران آبوهوا میگوید
دکتر عمران دسترس / استاد دانشگاه
آرمان امروز – : این روزها کسی نیست که از تغییرات اقلیمی در جهان و وضعیت بحرانی آبوهوا و محیطزیست در ایران آگاه نباشد؛ تاجایی که براساس آمارها، فرسایش خاک در ایران سه برابر کلِ قاره آسیا است و با هفت برابر میانگین جهانی، رتبه اول فرسایش خاک را در دنیا به خود اختصاص داده است. براساس تحقیقات تازهای که تیم اقلیمشناسان در گروه «انتساب آبوهوای جهانی» انجام دادهاند، خشکسالی غرب آسیا عمدتا بهدلیل هوای گرمتر از معمول و تبخیر سریعتر آبِ باران است. تغییر اقلیم بهطور غیرطبیعی شرایط خشکِ طبیعی را تشدید کرده تا به یک بحران انسانی بدل شود؛ نتایج این مطالعه آیندهای نگرانکننده را برای این منطقه بهویژه ایران ترسیم میکند. در چنین شرایطی چه باید کرد؟ کتابِ «آیندهای که برمیگزینیم» یک شکافِ بزرگ اما رو به پایان در روایت آبوهوا را پُر میکند، جاییکه ناامیدی را پس میزند و به ما نشان میدهد چگونه از بحران آبوهوایی جان سالم بهدر ببریم. به اعتبارِ نویسندگانِ شناختهشده کتاب است که داستانِ خوشبینی و امیدی که آنها میگویند، داستانی سفیدرنگ یا تقلیلدهنده نیست؛ کتاب چشم بر عمقِ واقعی و وحشتناکِ بحران نمیبندد. آنها درعوض نشان میدهند که خوشبینیِ سخت و پایهای همیشه در دسترس ما است، حتی وقتی که به بحران نگاه میکنیم.
شاید بهتر از کریستیانا فیگرس و تام ریوت کارناک برای نوشتن درمورد دلایل امید در مواجهه با بحران آبوهوا وجود نداشته باشد. آنها دبیر اجرایی و استراتژیست ارشد سازمان ملل، نقش اصلی را در توافقنامه تاریخی پاریس در سال ۲۰۱۵ ایفا کردند، که بهطور گسترده بهعنوان اساسیترین گام برای جلوگیری از تغییرات آبوهوایی از زمان آغاز مذاکرات شناخته میشود. با ورود به فضای ناامیدی قطعی، آنها باهم متحد شدند تا چیزی را ایجاد کنند که به آن «چارچوب ذهنی مسری که به خِردِ جمعی منتهی میشود» میگویند. این چارچوب ذهنی است که تمرکز اصلی را در «آیندهای که برمیگزینیم» به خود اختصاص میدهد. این کتاب با ترجمه مهدی قائدی و ابراهیم محمدی از سوی امیرکبیر منتشر شده است.
در یکی از بهترین بخشهای کتاب، نویسندگان دو سبک روایی متضاد را ارائه میدهند: در ابتدا بخشی ترسناک و هشداردهنده، و سپس بُعدی امیدوارکننده. اصطکاک بین این دو فصل به خوبی کار میکند تا بر یک نکته کلیدی تأکید کند که ما هنوز – هرچند به سختی – درون یک پنجره زمانی هستیم که در آن اختیار نسبی بر آبوهوای خود را داریم.
اول پرترهای از دنیای ۲۰۵۰ است که در آن ما نتوانستهایم انتشار جهانی را متوقف کنیم. این به آن معنا است که ما در مسیر گرمایش ۳ یا ۴ درجهای فراتر از سطوح پیش از صنعت هستیم. در این دنیا، «اولین چیزی که به شما ضربه میزند هوا است.» هوا گرم و سنگین است و «بهنظر میرسد سرفههای شما هرگز ناپدید نمیشود.» با اشباع کربنیِ جهان که کاملاً ویرانکننده است، نقطه اوج گرمایش درحال رخدادن است. کشورهای سرتاسر جهان متحمل «تخریبهای وحشیانه زیرساختها» میشوند. هر روز به دلیل بالاآمدن آبها، «بخش جدیدی از جهان باید به مناطق بالاتر تخلیه شود. برخی از شهرها در آستانه بیابانزایی هستند.» از زمانی که نوارِ استوایی تا حد زیادی غیرقابل سکونت شد، مهاجرتهای انبوه همهجا قابل مشاهده است. در همهجا «احساس فقدان بیپایان، گناه غیرقابل تحمل و رنجش شدید نسبت به نسلهای قبلی که برای دفع این فاجعه غیرقابل توقف، فعالیت لازم را انجام ندادهاند» وجود دارد. در این دو بخش، یک انعکاس هیجانانگیز درباره وضعیت اسفناک آبوهوای امروزی نشان داده میشود: یعنی داستانهای عذاب و نشانههایی از جهانی که علم میگوید ما اکنون به آن مقید هستیم. و البته داستانی است که قابل تکرار است. اما دقیقا در همین مرحله است که کتاب «آیندهای که برمیگزینیم» یک مانور بسیار مهم را انجام میدهد و یک نگاه بسیار متفاوت به سال ۲۰۵۰ میاندازد.
در فصلهای بعدی، پرترهای از جهانی مییابیم که در آن همه ما کارهایی را که باید انجام میدادیم به ترتیب انجام میدهیم. در بسیاری از جاها، «احساس عمیقی شبیه قدمزدن در جنگل به ما دست میدهد.» این به دلیل کاهش شدید آلودگی هوا، پروژههای عظیم بازگردانی و «تصویرسازی مجدد کامل شهرها» است. با جزییاتی جذاب، «هیجان و نوآوری در زمینه اقتصاد و رویکردش نسبت به آبوهوای جدید» را مستند میکند که در آن ما دیگر با بیاحتیاطی سوختهای فسیلی را نمیسوزانیم، و در آن از طریق انرژیهای تجدیدپذیر میلیونها شغل و انرژی فراوان ایجاد می کنیم. نویسندگان میگویند: «انتقال گسترده به انرژیهای تجدیدپذیر گاهی ناخوشایند بود، اما ما درنهایت آن گذار را به همان شکلی که بود دیدیم – فرصتی وسوسهانگیز برای تجسم مجدد نحوه زندگی و تعامل با سیاره. هنگامی که زنگ خطر در سال ۲۰۲۰ به صدا درآمد… متوجه شدیم که از مصرف بیش از حد رنج میبریم. اما بشریت به اندازهای که خود را باور داشت محکوم به فنا بود. غلبه بر این باور میراث واقعی ما بود.»
ممکن است به شدت باور کنیم که برای تغییر مسیر خیلی دیر شده است. اما به یاد داشته باشید، نویسندگان میگویند، «هر گونه کاهش در تغییر آبوهوا، بارِ روانی آینده را کاهش میدهد.» ممکن است احساس کنیم که نگاهکردن به آن بسیار افسردهکننده است. نویسندگان میگویند که باید به خود یادآوری کنیم که «بسیج برای تغییر نسل میتواند هیجانانگیز باشد»، آنگاه که ما «همواره اینجا روی این سیاره هستیم»، زمانی که هنوز میتوانیم مسیر خود را تغییر دهیم. یا ممکن است به عدم امکان کاهش وابستگی جامعه به سوختهای فسیلی متقاعد شویم. اما به خاطر داشته باشید، آنها میگویند که ۵۰ درصد انرژی در بریتانیا از منابع انرژی به غیر از سوختهای فسیلی تأمین میشود، کاستاریکا تقریباً ۱۰۰ درصد تجدیدپذیر است، شرکتهایی از جمله آمازون متعهد شدهاند تا سال ۲۰۵۰ کربن تولید نکنند، و اینکه چین بزرگترین تولیدکننده گازهای گلخانهای جهان، تا پیش از سال ۲۰۶۰ نیز همین قول را داده است. ما ممکن است بر این باور باشیم که تغییر موج بیتفاوتی عمومی غیرممکن است. بااینحال، نظرسنجیها نشان میدهد که اکثریت مردم اکنون میدانند که بحران آبوهوا یکی از مسائل تعیینکننده زمان ما است.
چنین نگرش هیجانانگیز و احیاکنندهای است که کریستیانا فیگرس و تام ریوت کارناک در آیندهای که ما انتخاب میکنیم ارائه میدهند. این روایتی از امید است که در داستانسرایی اقلیم مورد توجه قرار نمیگیرد. بااینحال، کتاب پیش رو هرگز اجازه نمیدهد که این خوشبینی زیانهای واقعی و غمانگیز آنتروپوسین را تحتالشعاع قرار دهد، و همچنین این داستان را بدون فوریت موردنیاز بیان نمیکند. این کتاب برای هر کسی است که میخواهد تا زمانی که کتاب را میبندد، بدون اینکه در چالههای آشنای ناامیدی بیفتد، به طور معناداری با بزرگترین بحران زمان ما درگیر شود و درعوض میل شدید برای شرکت در کنشِ معنادار را بیدار کند؛ به ویژه برای ایرانِ بزرگِ ما، که با چالشها و ابرچالشهای محیطزیستی روبهرو است.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰