تاریخ انتشار : چهارشنبه 18 آبان 1401 - 1:33
کد خبر : 116230

«زن، زندگی، آزادی» ؛ یک شعار، دو روایت

«زن، زندگی، آزادی» ؛ یک شعار، دو روایت

آرمان شرق-گروه سیاست:اتفاق خاصی در حال رخ دادن است و جریان و جنبش اجتماعی که متمرکز به یک شعار دو وجهی «زن، زندگی، آزادی» و «مرد، میهن، آبادی» است. ترکیب هم «زن» و هم «مرد»، آبادانی، توسعه و آزادی به همراه دارد و به نظر من یک شعار خوبی است که ما در ایران این شعار را متوقف کرده بودیم. یک مدت ما آزادی و آبادانی را فراموش کرده بودیم.

عماد افروغ: بخش اعظمی از کسانی که در پیروزی انقلاب اسلامی نقش داشتند، زنانی که به‌دنبال زن، زندگی و آزادی بودند که می‌خواستند از تبعیض‌ها نجات پیدا کنند

تقی آزاد ارمکی: پذیرش شعار «زن، زندگی، آزادی» کافی نیست، باید پیامد معنایی آن را به رسمیت شناخت

آرمان امروز: طی روزهای اخیر برخی از شعارهای معترضان به محلی برای بحث‌های گسترده در میان معترضان، صاحبنظران و برخی از مسئولان کشور بدل شده است. در شرایطی که موضوع گفت‌وگو فراموش شده؛ واکنش مسئولان، علما یا در مقابل برخی از چهره‌های افراطی، گاهی به نزدیکی گفت‌وگوی دو طرف و گاهی به ابزاری برای تنش بیشتر مبدل شده است. برکسی پوشیده نیست که  شعاری که امروز با عنوان «زن، زندگی، آزادی»، «مرد، میهن، آبادی» گفته می‌شود همان اهدافی است که ۴۴ سال پیش مردم برای تحقق و پیروزی انقلاب اسلامی در خیابان فریاد می‌زدنند. در آن زمان، تبعیض میان اقشار مختلف از جمله زنان جامعه، نادیده گرفتن و بی‌سوادشان سبب می‌شد که مردم با شعارهایشان، «زن» را نمادی از آزادی و زندگی تلقی کنند که شخصیت والای مادر از کالبد او بیرون می‌آید و همواره نماد میهن و تداوم زندگی بوده است. «مرد» نیز به‌عنوان نماد توسعه و پیشرفت همیشه در خط مقدم آبادانی کشور حضور داشته است. در سال ۵۷ یکی از آرمان‌های انقلاب اسلامی، جلوگیری از همین تبعیض‌ها و خط‌کشی میان زن و مردم بود. همان‌طور که آیت الله جوادی آملی گفته‌است: «شعار «زن، زندگی، آزادی» را ما هم قبول داریم، چون «زن» هست، «زندگی» هست، «آزادی» هست، مرد هم همین طور، همه اینها سرجایش محفوظ است» یا بهادری جهرمی به‌عنوان سخنگوی دولت در دانشگاه و در پاسخ به شعار معترضانی که این شعار را سر می‌دادند، گفت:‌ «ما هم این شعارها (زن، زندگی و آزادی) را دوست داریم و می‌خواهیم به آن برسیم.»  به اعتقاد کارشناسان، در طی این سال‌ها اما چه اتفاقی افتاده که حالا تبدیل به شعار اعتراضی شده و حتی برخی از چهره‌های افراطی با آن مخالف و آن را نماد «هرزگی» و مسائل جنسی می‌دانند؟!. مثلا حسین کچویان، استاد دانشگاه تهران در شبکه افق تلویزیون شعار «زن، زندگی، آزادی» را زیر سوال برد و خواستِ معترضان را «زن، فحشا، هرزگی» عنوان کرد. تفسیر او همچنین از این شعار روی آنتن زنده تلویزیونی این بود که بیش از حد مردم معترض را عصبانی‌تر می‌کرد و با گفته‌های پیشین سخنگوی دولت در تضاد است: « شعار‌ها فاشیستی است. این‌ها زن، فحشا، هرزگی و مرد، بی ناموسی، شهوت رانی می‌خواهند. رهبران این‌ها یک مشت نخود مغز بیمار و بدبخت هستند.» یا برخی از رسانه‌های تندرو و دلواپس، این شعار را نماد اغتشاد و خشونت اعلام کردند که از «زندگی» و «آزادی» دور است! این گفته‌ها تنها یک موضوع را نشان می‌دهد و همان‌طور که سال‌هاست شاهد آن هستیم، یک دوگانه‌نگری در میان مردم و دولت‌ها وجود داشته و دارد. مثلا هربار که اعتراضی در کشور صورت گرفته، از سمت معترضان می‌گویند که هر چه خوبی است در عرصه مدنی و هر چه بدی است در عرصه قدرت رسمی است و بلعکس برخی از مسئولان باور دارند هر چه خوبی در بدنه قدرت است و هرچه بدی و ناهنجاری وجود دارد از عرصه مدنی سرچشمه می‌گیرد. به اعتقاد کارشناسان، این نگاه طیفی نیست و تناسبی با نگاه عالمانه ندارد، همان‌طور که در مقایسه هدف شعار «زن، زندگی و آزادی و مرد، میهن، آبادی» در مقایسه با سال ۵۷ و ۱۴۰۱ این موضوع دیده می‌شود.  اما برای بررسی بیشتر این موضوع و اینکه پذیرفتن چگونگی شعار زن زندگی و آزادی از سوی دولت و مسئولان با دو جامعه شناس به‌گفت‌وگو نشستیم که ماحصل این دو گفت‌وگو را در میان نظرات عماد افروغ  و تقی آزاد ارمکی، می‌خوانید.
چه کسی منکر آزادی و زندگی زن است؟
عماد افروغ
بارها عرض کرده‌ام قبل از انقلاب به‌دلیل برخی از ذهنیت‌های بسته فرهنگی و دینی منصوب به عده‌ای، خانم‌ها قدرت مانور در جامعه نداشتند و حضور آزادانه زن‌ها در عرصه اجتماعی بسیار سخت بود. مثلا به یاد دارم در سال ۱۳۵۹، بعد از اینکه از انگلسیس به ایران بازگشتم در یک منطقه محروم مشغول درس دادن شدم. یک عده از نهضت سواد آموزی پیش من آمدند و گفتند که چه‌کار کنیم که دختران با سواد شوند چون آنها به مدرسه نمی‌آیند. گفتم که مدرسه را به‌داخل چادرهایشان ببرید. وقتی برداران و مردان فامیل‌شان را آموزش دهید و سواد یاد بگیرند، آنها به خواهران‌شان سواد یاد می‌دهند و برای این کار جوایزی هم در نظر بگیرید. خوشبختانه این طرح با موفقیت انجام شد. پس از انقلاب اسلامی زن‌ها احساس اعتماد بیشتری به انقلاب پیدا کردند و در حقیقت به نظام جمهوری اسلامی اعتماد کردند، انرژی متراکمی از بانوان آزاد شد و احساس کردند می‌توانند در عرصه‌های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی فعال باشند. زمانی‌که این انرژی آزاد می‌شود با زمانی‌که این انرژی آزاد نشده، روی حریم رابطه اثرگذار است. حالا باید حریم شناسی جدید کنیم، نمی‌توان به‌طور کلی بگویید با حفظ حریم (شرعی)، مثلا زنان دوشادوش آقایان فعالیت کنند و نیاز به حریم شناسی جدید ندارند و این امر یک نگاه جدید و اجتهاد جدید می‌خواهد که بستر‌سازی شود و زنان فرصت ظهور و بروز بیشتر، بهتر یا راحت‌تری داشته باشند.
امروزه نسل جدید با محدودیت‌هایی مثل وزیر شدن یا رئیس جمهوری شدن زنان مواجه هستند. من بین انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی تفاوت قائل هستم. انقلاب اسلامی، معیار نقد جمهوری اسلامی است و خیلی از سیاست‌ها و رفتارها، هیچ انطباقی با گفتمان انقلاب اسلامی، تبعیض زدایی آن، آرمانگرایی، اهداف آزادی خواهانه و اخلاق‌گرایانه آن نداشته است. بخش اعظمی از کسانی که در پیروزی انقلاب نقش داشتند و به خیابان آمدند همین زنان بودند که به‌دنبال زن زندگی و آزادی بودند. آنها می‌خواستند از فشارها و تبعیض‌ها نجات پیدا کنند، ولی بعد سیاست‌ها تغییر کرد. قانون اساسی ما ظرفیت‌های بسیار خوبی دارد و در هیچ کجای قانون اساسی نگفته شده که وزیر یا رئیس جمهور ما حتما باید مرد باشد. حتی بنیانگذار انقلاب اسلامی می‌گفتند که «زن‌ها می‌توانند در دفاع هم وارد شوند.» همیشه ایشان مدافع حضور بانوان در عرصه‌های مختلف زندگی بودند. البته برخی از تبعیض‌هایی که وجود دارد، بخشی از آن تاریخی است و در تاریخ به زنان ایرانی ظلم شده و باید نگاه «تبعیض مثبت» داشته باشیم (یعنی حتی به آنها امتیازهای بیشتری بدهیم). در طول سال‌هایی که تدریس می‌کردم بهترین کارهایی که انجام گرفت و به کتاب هم تبدیل شد توسط خانم‌ها بود. اصلا من با دوگانه زن و مرد مخالفم، «زن» بدون «مرد» معنایی ندارد. در این شرایط یک سری جعل‌ها و تنگ نظری‌هایی وجود دارد که زمان و مکان را درک نکردند.
با این حال من به شخصه شعار زن زندگی و آزادی را هنوز درک نکرده‌ام که در خیابان فریاد می‌زنند، معمولا گفته می‌شود که جنبش‌های اجتماعی نوظهور در غرب اتفاق می‌افتد. این جنبش‌ها ساماندهی ندارند، سازماندهی آن سست است، رهبری ندارد و یک نشانه است. اگر این جنبش‌ها بخواهند به نتیجه برسند و عمل مشخص و برنامه‌ریزی شده باشند نیاز به رهبران دارد، یعنی یک «سر» داشته باشد که بیانیه بدهد، اعتراضات خود را مشخص کند و بگویند که چه چیزی می‌خواهند. اما در اعتراضات اخیر من نفهمیدم اینها چه چیزی می‌خواهند. چه کسی با این شعار (زن، زندگی، آزادی) مخالف است؟‌ زن باید هم زندگی و هم آزادی داشته باشد. اینکه حالا تبیعض‌هایی که وجود دارد باعث نمی‌شود این شعار و اصل را فراموش کنیم. ما سال‌هاست که بحث تبیعض و عدم عدالت میان زن و مرد را مطرح می‌کنیم و ارتباطی به این شعار و خواسته برای ایجاد جنبش ندارد.
این یک خشم شهری است که با یک شعاری که سال‌ها دنبال آن بوده‌ایم یعنی (زن زندگی آزادی) مواجه شده است. این خشم شهری در آمریکا، انگلیس، فرانسه، سوئد و… بروز کرده است، در آن کشورها نیز هر زمان که پلیس ورود شده و یک قتلی صورت گرفته مردم به خیابان ریختند و این اتفاق در مورد ایران هم افتاده، اما اگر یک عده از مسئولان عذرخواهی می‌کردند، این اتفاق رخ نمی‌داد. در حقیقت در کشور، شورش طردشدگان (سیاسی، فرهنگی و اقتصادی) رخ داد که در گذشته نیز هر از چند گاهی نمود پیدا می‌کند و نمی‌تواند یک جنبش آگاهانه باشد و بیشتر یک واکنش است.
شعار زن، زندگی و آزادی، متوقف کرده بودیم
تقی آزاد ارمکی
اتفاق خاصی در حال رخ دادن است و جریان و جنبش اجتماعی که متمرکز به یک شعار دو وجهی «زن، زندگی، آزادی» و «مرد، میهن، آبادی» است. ترکیب هم «زن» و هم «مرد»، آبادانی، توسعه و آزادی به همراه دارد و به نظر من یک شعار خوبی است که ما در ایران این شعار را متوقف کرده بودیم. یک مدت ما آزادی و آبادانی را فراموش کرده بودیم. به آزادی نمی‌رسیدیم چون یک جانبه گری سیاسی پیشه کردیم. به آبادانی توجهی نداشتیم چون توقفی در بحث‌های تولید، ثروت، برجام، تورم، بیکاری و … وجود داشت. دو اتفاق مهم که در ایران وجود داشته متوقف شده است. اینکه می‌گویند ما خودمان شعار زن زندگی آزادی و مرد میهن آبادی را قبول داریم، موضوع غریبی نیست، بلکه موضوع مهم این است که از این شعارها چه تعبیری وجود دارد. تعبیری که ما می‌کنیم چند موضوع از آن خارج می‌شود، نظام معنایی جدید از دل آن بیرون می‌آید و نظام معنایی قدیم مورد نقد قرار می‌گیرد. اصل براین است که زبان دیگری بیرون بیاید برای بیان دیگری و سیاستگذاری جدیدی برای فعال کردن نیروهای اجتماعی، تحقق بخشی این شعار و نظام ارزیابی متفاوت شکل بگیرد. اگر این عوامل در آن نباشد، نمی‌توان گفت که این شعار را قبول داریم و یک نوعی تصاحب غلط این مفهوم و این شعار است. زمانی که شما این شعار را می پذیرید باید چهار چیز متفاوت (معنا، زبان، سیاست و شیوه های ارزیابی و داوری) هم تغییر پیدا کند، اگر این چهار اتفاق رخ ندهد این گفته ها یک بازی زبانی است. آنچه که شاهد آن هستیم، این شعار در گروه دختران دانشجویان و یک زنانی که تغییرات اساسی در حجاب و رفتارشان می خواهند، تکرار نمی‌شود و کل جامعه این شعار را می‌دهد. متاسفانه برخی از اصولگرایان خیلی تکثر نیروهای اجتماعی را به رسمیت نمی‌شناسند. اصولگرایان یک نیروی دو وجهی قائل هستند. یک نیرو در نظام اداری، دینی و دینداران است و نظام کنش سیاسی، امنیتی و نظامی می‌کنند و به نیروی خارج از این موضوع قائل نیست. این دو نیرو در سازه اداری به کار می‌آید. برخی از آنها حق دارند که این شعار را نفهمند. نیاز به یک دانش، معرفت و اندیشه معرفتی دارد که تکثر نیروهای اجتماعی را در ایران به رسمیت بشناسد. وقتی تکثر را قبول کردید زن، مرد، جوان، پیر و اقوام، حاشیه نشین، شهر نشین، روستایی و… را به رسمیت می‌شناسید.

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.