سید عطاءالله مهاجرانی : دل بسی خون به کف آورد ولی دیده بریخت!
آرمان شرق-گروه سیاست:باید قدر تعزیه را بیشتر بدانیم! چنان که میدانیم، تعزیه در ساخت و پرداخت و حفظ موسیقی ملی ما و هنر آواز و هنر نمایش، نقش بیبدیلی داشته است. قدر داشتههامان را بدانیم. دل بسی خون به کف آورد ولی دیده بریخت/ اللهالله که تلف کرد و که اندوخته بود! تعزیه، روایت هنری عاشورا و کربلا بوده و هست. شایسته است، در همان مقیاس و اندازهای که نسل ما در کودکی و نوجوانی خود شاهد بود، بازسازی شود!
سید عطاءالله مهاجرانی : دل بسی خون به کف آورد ولی دیده بریخت!
سید عطاءالله مهاجرانی| یکی از تمایزات عبرتآموز، بین فرهنگ ما و فرهنگ غربی، این است که غربیان قدر داشتههایشان را به خوبی میدانند و با دقت و درایت و سختگیری و آیندهبینی از آن حراست و حفاظت میکنند. مثلا در شهر لندن، دقت در حفاظت از فضای سبز، در واقع قیراطی است! این اتفاق که در ایران هر روزه شاهدیم که در مسیل طبیعی یا در بستر رودخانهها ساختمان یا ویلاهای اشرافی غیرمجاز ساخته و بعدا ناگزیر از تخریب میشوند، باورپذیر نیست! حراست و حفاظت از سرمایههای فرهنگی و اجتماعی نیز به همین صورت است. واژه آکومولیشن (accumulation) به معنای انباشت تجربههاست. اگر جامعهای به تعبیر ابتکاری همایون کاتوزیان، «جامعه کلنگی» بود، قدر داشتههایش را به خوبی نمیداند و به آسانی آنها را از دست میدهد. یکی از مهمترین دستاوردهای ملی ما، در ایام محرم، برگزاری مراسم تعزیه، در صحنه نمایش و ساحت خیابانها و بازار شهر بود. خودتان را به جای کودکی بگذارید که از دیدن تعزیه با چنان شکوهی، چه تصویر رنگین جذاب ماندگاری از نهضت کربلا و عاشورا، در ذهنش برای همیشه نقش میبندد. چنین ساحت نمایش با حضور هزاران بازیگر و شاعر و حضور جمعیت انبوه یک شهر تدارک میشد. تصور کنید! در آغاز، ده تا پانزده شتر، با پوشش مخملین سبز و سرخ و بنفش، با شتر سوارانی که لباس رنگین داشتند، کلاهی همانند کلاه نهرو، منتهی از مخمل آبی یا سبز بر سر داشتند. برخی از آنان بر طبل که در برابرشان بود، با دو چوب بلند و باریک خرّاطی شده و نقاشیشده با اسلیمی که سر چوب به گویچهای ختم میشد، میکوبیدند. برخی از سواران شیپور میزدند، صدای طبل و شیپور و نیز سنج نشانه آغاز تعزیه بود. در مراسم تعزیه بزرگ اراک، کاروان تعزیه محله حصار، اول صبح که آفتاب اندکی بالا آمده بود؛ از ابتدای خیابان حصار پیدایشان میشد، وارد خیابان اصلی و مرکزی شهر که مثل همه شهرها نام خیابان پهلوی بود! میشدند، تا سر بازار از میان انبوه جمعیت میگذشتند، صدای طبل و شیپور و سنج دمی نمیایستاد. پژواک صدا در شهر میپیچید. نخلها و چلچراغها و علامت به حرکت در میآمد، حاملان چلچراغها تاب میخوردند. هواداران برای این تاب فضا ایجاد میکردند. صفحه بلند فلزی علامت سر خم میکرد و تعظیم مینمود. کبوتران مسی و پنجههای پولادی زیر آفتاب برق میزدند. سقاها با ظروف برنجی و پیالههای طلایی که حکاکی شده بود و در آن «سلام بر حسین» یا «سلام بر حسین تشنه لب» یا «آبی بنوش و شه لب تشنگان را تو یاد کن» به مردم آب میدادند، برخی با گلابپاش روی مردم و بر چادر مشکی بانوان گلاب میپاشیدند. در طول خیابان، تکههای مختلف تعزیه اجرا میشد. مثل حلقههای زنجیر، این تکهها در پی هم بودند و به یکدیگر معنا میدادند. از شهرستانهای دور و نزدیک برای دیدن تعزیه به اراک میآمدند. در روستاها همچنین ماجرای پر شوری زنده و جاری بود. مثلا در تعزیه شهادت عبدالله پسر نوجوان امام حسن مجتبی علیهالسلام که در آخرین لحظات شهادت امام حسین در ظهر عاشورا، به سوی قتلگاه میدود و میخواهد با دستهای کوچکش جلو شمشیرها را بگیرد، دستهایش قطع و شهید میشود، عبدالله پیراهن سبز خوشرنگی بر تن داشت، بعد از شهادتش، در همان حال و هوای تعزیه، پیراهن او را رشته رشته میکردند، به هر یک از مردم، رشتهای از پیراهن سبز عبدالله میرسید، ما در جادکمهای روی سینهمان، آن رشته یا نوار سبز را گره میزدیم. دختران به گیسویشان میبستند، مادران آن رشته را روی سینه یا بازوی کودک نوزاد، سنجاق میکردند، کربلا و عاشورا با تعزیه در زندگی مردم جریان داشت، تعزیه آن هم با چنان شکوهی، بهترین امکان تبیین و ترویج شناخت نهضت عاشورا، با زبان هنر، موسیقی و نمایش و شعر و آواز و نیز خوشنویسی و صحافی بود. نسخههای تعزیه با خط خوش نوشته میشد، با چرم بلغار قهوهای خوشرنگ صحافی میشد. مردم به عنوان نقشآفرینان در تعزیه حضور داشتند. لباسها و علمها و نخلها و چلچراغها، هر یک به خوبی نگاهداری میشد، باید قدر تعزیه را بیشتر بدانیم! چنان که میدانیم، تعزیه در ساخت و پرداخت و حفظ موسیقی ملی ما و هنر آواز و هنر نمایش، نقش بیبدیلی داشته است. قدر داشتههامان را بدانیم. دل بسی خون به کف آورد ولی دیده بریخت/ اللهالله که تلف کرد و که اندوخته بود! تعزیه، روایت هنری عاشورا و کربلا بوده و هست. شایسته است، در همان مقیاس و اندازهای که نسل ما در کودکی و نوجوانی خود شاهد بود، بازسازی شود!/اعنماد
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰