تاریخ انتشار : یکشنبه 1 مرداد 1402 - 18:48
کد خبر : 135501

ماجرای ایده گفتگوی همه جانبه با آمریکا؟

ماجرای ایده گفتگوی همه جانبه با آمریکا؟

آرمان شرق-گروه بین الملل:از آنجا که این سخنان از سوی کسی ابراز شده که سمت های مهمی در نظام داشته و در مقاطعی مورد اعتماد و قبول هر دو جناح سیاسی بوده و هنوز باید باشد، حتما بر ادبیات سیاسی موجود در کشور تاثیر خواهد داشت. مهمترین نکته ای که ایشان در این مصاحبه مطرح می کند، تاکید بر لزوم گفتگوی سیاسی با آمریکا یا به بیان دیگر ایشان “گفتگوهای همه جانبه” است.

ماجرای ایده گفتگوی همه جانبه با آمریکا؟

سرویس بین الملل «انتخاب»: علی اکبر صالحی، وزیر خارجه اسبق ایران اخیرا پیشنهاد برگزاری یک گفت و گوی سیاسی و همه جانبه با آمریکا را مطرح کرده است. او گفته ما در چالش با آمریکا همواره روی موضوعات خاص گفتگو کرده ایم، مثلا درمورد افغانستان یا عراق یا بحث آزادی زندانیان یا برجام و به طور کلی موضوع هسته ای؛ اما هیچ وقت یک مذاکرۀ گسترده و وسیع سیاسی که دربرگیرنده ابعاد دیگر باشد، نداشته ایم. اما اکنون با توجه به مجموعه شرایط منطقه‌ای و بین المللی فرصت خوب و مناسبی است که یک گفت و گوی همه جانبه سیاسی با غرب اعم از اروپا و آمریکا داشته باشیم.

با کوروش احمدی، دیپلمات سابق ایران در سازمان ملل در گفت و گو با «انتخاب» در این خصوص صحبت کرده است:

به باور آقای علی‌اکبر صالحی گفتگو مستقیم و همه جانبه با آمریکا در شرایط فعلی می تواند راهگشا باشد؛ نظر شما در این باره چیست؟
اینکه اظهارات  مهم ایشان تاثیری حداقل در کوتاه مدت بر تصمیمات نظام داشته باشد، برای من مشخص نیست. اما از آنجا که این سخنان از سوی کسی ابراز شده که سمت های مهمی در نظام داشته و در مقاطعی مورد اعتماد و قبول هر دو جناح سیاسی بوده و هنوز باید باشد، حتما بر ادبیات سیاسی موجود در کشور تاثیر خواهد داشت. مهمترین نکته ای که ایشان در این مصاحبه مطرح می کند، تاکید بر لزوم گفتگوی سیاسی با آمریکا یا به بیان دیگر ایشان “گفتگوهای همه جانبه” است. واقعیت این است که همانطور که ایشان توضیح داده است، ما تاکنون گفتگوهای موردی و موضوعی با آمریکا داشته ایم در مورد عراق، افغانستان، هسته ای و … اما تجربه نشان داده است که تقریبا در هیچ یک از این موارد نتیجه درازمدت و قابل اتکایی حاصل نشده است. ببینید، مذاکرات هسته ای که به برجام منتهی شد، مذاکراتی تک موضوعی بود. یعنی تنها روی مسئله هسته ای مذاکره شد و تحریم های خاص مربوط به این مسئله نیز تعلیق شد. در حالی که مسائل دیگری بین ایران و آمریکا وجود داشت که باقی ماند. در چنین شرایطی و برغم برجام، مسئله این بود که استخوان همچنان لای زخم باقی بود و مشخص نبود که آیا دیر یا زود یکی دیگر از مسائل سر باز خواهد کرد و رابطه دوباره بحرانی خواهد شد یا خیر. و همین عنصر بی ثباتی و بی اعتمادی به آینده  به تنهایی برای اقتصاد و توسعه کشور سم مهلک است. در نتیجه در همان یکی دوسالی که برجام اجرا می شد، همچنان شرکت ها و بانکهای بزرگ بین المللی به خاطر ادامه تحریم های اولیه آمریکا و بخشی از تحریم های ثانویه مرتبط با دیگر موضوعات، در کار با ایران تردید داشتند. یا ما از بندی از برجام که اجازه کار با شعب خارجی شرکت های آمریکایی را می داد، استفاده نکردیم. برخی اتفاقات دیگر نیز نشان داد که تنش بین ایران و غرب همچنان بالا است. در نتیجه، با توجه به این سوابق و بسیاری دیگر که فرصت طرح همه آنها نیست، پیشنهاد دکتر صالحی مبنی بر اینکه وقت عبور از مذاکرات تک موضوعی و تمرکز بر مذاکرات همه جانبه رسیده است، کاملا قابل فهم است. ضمن اینکه ما به عنوان یک ملت یک تجربه دیگر هم در این زمینه داریم و آن “مذاکرات تسویه” با انگلیس در اوائل شاه شدن رضاخان بود. در آن مذاکرات در حوالی ۱۰-۱۳۰۹ تیمورتاش مذاکره کننده اصلی بود و ۱۲ موضوع بسیار پیچیده که در داخل و در خلیج فارس در دستور کار بودند که نهایتا اکثر این موضوعات حل و فصل شدند و شرایط جدیدی در روابط دو کشور شکل گرفت.

چه نکات  دیگری در سخنان اقای صالحی را در راستای مذاکره با امریکا مهم ارزیابی می‌کنید. 
نکات زیادی در سخنان ایشان مهم است، از جمله شرح وضعیت موجود توسط ایشان که دقیق و در خور توجه است. اینکه ایشان به خسارت های ناشی از این استخوان لای زخم توجه می دهد که حتی برای کشورهایی مانند هند و چین و روسیه هم کار کردن کافی و وافی با ایران به علت مشکل در روابط ایران و آمریکا مشکل است، مهم است. اینکه خطوط ترانزیتی مهم منطقه ای و جهانی به جای اینکه راه مناسب تر و ارزان تر از طریق ایران را انتخاب کنند، ایران را دور می زنند و … قابل توجه است. مسئله این است که این موارد موجب تخلیه ظرفیت های ژئوپلیتیک و اقتصادی و نهایتا اجتماعی و سیاسی کشور و بلا استفاده ماندن این ظرفیت های می شود. در ارتباط با آنچه که من ضرورت توازن در سیاست خارجی تلقی می کنم، ایشان مثال التیماتوم ترومن به استالین برای تخلیه ایران بعد از جنگ دوم  را می زند که مثال بجایی است و گویای کارآیی و اهمیت استفاده از امکانات قطب های بین المللی است. این مثال دقیق نیز هست و من هم در گذشته چند بار به آن اشاره کرده ام. خود ترومن خبر این التیماتوم به استالین را در یک مصاحبه مطبوعاتی در ژوئیه ۱۹۵۲ داد و مدعی شد که این التیماتوم استالین را ناچار از خروج از ایران در ۱۹۴۶ کرد. البته سخنگوی کاخ سفید ساعاتی بعد کوشید تا بگوید که اتفاقی که افتاد التیماتوم در معنای دقیق حقوقی نبوده و … که گویا دلیلش این بود که قرار بوده آمریکا آن اتفاق را علنی نکند. ببینید، در این قضیه طرف ایرانی حداکثر تلاش خود را کرده بود. قوام السلطنه که نخست وزیر بود هر کاری را که باید بکند، بخوبی کرد. همینطور تقی زاده و دیگران در لندن و نیویورک به بهترین شکل ممکن عمل کردند، اما در طلیعه جنگ سرد و نظام دو قطبی، اینها کافی نبود و کمکی لازم بود.

موانع عدم مذاکره مستقیم با امریکا در شرایط فعلی چیست؟
همراه با باورهای ایدئولوژیک، من فکر می کنم موانع ذهنی و روانی موانع اصلی مذاکره هستند. تاریخ پیچیده روابط ایران و آمریکا به شدت روی ذهن برخی از تصمیم گیران سنگینی می کند. مسئله کودتای ۲۸ خرداد همواره از سوی برخی مطرح شده است. اما چنین مشکلات و برخوردهایی، حتی بسیار حادتر از آن، در روابط بسیاری از کشورها رخ داده، اما تقریبا همه به خاطر منافع نسل کنونی و نسل آتی گذشت کرده اند. ما خود از جنایاتی که عراق و عربستان و طالبان و دیگران علیه ما مرتکب شده بودند، عبور کردیم. در نفس مذاکره با آمریکا هم مشکل نداشته ایم و قبلا با آمریکا مذاکرات تک موضوعی متعددی داشته ایم، بدون اینکه این مذاکرات تاثیر دراز مدتی داشته باشد. حتما مناسب است که اینبار پیشنهاد آقای دکتر صالحی مورد توجه قرار گیرد و آزموده شود.

گفتگوی سیاسی و مستقیم با امریکا چه امتیازاتی نسبت به گفتگو غیرمستقیم دارد و چقدر احتمال می دهید این اتفاق رخ دهد؟
من بیشتر فکر می کنم که اینجا تمرکز بیشتر بر مذاکرات تک موضوعی در برابر مذاکرات همه جانبه است. حسن مذاکرات همه جانبه این است که همه مشکلات با هم مورد بحث و رفع و رجوع قرار می گیرند و از اینکه یک مشکل باقی مانده موجب خنثی شدن دستاورد یک مشکل حل شده باشد، جلوگیری می شود. در بحث مذاکرات مستقیم و غیر مستقیم، طبعا و بطور کلی ترجیح با مذاکرات مستقیم و رو در رو است. مذاکرات مستقیم عملی تر و سریع تر است و تفهیم و تفاهم متقابل برای طرفین راحت است. در مقایسه مذاکرات غیر مستقیم و از طریق واسطه هم بسیار زمان بر است و هم اطمینانی به واسطه ها که منافع خاص خود را دارند، نمی توان داشت. در این رابطه، من همیشه از اینکه یک کشور کوچک در منطقه واسطه گفتگوی ایران که بزرگترین قدرت منطقه است با آمریکا  باشد بسیار آزرده بوده ام. صرفنظر از اینکه همیشه نمی توان نسبت به امانت داری این کشورها مطمئن بود، مسئله این است که در شان ایران نیست که مذاکراتش را با قدرت های بزرگ بین المللی از این راه ها انجام دهد و مقامات ها همیشه در راه و نیمه راه این کشورهای کوچک باشند.

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.