تاریخ انتشار : سه شنبه 13 تیر 1402 - 8:17
کد خبر : 133668

گفت‌وگو در «خانه» رنگ ببازد،خشونت جان می‌گیرد

گفت‌وگو در «خانه» رنگ ببازد،خشونت جان می‌گیرد

آرمان شرق-گروه جامعه:ریشه اصلی این رخدادها درکجاست، بر می گردد به ساختار قدرت در خانواده ها و پدرسالاری حاکم برکانون اکثر خانواده ها. در چنین خانواده‌هایی وقتی کانون خانواده برای دختر یا پسری تضعیف می‌شود و فرزندان دچار کمبود محبت می‌شوند، آن وقت است که به صورت افراطی، احساسات و مکنونات قلبی خود را با هر کسی که سهل الوصول‌تر باشد به اشتراک می‌گذارند. گرچه بحث های اقتصادی هم در چنین جامعه‌ای می‌تواند نقشی موثر در ارتباط فرزندان با جنس مخالف داشته باشد.

گفت‌وگو در «خانه» رنگ ببازد،خشونت جان می‌گیرد

آرمان امروز – حمید رضا خالدی: انتشار خبری در مورد آتش زدن خانه‌ای در یکی از روستاهای شیراز توسط دختر خانواده‌ای که والدینش مخالف ازدواج وی با پسری افغان بودند، باعث شد تا بحث ازدواج فرزندان و به‌خصوص تعامل فرزندان با خانواده ها، که در بسیاری از موارد می‌تواند منجر به بروز حوادثی تلخ و دردناک باشد، با انعکاسی وسیع در سطح جامعه مواجه شد. گرچه این اولینی بار نیست که چنین حادثه‌ای رخ می‌دهد و نه آخرین بار،‌ از همین رو دولت و مجلس برای کاهش اینگونه آسیب‌ها درصدد تشکیل وزارتخانه «خانواده» برای کاهش این حوادث ناگوار است. پیش‌تر اینگونه حوادث با قتل رومینا، یا چرخاندن سر همسر در محله‌ای در اهواز یا واژه‌ «قتل‌های ناموسی» نشان داده می‌شد، تا کشته شدن  عضو یک خانواده توسط دختر ۱۴ ساله‌شان. اما سوال اینجاست که ریشه بروز چنین رفتار و خشونت‌هایی بین والدین و فرزندان چیست؟ چرا به اینجا رسیده‌ایم؟ سوالی که شهلا کاظمی پور، جامعه شناس در گفت و گو با «آرمان امروز » به آن پاسخ می‌دهد.

– چند روز قبل بار دیگر خبری در مورد بروز جنایتی که توسط دختر نوجوان خانواده و دوست پسرش رخ داده بود و به خاطر مخالفت خانواده با ازدواج آنها، خانه را به آتش کشید و والدینش جان باختند منتشر شد که انعکاس زیادی در جامعه و فضای مجازی داشت. اما این اولین بار نیست که شاهد چنین حوادثی هستیم. پدری که فرزندش را به خاطر فراری شدن از خانه با دوست پسرش می کشد، یا فرزندی که به خاطر مخالفت و خشونت و سخت گیری خانواده ها، سراز ناکجا ابادها در می آورد. در چنین مواردی اولین سوالی که مطرح می شود این است که ریشه بروز چنین حوادثی در جامعه ایرانی ما چیست؟

قبل از هر چیز باید به این نکته توجه داشت که وقوع چنین حوادثی منحصر به دوره کنونی نیست بلکه از قدیم الایام، حتی در جوامع کوچک که منحصر به قومیت‌های خاص با فرهنگ و آداب و رسوم است، چنین رویه هایی دیده می شد، کمااینکه دختری با پسری فرار می کرده و یا پدری پسرش را یا دخترش را به خاطر آنکه با کسی که وی نمی پسندیده، ازدواج کرده بوده، از ارث محروم می‌کرد. اما اینکه ریشه اصلی این رخدادها درکجاست، بر می گردد به ساختار قدرت در خانواده ها و پدرسالاری حاکم برکانون اکثر خانواده ها. در چنین خانواده‌هایی وقتی کانون خانواده برای دختر یا پسری تضعیف می‌شود و فرزندان دچار کمبود محبت می‌شوند، آن وقت است که به صورت افراطی، احساسات و مکنونات قلبی خود را با هر کسی که سهل الوصول‌تر باشد به اشتراک می‌گذارند. گرچه بحث های اقتصادی هم در چنین جامعه‌ای می‌تواند نقشی موثر در ارتباط فرزندان با جنس مخالف داشته باشد. به معنای اینکه ممکن است دختر یا پسر به خاطر رسیدن به آرزوهای مادی و کمبودهایی که در زندگی داشته به سمت جنس مخالف کشیده شود.

– یعنی شما معتقدید هنوز پدر سالاری در بخشی از خانواده های ما وجود دارد؟

بله. هنوز هم تحکم و تعصب ها در خانواده و جامعه وجود دارد و به همان نصبت انسجام کلامی ضعیف تر شده است. یعنی پدر یا فرزند از وقتی‌که وارد خانه می شوند، پای تلویزیون و موبایل هستند و کمتر با هم سر صحبت را باز می‌کنند و به ذکر مشکلاتشان می‌پردازند.

– اگر درست متوجه شده باشم، شما معتقدید که در این حادثه هم تعصب های خانوادگی در کنار نداشتن تعامل بین اعضای خانواده عامل مهمی در بروز آن بوده است. درست است؟

دقیقا. چون قطعا این دختر ایرانی و پسر افغان، چند سالی با هم دوست بوده‌اند و بعد به مراحله ازدواج رسیده‌اند. یعنی خانواده ها احتمالا کاملا در جریان بوده اند ولی نتوانسته اند با آنها به نقطه مشترکی برسند.

– با این حساب فکر نمی کنید اگر نوجوانان و جوانان ما، در مورد شیوه ارتباط با جنس مخالف و ازدواج آموزش ببینند، بهتر بتوانند اینگونه روابط  را مدیریت کنیم؟

خوشبختانه الان ۹۵ درصد بچه‌های این مرز و بوم در مدارس تحصیل می‌کنند. آموزش و پرورش می‌تواند گام مهمی در آموزش ارتباطات اجتماعی به فرزندان ما بردارد. چون به هر حال پرورش که فقط حضور یک کارشناس. اما فعلا که همه چیز تحت الشعاع مسایل اقتصادی قرار گرفته است. یعنی در جایی‌که اختلاس و تورم و فساد اقتصادی روی بورس است، مسائل اجتماعی و فرهنگی عملا نادیده گرفته می شود.

– و به همان نسبت علاقه جوانان به ازدواج هم کمتر می شود.

بله. البته این خودش یک مقوله مفصل و مجزاست. اصولا روابط جنسی یکی از مهمترین دلایل ازدواج در جامعه ما بوده است اما در جاییکه روز به روز این ارتباط ها بین جوانان لجام گسیخته تر می شود، به همان نسبت علاقه مندی به ازدواج هم کمتر می شود. بگذریم از اینکه نقش مسایل اقتصادی را نیز در این میان نباید نادیده گرفت.

– بسیاری از هموطنان در فضای مجازی مدعی بودند که دلیل مخالفت والدین دختر برای ازدواج با پسر افغان، همین افغان بودن آن است. شما هم این نظریه را قبول دارید؟

ببنید، این مساله در اصل متاثر از یک پروسه است. اگر والدین این دختر با تعامل با وی تلاش می کردند تا وی را قانع و منصرف کنند یا به نتیجه مشترکی برسند، قطعا شاهد بروز چنین حادثه ای نبودیم. نه اینکه با تشتت و سختگیری بخواهتد جلوی وی را بگیرند. درحقیقت فرق آن درست مثل بتمرگ و بنشین است. شاید این رویه قلا جواب می داد ولی مسلما در این دوره و زمانی پاسخگو نیست. مسلما خانواده ها عمدا چنین رفتاری را در پیش نمی گیرند بلکه از ناآگاهی آنهاست. واقعیت این است که فرهنگ در جامعه ما تضعیف شده است. این وظیفه نهادهای مربوطه است که به فکر احیای آن باشند.  بلکه شاید یکی از مهمترین وظایف آن، بالا بردن سطح فرهنگی جامعه باشد.

به هر حال، همه این حوادث و رخدادها حکایت از آن دارد که خشونت در بین خانواده‌های ما افزایش پیدا کرده است.  فقط رفاقت و انعطاف می تواند جوابگوی تعاملات فرزندان با والدین باشد. وقتیکه در خانواده ای کودک از همان ۳ – ۴ سالگی شاهد دعواها و مشاجرات و دعواهای بین پدر و مادر باشد، این خشونت در وجود وی نهادینه می شود و در نهایت به طرق مختلف ممکن است سر باز کند. برای همین برای کاهش چنین حوادثی باید با برنامه ای منسجم به سمت بهتر شدن روابط بین فرزندان و والدین حرکت کرد.

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.