تاریخ انتشار : چهارشنبه 16 شهریور 1401 - 9:38
کد خبر : 111858

آذربایجان درخشان بر تارک ایران

آذربایجان درخشان بر تارک ایران

آرمان شرق-گروه جامعه:کرد زبان با شنیدن تصنیف‌ها و شعرهای کردی و آن بلوچ با اشعار محلی‌اش و آن خوزستانی با سرایش‌های یار را فراموش نکنم. در کنار این سرودهه‌های زیبا زبان فارسی که همه ما می‌دانیم ما را با هم انطباق می‌دهد و به سوی گنجینه همگانی‌مان ادبی که ادبیات فارسی باشد راهنمایی‌مان می‌کند. اینجاست که من و شما و آن کرمانی و آن خراسانی و آن کرد و آن ایلامی با هم اشعار فردوسی و حافظ را می‌خوانیم.

آرمان شرق-گروه جامعه:کرد زبان با شنیدن تصنیف‌ها و شعرهای کردی و آن بلوچ با اشعار محلی‌اش و آن خوزستانی با سرایش‌های یار را فراموش نکنم. در کنار این سرودهه‌های زیبا زبان فارسی که همه ما می‌دانیم ما را با هم انطباق می‌دهد و به سوی گنجینه همگانی‌مان ادبی که ادبیات فارسی باشد راهنمایی‌مان می‌کند. اینجاست که من و شما و آن کرمانی و آن خراسانی و آن کرد و آن ایلامی با هم اشعار فردوسی و حافظ را می‌خوانیم.

آذربایجان درخشان بر تارک ایران

ژاله آموزگار

آذربایجانی که من سعادت آن را داشتم که در خوی یکی از شهرهای باصفای آن به دنیا بیایم همیشه بر تارک ایران با افتخار درخشیده است. آذربایجانی که تاریخ فراموش نکرده است که در دوردست‌های زمان شهربان دلیر آن چگونه دلیرانه در دفاع از سرزمین ایران در مقابله با اسکندر جنگیده است که حتی حاکم غالب را آشفته کرده است تا جایی که دوباره حکومت آذربادگان عزیز را به دست آن شهربان سپرده است. ما همه می‌دانیم که نخستین رگه‌های تجددخواهی نخستین مدرسه‌ها به سبک جدید، نخستین روزنامه‌های فارسی‌زبان از آذربایجان سر
بر آورده است.
موفق‌ترین اقتصاددان‌ها و مهم‌تر از همه بهترین متخصصان و خدمتگزاران زبان فارسی از آذربایجان برخاسته‌اند چون می‌دانستند که زبان فارسی سند هویت ما و پاسدار گنجینه ادبی فرهنگ ماست. البته در کنار همه اقوام دوست‌داشتنی ایران که هر کدام با فرهنگ و آیین‌ها و زبان‌ها و اشعار زیبای خود بر غنای فرهنگ این سرزمین افزوده است. من خودم خوشحالم که بگویم ایرانی‌ای هستم که در آذربایجان به دنیا آمده است و به زبان فارسی زبان ملی سرزمینم عشق می‌ورزم و در اعتلای آن تلاش می‌کنم و در عین حال به لطف و صفای شهرستانی بودن با زبان ترکی کاملا آشنایی دارم. از اشعار و موسیقی آن نهایت لذت را می‌برم. به راحتی می‌توانم در تخیلاتم در سایه آن شعر معروف محلی ترکی با آن روستایی ساده‌دل همزبان شوم که در انتظار رسیدن یار آتش در سماور می‌اندازد و غم در استکان در گلوخانه، خانه‌اش را آب می‌پاشد که چون یار می‌آید حتی غباری حایل آن و یارش نباشد.  احتمالا این احساس را دارد. کرد زبان با شنیدن تصنیف‌ها و شعرهای کردی و آن بلوچ با اشعار محلی‌اش و آن خوزستانی با سرایش‌های یار را فراموش نکنم. در کنار این سرودهه‌های زیبا زبان فارسی که همه ما می‌دانیم ما را با هم انطباق می‌دهد و به سوی گنجینه همگانی‌مان ادبی که ادبیات فارسی باشد راهنمایی‌مان می‌کند. اینجاست که من و شما و آن کرمانی و آن خراسانی و آن کرد و آن ایلامی با هم اشعار فردوسی و حافظ را می‌خوانیم. سعدی و خیام و مولانا و صائب و خواجو و شهریار و بزرگان دیگر را مال خودمان می‌دانیم/اعتماد
استاد دانشگاه تهران

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.