تاریخ انتشار : چهارشنبه 27 بهمن 1400 - 8:08
کد خبر : 93042

جامعه خمیر بی‌شکل نیست ؛ به میان جامعه برویم و با مردم متفاوت صحبت کنیم

جامعه خمیر بی‌شکل نیست ؛ به میان جامعه برویم و با مردم متفاوت صحبت کنیم

آرمان شرق-گروه سیاست: لازم است به جای برچسب‌های کلی و «توده‌واری» مثل «جامعه‌توده‌ای» و اطلاق صفت‌ها و ویژگی‌هایی عمدتا تحقیرآمیز، به میان جامعه رفت و با گروه‌ها و افراد متفاوت صحبت کرد تا منطق کنش آنها را درک کرد و علایق و خواست‌ها و باورهای‌شان را شناخت، مهارتی که سیاستمداران پوپولیست خیلی بهتر از روشنفکران و اندیشمندان برج عاج‌نشین آموخته‌اند و در نتیجه در تعامل با عموم جامعه و بازی کردن با آنها موفق و کامیاب هستند.

آرمان شرق-گروه سیاست: لازم است به جای برچسب‌های کلی و «توده‌واری» مثل «جامعه‌توده‌ای» و اطلاق صفت‌ها و ویژگی‌هایی عمدتا تحقیرآمیز، به میان جامعه رفت و با گروه‌ها و افراد متفاوت صحبت کرد تا منطق کنش آنها را درک کرد و علایق و خواست‌ها و باورهای‌شان را شناخت، مهارتی که سیاستمداران پوپولیست خیلی بهتر از روشنفکران و اندیشمندان برج عاج‌نشین آموخته‌اند و در نتیجه در تعامل با عموم جامعه و بازی کردن با آنها موفق و کامیاب هستند.

یکی از شیوه‌های رایج و آشنای اندیشمندان برای تحلیل رفتارها و کنش‌های بزرگ اجتماعی، توده‌وار تلقی کردن آنهاست. از دیرباز در آثار بسیاری از متفکران و فیلسوفان بزرگ شاهدیم که با نگاهی از بالا به رفتارها و گفتارهای جمعی عموم مردم می‌نگرند و آنها را فاقد عقلانیت و منطق تلقی می‌کنند. تا پیش از دوران جدید که نگرش عمده متفکران و فیلسوفان به اکثریت آدم‌ها منفی بود و آنها را جماعتی نابالغ و جاهل درنظر می‌گرفتند که از دانایی و هوش لازم برای تمشیت امور خود بهره‌مند نیستند و به ویژه در مسائل مشترک و عمومی نیازمند راهنما و مرشد هستند. در آن نگاه، مردم حق تصمیم‌گیری برای سرنوشت خود نداشتند و در نتیجه هر جا کنشی جمعی و عمومی به وقوع می‌پیوست، با سوءظن و نگاه منفی مورد ارزیابی قرار می‌گرفت.
در دوران جدید، در نتیجه تحولات عمیق و گسترده سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فکری، آن نگاه منفی به جمعیت‌ها و اکثریت مردم به حاشیه رفت و همسو با حضور هر چه بیشتر شمار بیشتری از مردم در عرصه عمومی و فراگیر شدن نگرش‌های دموکراتیک، اندیشمندان نیز دیگر عموم مردم و همه کردارها و گفتارهای ایشان را با دید منفی ارزیابی نمی‌کنند، بلکه از حضور همه انسان‌ها در حوزه عمومی و ضرورت نقش‌آفرینی آنها در تصمیم‌گیری برای سرنوشت دفاع می‌کنند. با این‌همه کماکان نگاه از بالا به عموم جامعه با ابزارهای مفهومی و عناوینی جدید در میان بسیاری از روشنفکران و اندیشمندان معاصر به چشم می‌خورد.
یکی از این ابزارها و عناوین جدید، نزد بسیاری از متفکران و اندیشمندان-‌‌بعضا- تراز اول، برای تحلیل کنش‌های اجتماعی و ارزیابی رفتارهای جامعه، «جامعه توده‌ای» است. «جامعه توده‌ای» (mass society) عنوانی تحقیرآمیز است که برخی متفکران و اندیشمندان برای توصیف صورت‌هایی از جوامع در دوران مدرن به کار می‌برند. مطابق دیدگاه این اندیشمندان، جامعه توده‌ای، جامعه‌ای است یکپارچه که در آن افراد هویت مستقل و آزادی ندارند، فردی و عقلانی تصمیم‌گیری نمی‌کنند، از تنهایی هراسان هستند، پوچ و درون‌تهی هستند، درک استدلالی و آگاهی عمیق ندارند و ضعف و ناتوانی خود در پیگیری مطالبات‌شان را از طریق پیوستن به جماعتی بی‌شکل و بزرگ پنهان می‌کنند، در این اجتماع توده‌وار و خمیری شکل، هویتی تازه و جمعی پیدا می‌کنند و از منافع و مزیت‌های آن بهره‌مند می‌شوند.
نگاه توده‌وار به جامعه و فعالیت‌های جمعی در دوران مدرن، نخستین‌بار در میانه سده نوزدهم میلادی و نزد متفکرانی نخبه‌گرا با خواستگاه‌های اشرافی و نگاه رمانتیک و از بالا به عموم جامعه پدید آمد. گوستاو لوبون (۱۹۳۱-۱۸۴۱)، جامعه‌شناس و پزشک فرانسوی، یکی از اولین و مهم‌ترین اندیشمندانی است که در کتاب مشهورش، روان‌شناسی توده‌ها (۱۸۹۵)، توده‌ها را جماعتی از انسان‌ها خواند که تحت شرایطی خاص گرد هم می‌آیند. «این جماعت ویژگی‌هایی دارد که با ویژگی‌های هر یک از افراد تشکیل‌دهنده آن، متفاوت است. در توده، شخصیت خودآگاه فرد ناپدید می‌شود، احساس‌ها وافکار همگی افراد توده به یکسو متوجه می‌شود. در ایشان روح مشترک معینی پدیدار می‌شود. » نگاه لوبون به چنین جماعتی بسیار منفی بود و آنها را باعث فجایع و اتفاقات ناخوشایند و ناگوار می‌دانست.
خوزه ارتگا یی‌گاست (۱۹۵۵-۱۸۸۳)، متفکر اسپانیایی، دیگر متفکر مهمی است که در کتاب اثرگذار «طغیان توده ها» (۱۹۳۰) به صورت‌بندی و نقد جامعه توده‌ای پرداخت. از دید یی‌گاست «ما [در زمانه او] تحت سلطه خشونت‌آمیز توده‌ها به سر می‌بریم.» او صراحتا خود را آریستوکراتیک می‌خواند و انسان توده‌ای را موجودی میان‌مایه، تنبل، بدوی (پریمیتو)، احساساتی و هیجانی و فاقد فردیت و نجابت تعریف می‌کند. یی‌گاست در کتابش می‌نویسد: ظهور جامعه توده‌ای، چیزی جز هجوم عمودی بربرها نیست.
در سده بیستم متفکران دیگری هم بودند که با نگاهی مشابه، اگر نه با شدت و حدت گوستاو لوبون و ارتگا یی‌گاست با ابزار یا نگرش توده‌وار، جامعه را مورد نقد و بررسی قرار دادند. زیگموند فروید (۱۹۳۹-۱۸۵۶) روانشناس و متفکر بزرگ اتریشی یکی از مهم‌ترین آنهاست که در جستار مشهور روانشناسی توده و تحلیل اگو، ضمن نقد و ارزیابی کار گوستاو لوبون، ویژگی‌های روانشناختی جامعه‌توده‌ای را بررسی می‌کند. الیاس کانتی (۱۹۹۴-۱۹۰۵) نویسنده و متفکر معاصر آلمانی در سال ۱۹۶۰ یکی از مهم‌ترین آثار را در زمینه نگرش توده‌ای یا توده وار به جامعه نوشته است.
در مجموعه آثاری که از آنها یاد شد، نگاه متفکران به جامعه تحت مقوله توده، نگرشی منفی، سلبی و ارزشگذارانه است. این پژوهشگران نگاهی از بالا و غیرهمدلانه با جامعه دارند. آنها عموم انسان‌ها و جوامع انسانی را اکثریتی میان‌مایه و نادان و کم‌هوش تلقی می‌کنند که به بلوغ فکری و خودانگیختگی وجدانی دست نیافته‌اند یا به تعبیر ایمانوئل کانت، از آن می‌هراسند وخود را در انبوه توده‌ها گم یا فراموش می‌کنند. نگاه توده‌ای به جامعه و ندیدن تمایزها و تفکیک‌های آن، پیشاپیش از شناخت تکثرها و جزییات واقعا موجود در جامعه سر باز می‌زند و خود را از فهم منطق کنش‌های اجتماعی کنشگران در قالب گروه‌ها و جماعت‌ها، محروم می‌سازد.
برای درک و توضیح آنچه فی‌الواقع در جامعه رخ می‌دهد، لازم است به جای برچسب‌های کلی و «توده‌واری» مثل «جامعه‌توده‌ای» و اطلاق صفت‌ها و ویژگی‌هایی عمدتا تحقیرآمیز، به میان جامعه رفت و با گروه‌ها و افراد متفاوت صحبت کرد تا منطق کنش آنها را درک کرد و علایق و خواست‌ها و باورهای‌شان را شناخت، مهارتی که سیاستمداران پوپولیست خیلی بهتر از روشنفکران و اندیشمندان برج عاج‌نشین آموخته‌اند و در نتیجه در تعامل با عموم جامعه و بازی کردن با آنها موفق و کامیاب هستند./اعتماد-محسن آزموده

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.