تاریخ انتشار : شنبه 1 مرداد 1401 - 9:30
کد خبر : 108153

نگاه به شرق؛ نتیجه اجبار ناخواسته

نگاه به شرق؛ نتیجه اجبار ناخواسته

آرمان شرق-گروه بین الملل:اکنون مساله این است که تا چه اندازه می‌توان راهبرد سیاست خارجی دولت سیزدهم را در قالب سیاست «شرق‌گرایی» مورد خوانش قرار داد؟ آیا از اساس به کار بردن اصطلاح «نگاه به شرق» برای تحلیل سیاست خارجی دولت رئیسی موضوعیت دارد؟ در سطحی دیگر، مساله مهم این است که آیا سیاست «نگاه به شرق« به معنای گذار از اصل «نه شرقی، نه غربی» است؟

آرمان شرق-گروه بین الملل:اکنون مساله این است که تا چه اندازه می‌توان راهبرد سیاست خارجی دولت سیزدهم را در قالب سیاست «شرق‌گرایی» مورد خوانش قرار داد؟ آیا از اساس به کار بردن اصطلاح «نگاه به شرق» برای تحلیل سیاست خارجی دولت رئیسی موضوعیت دارد؟ در سطحی دیگر، مساله مهم این است که آیا سیاست «نگاه به شرق« به معنای گذار از اصل «نه شرقی، نه غربی» است؟

نگاه به شرق؛ نتیجه اجبار ناخواسته

روزنامه آرمان امروز نوشت: شعار «نه شرقی، نه غربی» در سال‌های اولیه بعد از انقلاب، اصل خدشه‌ناپذیر و البته راهنمای سیاست خارجی ایران بود که در فضای دوقطبی نظام جهانی در عصر جنگ سرد در معنای نفی سلطه دو بلوک شرق (کمونیستی) به رهبری اتحاد جماهیر شوروی و بلوک غرب (سرمایه‌داری) به رهبری ایالات متحده آمریکا به کار گرفته می‌شد. این شعار که بر سردر وزارت خارجه کشورمان حک شده، با وجود فروپاشی بلوک شرق در سال ۱۹۹۱ (۱۳۷۲) با چالش‌هایی جدی در تعریف شاخص‌ها برای بازخوانی نظم جدید سیاست بین‌الملل مواجه شد. در واقع، در مقطع جدید شعار «نه شرقی، نه غربی» در معنای کلاسیک آن یعنی حفظ استقلال در برابر نظام دوقطبی فاقد موضوعیت و مصداقیت شد.
مقتضیات بعد از پایان جنگ سرد ایجاب می‌کرد که کارگزاران حوزه سیاست خارجی مولفه‌ها و خوانشی جدید را از شعار «نه شرقی، نه غربی» ارائه دهند. در همین چارچوب دو رویکرد اصلی در سطح کلان شکل گرفت؛ یک گروه بر این باور بودند که ایران برای حفظ منافع ملی و کسب پیشرفت‌های اقتصادی نیازمند بازنگری در روابط مخدوش شده با غرب است اما گروه دیگر، بر این باور بودند که می‌بایست سیاست دوری‌گزینی از غرب و نزدیکی به قدرت‌های شرقی در دستور کار قرار بگیرد.
این دو رویکرد بتدریج در محافل رسانه‌ای و آکادمیک به عنوان سیاست‌های «نگاه به شرق» و «نگاه به غرب» رواج پیدا کردند و بر رویکرد سیاست خارجی دولت‌های روی کار آمده بعد از دولت ششم اطلاق می‌شدند. با این تفاسیر، در یک سال گذشته راهبرد «نگاه به شرق» بیش از هر زمان دیگری از سوی محافل رسانه‌ای و ناظران سیاسی پیرامون سیاست خارجی دولت سیزدهم به کار برده می‌شود.
به ویژه پس از سفر اخیر ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه به تهران در روز سه‌شنبه (۲۸ تیر ماه) از غالب شدن رویکرد نگاه به شرق بر سیاست خارجی دولت سید ابرهیم رئیسی سخن به میان می‌آید، اما اکنون مساله این است که تا چه اندازه می‌توان راهبرد سیاست خارجی دولت سیزدهم را در قالب سیاست «شرق‌گرایی» مورد خوانش قرار داد؟ آیا از اساس به کار بردن اصطلاح «نگاه به شرق» برای تحلیل سیاست خارجی دولت رئیسی موضوعیت دارد؟ در سطحی دیگر، مساله مهم این است که آیا سیاست «نگاه به شرق« به معنای گذار از اصل «نه شرقی، نه غربی» است؟ در راستای پاسخ‌گویی به این مسائل «آرمان امروز» دیدگاهها و تحلیل چهار کارشناس حوزه سیاست خارجی و مسائل بین‌الملل را بررسی کرده است.

  فواد ایزدی: سیاست نگاه به شرق به مـعنای سلطه شرق (روسـیه) بر ایران نیست و در راستای مــنافع ملی کلان قابل تفسیر است
فواد ایزدی، کارشناس مسائل بین‌الملل بر این باور است که طی ۲۰۰ سال گذشته نخبگان سیاسی ایرانی همواره به سوی غرب گرایش داشته‌اند. رسوخ پیدا کردن فرهنگ غربی درلایه‌های مختلف جامعه به دو صورت طبیعی و برنامه‌ریزی شده در ایران یک واقعیت غیرقابل انکار است. به ویژه روند برنامه‌ریزی شده از خارج طی سال‌های بعد از انقلاب شدت گرفته است. بر خلاف روند غرب‌گرایی، در ارتباط با شرق هیچ‌گاه شاهد چنین رویه‌ای نبوده و نیستیم. در گذشته برخی گرایش ها را در حمایت از بلوک کمونیستی و جریان‌های فکری چپ بوده‌ایم که البته هیچ‌گاه به شدت و گستره غرب‌گرایی در کشور نبوده است؛ لذا می‌توان با قاطعیت اظهار داشت در هیچ مقطع تاریخی‌ای شاهد موازنه میان غرب‌گرایی و شرق گرایی در کشور نبوده‌ایم.
این استاد دانشگاه در ادامه تصریح کرد: «بعد از وقوع انقلاب ۱۳۵۷ شعار «نه شرقی، نه غربی» مطرح شد که معنای آن مخالفت با سلطه بلوک شرق (شوروی)، علاوه بر بلوک غرب (آمریکا) بود. در اساس این رویه را می‌توان متعلق به گذشته دانست اما اکنون در داخل عده‌ای این شبهه را مطرح می‌کنند که کشور به سوی سیاست شرق‌گرایی گرایش پیدا کرده است. در تحلیل این ادعا می‌بایست اظهار داشت که طرح شبهه شرق‌گرایی مبنایی واقعی نداشته و آن‌چه که اکنون و در گذشته در جریان بوده، روابط با کشورهای شرقی است و نه شرق‌گرایی. در همان سال‌هایی ابتدایی انقلاب نیز تحت رهبری امام خمینی (ره) ایران با کشورهای غربی همانند آلمان غربی ارتباطاتی در زمینه اقتصادی داشت اما این امر به معنای غرب گرایی نبود.»
وی افزود: «در مقطع کنونی نیز اگر کسانی از گذار کشور از شعار نه شرقی، نه غربی سخن به میان می‌آوردند، به نوعی دچار مغلطه می‌شوند. این شعار به معنای عدم پذیرش سلطه بود و نه عدم ارتباط داشتن با جهان شرق و غرب. اینکه ایران خواهان داشتن ارتباط منطقی و عادی با غرب در قالب برجام و… بوده اما غربی‌ها در قالب خروج از برجام و عدم وفای به عهد در ارجای توافقات از آن سر باز زده‌اند، نمی‌تواند به ابزاری برای متهم کردن دولت سیزدهم به شرق‌گرایی تفسیر شود.»
ایزدی در ادامه اظهارات خود به آرمان امروز گفت: «در تمامی سال‌های بعد از دولت مرحوم هاشمی رفسنجانی، در دولت‌های اصلاحات، احمدی‌نژاد و روحانی رویکرد نزدیکی و تنش‌زدایی با غرب رویکرد غالب بر سیاست خارجی کشورمان بوده است. حال مساله این است که ثمره این تلاش‌های بیش از ۳۰ ساله برای نزدیکی به غرب، ممانعت و مخالفت آن‌ها با عادی‌سازی مناسبات بوده است. واقعیت این است که فارغ از تحریم‌های گسترده، خروج از برجام و عدم اجرای تعهدات ثمره دیگری را شاهد نبوده‌ایم.»
این کارشناس مسائل بین‌الملل در پایان تاکید کرد: «اطلاق رویکرد نگاه به شرق بر سیاست خارجی دولت سیزدهم در معنای شرق گرایی صحیح نیست؛ چرا که در نتیجه ستیزه‌جویی و کارشکنی غرب با عادی‌سازی مناسبات با ایران، دولت رئیسی به وضوح اصل حراست از منافع ملی بر مبنای نزدیک و گسترش مناسبات با بازیگرانی متمایل به همکاری با تهران را در دستور کار قرار داده است. به معنای دقیق‌تر، آن‌چه که در دولت سیزدهم اتفاق افتاده همکاری با کشورها یا بازیگرانی است که آن‌ها نیز متمایل به گسترش روابط هستند. در واقع، نمی‌توان بر غربی‌هایی که حاضر به وفای به عهد در توافقنامه برجام یا فروش هواپیماهای بوئینگ به ایران نیستند، اراده خود را تحمیل کرد. منافع ملی ما بر این مبنا قابل تامین است که هر کشوری اعم از چین، روسیه، آلمان، فرانسه و … خواهان همکاری باشند، با آن‌ها سیاست نزدیکی مناسبات در پیش گرفته شود. بنابراین می‌بایست هوشیار بود که در دوگانه‌سازی افرادی همچون رابرت مالی مبنی بر انتخاب ایران از میان احیای برجام و نزدیکی به روسیه گرفتار نشویم.»

  علی بیگدلی: شرق‌گرایی در دولت سیزدهم یک اشتباه استراتژیک بوده و بر خلاف منافع ملی ایران است
علــی بــیــگدلی، کارشنــاس مــسائــل بین‌الملل در ارتبــاط با سیاست «نگاه به شرق» در دولت سیزدهم بر این باور است، از اوایل انقلاب نزدیکی ایران به شرق و تنفر از غرب یک واقعیت بوده که همواره در پیش گرفته شده و در دولت سید ابراهیم رئیسی این روند تشدید شده است. اما با توجه به پیشینه کنش‌های روس‌ها در دو عصر تزاری و اتحاد جماهیر شوری، این رویکرد را تا حدودی زیاد اشتباه ارزیابی کرد. روس‌ها همواره دو رویکرد تجاوزگری و تزویرگری (عدم پایبندی بر عهد) را در مناسبات با ایران اعمال کرده‌اند. نمود بارز این روند را می‌توان در جریان حمله نظامی اخیر روسیه به اوکراین مشاهده کرد که چگونه تجاوزگری و تزویر در سیاست خارجی مسکو ادامه دارد.»
وی افزد: «در معطوف کردن استراتژی سیاست خارجی کشور به «نگاه به شرق» باید توجه داشت روسیه توانایی پاسخ‌گویی به نیازمندی‌های اقتصادی ایران را ندارد. اگر چه گفته شده که پوتین سرمایه‌گذاری ۴۰ میلیارد دلاری بر روی منابع انرژی ایران را هدف‌گذاری کرده اما باید بدعهدی روس‌ها در پروژه‌های اجرایی مختلف همانند نطنز و نیز تعلل در ارسال سامانه دفاع موشکی اس ۳۰۰ و… را به یاد آورد. واقعیت امر این است که با سفر پوتین به تهران می‌توان پایان یافته بودن برجام را تایید کرد. در این میان، تحلیل زبان بدن پوتین بسیار قابل تامل است؛ او در گذشته با جدیتی ویژه در تهران حاضر می‌شد اما در سفر اخیر، با لبخندهای شادکامانه چنان نشان داد که گویا به خانه خود آمده و در میانه تنگنا و انزوای سیاسی گرفتار شده در نتیجه آغاز جنگ علیه اوکراین، یک متحد بزرگ را برای خود یافته است.»
این کارشناس مسائل بین‌الملل در بخشی دیگر از اظهارات خود تاکید کرد: «نباید به امضای توافق‌نامه با روس‌ها چندان مطمئن بود. روس‌ها از گذشته تا کنون نشان داده‌اند که هیچگاه با منافع ملی ایران همراهی نداشته و نباید خصومت با غرب را به ابزاری برای شرق‌گرایی و افتادن به دامان مسکو تبدیل شود. حال باید به دولت سیزدهم گفت، حتی نزدیکی به کشورهای آسیای میانه که اکثرا دست‌نشانده روسیه نیز هستند، تا چه اندازه می‌تواند در بهبود وضعیت اقتصاد بحران‌زده ایران تاثیر داشته باشد؟ اساسا این کشورها و روسیه فاقد توانمندی و سخاوتمندی لازم برای احیای اقتصادی ایران برخوردار هستند. ایران برای بازسازی صنعت نفت به ۲۰۰ میلیارد دلار سرمایه‌گذاری زیرساختی نیاز دارد که این رقم خارج از توان و ظرفیت تمامی قدرت‌ها و کشورهای شرقی اعم روسیه، چین و … است.»
بیگدلی در پایان تاکید کرد: «دفاع از منافع ملی یگانه اصل حاکم بر سیاست خارجی ایران است و نباید این امر در راستای اهداف و خواسته‌های فردی قرار بگیرد. توجه به این گزاره ضروری است که نه روسیه و نه چین توانایی و رغبت عمیقی به ارتقای سطح کیفت اقتصادی و صنعتی ایران نداشته و ندارند. این قدرت‌ها فاقد توانمندی و انگیزه لازم برای همکاری عمیق با ایران هستند و در سوی مقابل بدون برجام هیچ گونه تحول بزرگی در اقتصاد و وضعیت کشور اتفاق نخواهد افتاد.»

  حسن بهشتی‌پور: سیاست نگاه به شرق نتیجه اجبار ناشی از طرد ایران از سوی غربی‌ها است
حسن بهشتی پور، کارشناس مسائل روسیه، در ارتباط با سیاست نگاه به شرق در سیاست خارجی دولت سیزدهم بر این باور است که یکی از گرفتاری‌های بزرگ حوزه سیاست خارجی، بازی کردن نادرست با مفاهیم است. شعار نه شرقی، نه غربی در سال‌های ابتدایی انقلاب به معنای نفی سلطه دو بلوک کمونیستی و سرمایه‌داری بود. این شعار به معنای تفکیک جغرافیایی بازیگران و نفی ارتباط داشتن با دیگر کشورها نبود. بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی که بلوک شرق دچار فروپاشی شد، عملا این شعار مفهوم خود را از دست داد. در تفسیر نظم جهانی بعد از ۱۹۹۱ اصطلاحاتی همانند نظام تک قطبی، چند قطبی یا حتی بی‌قطبی برای تفسیر وضعیت جدید مطرح شدند؛ حال با پذیرش هر یک از این اصطلاحات سیاست «نگاه به شرق» در معنای نزدیک به کشورهایی همانند روسیه و چین و دوری از آمریکا اشتباهی بزرگ است. هر چند حسین امیرعبداللهیان در یکی از مصاحبه‌های خود تلاش کرد که سیاست نگاه به شرق را در قالب «نگاه آسیایی» مورد تفسیر قرار دهد. یعنی اولویت سیاست خارجی کشور بر گسترش مناسبات با کشورهای آسیایی است اما یان به معنای عدم ارتباط با دیگر حوزه‌های جهان نیست.»
وی افزود: «با فرض پذیرش هر یک از دو دیدگاه نزدیکی به کشورهای آسیایی یا نزدیکی به روسیه و چین به طور خاص، توجه به این امر ضروی است که چنین روندی نتیجه طرد ایران از سوی کشورهای غربی بوده است. نفس رابطه داشتن به معنای پذیرش سلطه نیست؛ چنین ذهنیت غلطی از ابتدای انقلاب تا کنون مطرح بوده که رابطه موجب سلطه می‌شود. تهران به دلیل تحریم‌ها و خروج آمریکا از برجام، از دوران دولت دوازدهم (دور دوم روحانی) سیاست نزدیکی به قدرت‌های شرقی را در پیش گرفته اما این بدین معنا نیست که همکاری با دیگر کشورهای در حوزه اروپا یا آمریکای جنوبی به بوته فراموشی سپرده شود. در مجموع، سیاست نگاه به شرق را می‌توان راهبرد نزدیکی و گسترش همکاری ایران با کشورهای چین، روسیه و هند در وضعیتی دانست که امکان نزدیکی و گسترش همکاری با غرب وجود نداشته است.»
بهشتی‌پور، در پایان تصریح کرد: «قاعده اصلی حاکم بر سیاست خارجی و روابط بین‌الملل، عدم داشتن دوستان و دشمنان دائمی و پیروی از منافع دائمی است. در  مقطع کنونی نیز دوگانه‌ای تحت عنوان اینکه ایران باید میان برجام (غرب) یا روسیه یکی را برگزیند، دوگانه‌ای فاقد مشروعیت بوده و نباید در فضای داخلی نیز چنین رویکردی از سوی ناظران سیاسی و رسانه‌ها در دستور کار قرار بگیرد.»

 حسن هانی‌زاده: نگاه به شرق دولت سیزدهم، انتخاب میان بد و بدتر است؛ بدعهدی غربی‌ها راهی جز نزدیکی به روسیه و چین را برای ایران باقی نگذاشته است
حسن هـــانی‌زاده کارشنـــاس مـــسائل بین‌الملل، در ارتباط با آن‌چه که تحت عنوان سیاست نگاه به شرق در ارتباط با سیاست خارجی دولت سیزدهم مورد اطلاق قرار می‌گیرد، به خبرنگار آرمان امروز گرفت: «طی دهه‌های گذشته، دولت‌های مختلف ایران راهبرد تعامل سازنده و مثبت با غربی‌ها را در دستور کار قرار دادند اما آن‌چه که در نهایت اتفاق افتاد خروج آمریکا از بزرگ‌ترین توافق‌نامه تاریخ انقلاب با غربی‌ها، یعنی برجام بود. اعمال تحریم‌های گسترده و خروج از برجام، اثبات کرد که غربی‌ها نسبت به تعهدات خود پایبند نیستند و همین امر موجب شد که بتدریج نگاه سیاست خارجی کشورمان از غرب به سوی شرق چرخش پیدا کند.» وی افزود: «اکنون در دولت سیزدهم با توجه به اینکه مذاکرات وین عملا به نقطه بن‌بست رسیده و خروجی قابل قبولی نداشته، استراتژی دستگاه دیپلماسی به سمت نگاه به شرق سوق پیدا کرده است. در همین راستا شاهد هستیم که ایران در چند ماه گذشته به کانون سفرهای منطقه‌ای بازیگران آسیایی و قدرت‌های شرقی همانند روسیه و ترکیه تبدیل شده است. نشست اخیر روسای جمهور ترکیه، ایران و روسیه در تهران، نمود بارز این رویه است که قطبی جدید از ائتلاف در برابر غربی‌ها در شرق در حال ظهور است.» این کارشناس مسائل بین‌الملل در بخشی دیگر از گفته‌های خود تاکید کرد: «انتخاب ایران در حوزه اتخاذ سیاست نگاه به شرق، انتخاب میان خوب و خوب‌تر نیست بلکه انتخاب میان بد و بدتر است؛ بدین معنا که تهران در نتیجه کارشکنی‌های غرب، چاره‌ای جز نزدیک و گسترش مناسبات با روسیه و چین ندارد. در وضعیت کنونی توپ در زمین اروپا و آمریکا است؛ زیرا ایران در گذشته تعهد خود را به برجام نشان داده است. با این اوصاف، باید توجه داشت که همچنان منافع ملی ایران در راستای تعامل سازنده برای احیای برجام به شرط برداشتن گام‌های عملی از سوی آمریکا است.»

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.