تاریخ انتشار : چهارشنبه 20 مرداد 1400 - 15:35
کد خبر : 75695

پشت‌پرده تحریم‌های آمریکا

پشت‌پرده تحریم‌های آمریکا

آرمان شرق-بر اساس رویکرد جدید دولت آمریکا: بایستی به تحریم‌ها علیه ایران خاتمه داد، بار دیگر تعهد خود را به دیپلماسی و گفتگو اعلام کرد، و روند تهدیدات نظامی علیه ایران را نیز متوقف ساخت. برای دستیابی به این هدف و برای اتخاذ یک رویکرد صلح آمیزتر در رابطه با روابط ایران و آمریکا، بایستی ریشه‌های قدیمی و کهنه نژادپرستی را که بنیان‌های وضعیت موجود و نوع رویکرد دولت آمریکا به ایران را شکل داده اند، خشکاند و از بین برد

شاید غیرانسانی‌ترین و نژادپرستانه‌ترین جنبه از سیاست آمریکا علیه ایران، مربوط به بخش تحریم‌ها علیه تهران باشد. ساختار تحریم‌های آمریکا علیه ایران که حتی در مورادی از سوی نزدیکترین متحدان آمریکا نیز نکوهش شده، عملا با هدف فلج کردن تک تکِ ایرانیان طراحی شده و سعی دارد موجب ایجاد گرسنگی، عدم دسترسی به دارو و امکانات پزشکی، و ایجاد فقر و بدبختی گسترده در ایران شود.
“نشریه نیوزویک” در گزارشی، “نژادپرستی” را عمده‌ترین محرک در شکل دهی به سیاست خارجی دولت آمریکا در رابطه با ایران دانسته و خواستار تغییر این رویکرد از جانب دولتمردان و سیاستگذاران این کشور شده است. رویکردی که صرفا امنیت و زندگی مردم ایران را هدف قرار داده و می‌دهد.

نیوزویک در این رابطه می‌نویسد: «هنگامی که سناتور “لیندسی گراهام” در اظهارنظری، ایرانیان را ذاتا غیرقابل اعتماد توصیف کرد، این مساله حقیقتا ناراحت کننده بود با این حل، چندان هم نباید از آن شگفت شده شد. سناتور “تِد لیو” نیز در موضع گیری ضدایرانی گفته بود که ایرانیان باید در برابر ویروس کرونا رها شوند و جان دهند. این موضع گیری، حقیقتا مساله‌ای دیگر بود که به هیچ عنوان قابل پذیرش نیست.
بسیاری از افرادی که در آمریکا زندگی می‌کنند، کاملا با رویه‌های نژادپرستانه‌ای که به طور روزانه در جریان زندگی در آمریکا بایستی با آن‌ها رو به رو شد، آشنایی دارند. با این حال، عمده بحث‌ها و گفتگو‌های علمی که در مورد نژادپرستی در آمریکا مطرح می‌شوند، عمدتا ماهیتی ملی دارند و در مرز‌های ایالات متحده محصور شده‌اند و متاسفانه ورای مرز‌های این کشور، به این مساله پرداخته نشده است.

به گزارش فرارو، همزمان با تلاش‌های ایران و آمریکا در زمینه احیای برجام که اگر به واقعیت ختم شود، تا حد زیادی می‌تواند بهبود روابط دو طرف را به دنبال داشته باشد، زمان آن رسیده تا ما در آمریکا به بررسی این نکته بپردازیم که چگونه مولفه “نژاد پرستی”، سیاست خارجی آمریکا در مورد ایران را تحت تاثیر قرار می‌دهد؟

بی احترامی و بی توجهی ایالات متحده آمریکا به زندگی روزمره مردم ایران، حداقل به سال ۱۹۵۳ و نقش موثر آمریکا در سرنگونی دولت دموکراتیک و مردمی “دکتر محمد مصدق” در ایران باز می‌گردد. پس از این کودتا، آمریکا زمینه را برای استقرار مجدد “محمد رضا شاه پهلوی”، به عنوان یک دیکتاتور خشن در ایران فراهم کرد. امری که در نهایت با اعتراضات گسترده مردمی به وی، منجر به وقوع انقلاب اسلامی در سال ۱۹۷۸ و خلع محمد‌رضا‌شاه از قدرت شد. در دهه ۱۹۸۰ میلادی، آمریکا قویا به حمایت سیاسی و تسلیح نظامی “صدام حسین” در جنگ ایران و عراق پرداخت. در هر دو مورد، جان و زندگی ایرانی ها، عملا گروگانِ کسب قدرت بیشتر در عرصه بین المللی از جانب کشوری نظیر آمریکا بوده است.

رابطه متقابل و همزیستی میان نژادپرستی در داخل آمریکا و نظامی گری آن در خارج از این کشور، در سال ۲۰۰۱ میلادی بیش از پیش آشکار شد. شاید اولین باری که شهروندان ایرانی-آمریکایی مستقر در آمریکا احساس کردند که به خارج از آمریکا و نه این کشور که سال‌ها در آن زندگی کرده اند تعلق دارند، مربوط به دوران پس از وقوع حادثه ۱۱ سپتامبر بود. در شرایطی که در آن زمان، سیاستمداران آمریکایی بر طبل جنگ می‌کوبیدند و صحبت از “محور شرارت” می‌کردند، آن‌ها عملا نژادپرستی پیشه کردند و به افرادی نظیر ایرانی-آمریکایی‌ها که در آمریکا زندگی می‌کردند فهماندند که زین پس، آن‌ها اهدافی سیار در خاک آمریکا هستند (اهدافی جهت ابراز خشونت افراد و گروه‌های افراطی به آن ها). در این چهارچوب، دقیقا شبیه به حملات توام با نفرت که در شرایط کنونی علیه آسیایی-آمریکایی‌ها در آمریکا انجام می‌شوند (به علت مقصر دانستن آن‌ها در بحث شیوع ویروس کرونا)، حملات علیه مسلمانان و افرادی که ریشه‌های خاورمیانه‌ای داشتند و در خاک آمریکا ساکن بودند، به نحو قابل توجهی افزایش پیدا کرد.

در سال‌های پس از آن نیز (پس از وقوع حادثه ۱۱ سپتامبر)، حدودا چهار میلیون نفر از شهروندان منطقه خاورمیانه، به دلیل جنگ‌هایی که ایالات متحده آمریکا در این منطقه به راه انداخت، جان خود را از دست دادند.

در شرایطی که ایران تاکنون هدف حمله تمام عیار نظامی آمریکا قرار نگرفته، با این حال، این کشور عمیقا تحت تاثیرِ نظامی گری آمریما در در عصر پسایازده سپتامبر و تبعات آن قرار گرفته است. ایران در طول سال‌های اخیر هدفِ: ترور‌های غیرقانونی، تهدیدات نظامی، ممانعت از ورود اتباع این کشور به خاک آمریکا، تهدید به انجام جنگ تمام عیار نظامی علیه آن، و دیگر تاکتیک‌هایی قرار گرفته که به طور خلاصه می‌توان آن‌ها را در چهارچوب کارزار فشار حداکثری دولت آمریکا علیه ایران ارزیابی کرد. البته که این رویکرد‌های دولت آمریکا، با اثربخشی چندانی بر نظام سیاسی ایران همراه نبوده اند (نتوانسته اند آن را به زانو درآورند) و صرفا جان و زندگی روزمره ایرانی‌ها را نشانه گرفته اند.

شاید غیرانسانی‌ترین و نژادپرستانه‌ترین جنبه از سیاست آمریکا علیه ایران، مربوط به بخش تحریم‌ها علیه تهران باشد. ساختار تحریم‌های آمریکا علیه ایران که حتی در مورادی از سوی نزدیکترین متحدان آمریکا نیز نکوهش شده، عملا با هدف فلج کردن تک تکِ ایرانیان طراحی شده و سعی دارد موجب ایجاد گرسنگی، عدم دسترسی به دارو و امکانات پزشکی، و ایجاد فقر و بدبختی گسترده در ایران شود.

حتی در بحبوحه پاندمی ویروس کرونا و در شرایطی که ایران قویا به کمک‌های پزشکی و دارویی جهت مقابله با شیوع ویروس کرونا نیاز داشت، تحریم‌های آمریکا علیه ایران، همچنان به قوت خود باقی ماندند. حتی اگر ایرانی‌-آمریکایی‌ها قصد داشتند تا برای مردم ایران کمک ارسال کنند نیز به دلیل نقض قوانین ایالات متحده آمریکا، با خطر محاکمه قضایی و زندان رو به رو بودند. تمامی فشار‌هایی که آمریکا در سال‌های اخیر علیه ایران اعمال کرده، به طور مستقیم مردم این کشور را هدف گرفته اند. چطور می‌توان از حمایت از مردم ایران سخن گفت و در عین حال، دستورکار اصلی سیاست خارجی دولت آمریکا در رابطه با ایران را بر اساس “کارزار فشار حداکثری” تعریف کرد؟

سال ۲۰۱۵، دولت آمریکا به ریاست جمهوری “باراک اوباما” که نخستین رئیس جمهور غیر سفید پوست آمریکا بود، توافق هسته‌ای با ایران را امضا کرد. توافقی که حاصل مدت‌ها مذاکرات دیپلماتیک بود و در ازای لغو برخی تحریم‌ها علیه تهران، امتیارات اقتصادی را برای این کشور درنظر می‌گرفت. این توافق در نوع خود، گفتگو و مذاکره با ایران را جایگزین دشمنی و خصومت ورزی کرد. با یان حال، رویکرد دولت ترامپ در رابطه با ایران که کاملا تهاجمی بود، عملا موجب خروج دولت آمریکا از توافق برجام و تشدید فضای تنش و بحران میان تهران و واشنگتن شد.

در شرایط فعلی، رئیس جمهور “بایدن” این شانس و فرصت را دارد تا قطار را به ریل اصلی و درست خود بازگرداند. اگر بایدن بتواند بر افرادی از حزب خود و همچنین حزب جمهور‌خواه که طرفدار نوعی برخوردی با ایران شبیه به آنچه ترامپ به نمایش گذاشت، هستند غلبه کند و به توافق برجام بازگردد، این مساله می‌تواند شروع خوبی در ایجاد بهبود در روابط ایران و آمریکا بر پایه فهم و درک مشترک باشد. البته که این مساله باید صرفا به مثابه یک شروعِ خوب نگریسته شود و همچنان راه درازی در پیش است.

ایالات متحده آمریکا پس از دهه‌ها جنگ طلبی و تنش زایی، تجاوز، و انجام دادن رویه‌های غیرانسانی و غیرقانونی، اکنون باید رویکردی کاملا متمایز و جدید را در مورد ایران به نمایش بگذارد. این بدان معناست که بر اساس رویکرد جدید دولت آمریکا: بایستی به تحریم‌ها علیه ایران خاتمه داد، بار دیگر تعهد خود را به دیپلماسی و گفتگو اعلام کرد، و روند تهدیدات نظامی علیه ایران را نیز متوقف ساخت. برای دستیابی به این هدف و برای اتخاذ یک رویکرد صلح آمیزتر در رابطه با روابط ایران و آمریکا، بایستی ریشه‌های قدیمی و کهنه نژادپرستی را که بنیان‌های وضعیت موجود و نوع رویکرد دولت آمریکا به ایران را شکل داده اند، خشکاند و از بین برد».

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.