تاریخ انتشار : پنجشنبه 20 مرداد 1401 - 16:06
کد خبر : 109848

«فرهنگ سیاسی ایرانیان»؛ لزوم حرکت به سمت مشارکتی و دموکراتیک

«فرهنگ سیاسی ایرانیان»؛ لزوم حرکت به سمت مشارکتی و دموکراتیک

آرمان شرق-گروه جامعه:فرهنگ سیاسی یکی از مفاهیم اساسی در جامعه شناسی سیاسی است؛به عبارتی نوعی دماسنج سیاسی که نشان می دهد رفتار سیاسی شهروندان چگونه خواهد بود و آنان رفتارهای سیاسی خود را چگونه تنظیم می کنند.در این مقاله، فرهنگ سیاسی ایرانیان به طور اجمالی مورد بحث و بررسی قرار می گیرد و نشان می دهد فرهنگ سیاسی ما دارای عناصر پویایی است که طی دهه های اخیر،مسیر تعالی را در پیش گرفته و تلاش می کند تا از حالت تبعی به سمت مشارکتی و دموکراتیک حرکت کند،گرچه در مسیر خود با موامعی روبروست.

آرمان شرق-گروه جامعه:فرهنگ سیاسی یکی از مفاهیم اساسی در جامعه شناسی سیاسی است؛ به عبارتی نوعی دماسنج سیاسی که نشان می دهد رفتار سیاسی شهروندان چگونه خواهد بود و آنان رفتارهای سیاسی خود را چگونه تنظیم می کنند.در این مقاله، فرهنگ سیاسی ایرانیان به طور اجمالی مورد بحث و بررسی قرار می گیرد؛ این بررسی نشان می دهد فرهنگ سیاسی ما دارای عناصر پویایی است که طی دهه های اخیر، مسیر تعالی را در پیش گرفته و تلاش می کند تا از حالت تبعی به سمت مشارکتی و دموکراتیک حرکت کند، گرچه در مسیر خود با موامعی روبروست.

«فرهنگ سیاسی ایرانیان»؛ لزوم حرکت به سمت مشارکتی و دموکراتیک

جامعه ایران در طول تاریخ معاصر خود با وجود زمینههای مساعد برای مشارکت مردم در حوزه قدرت، شاهد تقابل فرهنگ تابعیت در مقابل فرهنگ مشارکت بوده است

هوشمند سفیدی

قسمت اول

روزنامه آرمان امروز نوشت| فرهنگ سیاسی یکی از مفاهیم اساسی در جامعه شناسی سیاسی است؛ به عبارتی نوعی دماسنج سیاسی که نشان می دهد رفتار سیاسی شهروندان چگونه خواهد بود و آنان رفتارهای سیاسی خود را چگونه تنظیم می کنند.در این مقاله، فرهنگ سیاسی ایرانیان به طور اجمالی مورد بحث و بررسی قرار می گیرد؛ این بررسی نشان می دهد فرهنگ سیاسی ما دارای عناصر پویایی است که طی دهه های اخیر، مسیر تعالی را در پیش گرفته و تلاش می کند تا از حالت تبعی به سمت مشارکتی و دموکراتیک حرکت کند، گرچه در مسیر خود با موامعی روبروست.

مطالعه نظریه فرهنگ سیاسی «گابریل آلموند» و «سیدنی وربا»،  سه شاخص عمده را در فرهنگ سیاسی نشان می دهد:

۱. ایستار یا نگرش شناختی: شناخت مردم از نهادهای سیاسی، رفتارهای سیاسی، حاکمیت و مقامات و تصمیمات سیاسی کشور.

۲. ایستار یا نگرش احساسی: احساس تعلق و علاقه مردم نسبت به نهادهای سیاسی، مقامات و تصمیمات سیاسی و حاکمیت

۳. ایستار یا مهارت ارزشی (ارزشیابی): داوری و ارزیابی مردم نسبت به عملکرد نهادهای سیاسی، مقامات و تصمیمات سیاسی و حاکمیت. (قوام، ۱۳۹۶: ۱۵۸)؛ هر کدام از این شاخصها، دارای وزن و اهمیت خاص خود هستند. شاخص نخست، شناخت و آگاهی سیاسی در مرتبه اول قرار دارد؛ زیرا علاوه بر اهمیت بیبدیل خود، زمینه احساس تعلق و جهتگیری واکنش عاطفی ـ احساسی را فراهم میسازد و این دو شاخص شناختی و احساسی، افراد (یا ملت) را در مقام داوری و قضاوت، یاری میرسانند؛ پس نکته دوم، وضعیت آگاهی سیاسی در جمهوری اسلامی ایران است که در فصل دوم مورد بررسی قرار گرفت و بر این اساس میتوان منظور از فرهنگ سیاسی جمهوری اسلامی ایران را به این شرح تعریف کرد:

فرهنگ سیاسی جمهوری اسلامی ایران

«فرهنگ سیاسی جمهوری اسلامی ایران» در برگیرنده میزان آگاهی سیاسی مردم و به تبع آن میزان احساس تعلق و عدم تعلق به این نظام سیاسی و نهایتاً قضاوت و داوری آنان در خصوص نهادها و مقامات و تصمیمات سیاسی و حاکمیت سیاسی است.

منابع و ویژگی های فرهنگی ایرانیان

در تجزیه و تحلیل فرهنگ سیاسی حاکم در ایران، قبل از هر چیز باید به «منابع سازنده» آن که متنوع است، اشاره کرد. از جمله این منابع عبارت هستند از موقعیت تاریخی، جغرافیایی، اقتصادی، بافت جمعیتی، ادیان و ایدئولوژیها، قانون تربیتی خانواده، کیهانشناسی و جهانشناسی خاص جامعه ایرانی و برخی از وجوه فرهنگ عمومی ایران که، ریشه در تاریخ دارند و موجب تداوم آن در نظام سیاسی نیز شدهاند.هر یک از این منابع به نحوی بر شکلگیری و تداوم فرهنگ سیاسی محدود ـ تبعی در جامعه ایرانی تأثیر داشتهاند.

در ایران، فرهنگ و نگرش سیاسی به دلایل تاریخی، اجتماعی و روانشناختی، پاتریمونیالیستی است و در آن، مناسبات قدرت به عنوان رابطه یک سویه میان رأس و قاعده هرم قدرت برقرار بوده است. اما شکل رابطه در تاریخ معاصر ایران، متحول شده؛ این در حالی است که اساس رابطه، پایداری خود را حفظ کرده است. از سوی دیگر، جامعه ایران در طول تاریخ معاصر خود با وجود زمینههای مساعد برای مشارکت مردم در حوزه قدرت، شاهد تقابل فرهنگ تابعیت در مقابل فرهنگ مشارکت بوده است. (پایگاه خبری بصیرت، مصطفی مطهری، ۷ دی ۱۳۹۳)

حسین بشیریه در خصوص منابع فرهنگ سیاسی ایرانیان، فرهنگ ایرانی قبل از اسلام، اسلام و مدرنیسم را قابل توجه میداند که همواره با هم در تعارض بودهاند. (بشیریه، ۱۳۸۶ : ۴۰۸) یک تحقیق دیگر، ویژگیهای مهم فرهنگی ایرانیان را، شامل: دینداری و پذیرش اسلام در زندگی (قبول تردید)، گرایش کم به عقلانیت و قاعدهمندی، بیاعتمادی و بدبینی، جمعگرایی، خاصگرایی، تجددگرایی، بیتوجهی به زمان و تقدیرگرایی میداند. (موحدی، ۱۳۸۶، باشگاه اندیشه)

 اغلب نویسندگان داخلی و خارجی که به بررسی فرهنگ سیاسی ایرانیان پرداختهاند، براین باورند که استمرار عناصر منفی مثل آرمانگرایی، عدم تساهل و خشونت، گرایش به نظریه توطئه و پنهانکاری در درون فرهنگ سیاسی ایران، عوامل موثر در تداوم تاریخی سیستم بسته سیاسی بوده است. (جمشیدی راد، ۱۳۹۱: ۱۱۵ )

عباس کشاورز براین باور است که فرهنگ سیاسی جدید (مدل مسالمت، استدلال و اعتماد) نخست در جنبش مشروطه خواهی بروز یافت، اما به زودی مؤلفه های آن در نطفه خفه شد و باز فرهنگ سیاسی دیرین (مدل خشونت، زور و بی اعتمادی) غالب شد. در مرحله دوم، در جریان نهضت ملی، باز فرهنگ سیاسی دیرین توانست غالب شود و در مرحله سوم، در پی انقلاب اسلامی، فرهنگ سیاسی جدید به عنصر غالب تبدیل شد و تا به امروز، شاهد فراز و نشست های گوناگونی بوده است. (کشاورز، ۱۳۷۵: ۱۷۵)

گرهام فولر در تشریح ویژگیهای فرهنگی ایرانیان به زیرکی، پنهانکاری، چاپلوسی، فرصت طلبی، بله قربانگویی، خیانت، دروغگویی، انتقاد ناپذیری، کاریزما و منجیگری، شهادت طلبی، بیگانه ستیزی، اصلاح طلبی و آرمانطلبی اشاره میکند. (ربانی، ۱۳۶۹: ۱۲۸-۱۲۴)

«فرهنگ سیاسی مردم ایران در آینه امثال و حکم» عنوان کتابی است از علی اکبر عباسیان (۱۳۸۷)، که نویسنده با این باور کلی این کتاب را نوشته که فرهنگ سیاسی ایران که در اندیشهها، گرایشها، الفاظ و فعالیتهای امروزین بازتاب دارد، از افکار، آداب و رسوم و اعتقادات دیروزین ملت کهن سال ایران سرچشمه گرفته است. در طی قرون و اعصار، این فرهنگ در ادبیات رسمی و غیررسمی نمود پیدا کرده و در حافظه ای تاریخی ملت ماندگار است. از این رو فرهنگ عامه ایران با امثال و حکم بی شمار، از مهمترین سرچشمه های فرهنگ سیاسی به شمار میرود… در آینه امثال و حکم، میتوان زوایای آشکار و پنهان فرهنگ سیاسی ایران را به روشنی باز شناخت (عباسیان، ۱۳۸۷:۱۸)

به این منظور نویسنده، برای مؤلفه های فرهنگ سیاسی ایران، بیش از ۱۰ هزار ضربالمثل و حکمت فارسی را مورد بررسی قرار داده است. نویسنده این ده هزار امثال و حکمت فارسی را در قالب فرهنگ سیاسی تبعی و مشارکتی قرار داده است (الگوی از آلموند و وربا برای فرهنگ سیاسی) و به این نتیجه رسیده است که فرهنگ سیاسی ایران ترکیبی است از این دو نوع فرهنگ سیاسی که کفه مؤلفه های «تبعی» به کفه مؤلفههای مشارکتی برتری دارد و علت آن را استمرار دیرپای نظام استبدادی در ایران میداند (عباسیان، ۱۳۸۷:۲۴۸)

صادق حقیقت در پژوهشی تحت عنوان «آسیبهای فرهنگ سیاسی ایرانیان» ضمن اشاره به اینکه فرهنگ ایرانی، ملغمهای از چهار فرهنگ ایرانی، اسلامی، لیبرالی و سوسیالیستی است، مهمترین آسیبهای فرهنگ سیاسی ایران را، شامل منفینگری، مطلقگرایی، سیاستگریزی نخبگان، سیاستزدگی توده، آرمانگرایی، قهرمانپروری، سلبینگری، توهمتوطئه، بیگانهپرستی، بیگانههراسی، قانونگریزی و دافعه عنوان میکند. (حقیقت،۱۳۸۶ :۳۰۱-۳۰۵)

 مقصود رنجبر در پژوهشی با عنوان «فرهنگ سیاسی ایرانیان، ایستارها و رفتارها» برای فرهنگ سیاسی ایران، ویژگی های مهم را بر می شمارد: فردگرایی منفی و بی تفاوتی سیاسی، بی اعتمادی سیاسی، عدم تساهل و خصومت، گرایش به نظریه توطئه، رایج بودن فرهنگ کنایه و حاکمیت فرهنگ قبله ای. وی در این پژوهش نتیجه می گیرد که فرهنگ سیاسی ایران از «فرهنگ تبعی»، در دوره پهلوی به فرهنگ مشارکتی – تبعی متحول شده است. (فرهنگ سیاسی ایرانیان، رفتارها و دستاوردها، ۱۰ اسفند ۱۳۸۸، باشگاه اندیشه)

 وحید سینایی و زهرا مظفری پور در پژوهی با عنوان، «درآمدهای نفتی، بازتولید فرهنگ سیاسی تبعی در ایران» بر این باورند که برقراری اقتدارگرایی در کشورهای صاحب نفت، مستلزم پیشینه ای از فرهنگ سیاسی تبعی است. وجود درآمد نفت، نه عامل تعین بخش، بلکه ابزار باز تولید فرهنگ و ساختارهای سیاسی تبعی می شود.

آنان براین اساس، نتیجه می گیرند «نقش نفت» در باز تولید وجوه تبعی فرهنگ سیاسی ایران، مسلم است. (سینایی و مظفریپور، ۱۳۹۳:۱۱۶)

نوع فرهنگ سیاسی ایرانیان

برکنار از منابع و مولفهها و ویژگیهای منفی و مثبت فرهنگی ایرانیان که به اقتضای موضوعی، مورد توجه قرار می گیرد؛ لازم است به طور مختصر وضعیت فرهنگ سیاسی در ایران قبل از جمهوری اسلامی نیز مورد توجه قرار گیرد.

براساس منابع موجود، معمولاً در اکثر پژوهشها در خصوص فرهنگ سیاسی ایران، به ذکر نوع فرهنگ سیاسی حاکم بر کشور آن هم براساس طبقهبندی و نوع شناسی آلموند و وربا اشاره میشود. این صاحبنظران فرهنگ سیاسی را به سه دسته و نوع تقسیم میکنند: فرهنگ سیاسی محدود یا بسته، فرهنگ سیاسی تبعی یا انفعالی و فرهنگ سیاسی مشارکتی  تقسیم میکند. (چیلکوت، ۱۳۹۰:۳۵۵)

غفار زارعی در پژوهشی، فرهنگ سیاسی ایران را در قبل از مشروطه (۱۲۸۵)، «محدود» ارزیابی میکند. (زارعی، ۱۳۸۴:۱۲) حمید احمدی و احمد احسانی در پژوهش با عنوان «بررسی تطبیقی فرهنگ سیاسی مردم ایران در قبل و بعد از انقلاب اسلامی» بر این باورند که با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، فرهنگ سیاسی تبعی، دچار تغییر شد و به صورت فرهنگ سیاسی تبعی ـ مشارکتی درآمد و اکنون درصدد گذار از مشارکت منفعل به مشارکت فعال قرار دارد. (احمدی و احسانی، ۱۳۷۸:۱۸)

سیدشمس صادقی و لقمان قنبری نیز در تحقیقی تحت عنوان «فرهنگ سیاسی توده، دولتهای وامانده و مسئله توسعه سیاسی ایران»، یکی از برجستهترین موانع توسعه سیاسی در ایران را، سطح نازل فرهنگ سیاسی و نوع فرهنگ سیاسی دوره مشروطه را «محدود» میدانند و در توصیف فرهنگ سیاسی دوره پهلوی اول براین باورند که در این دوره، اکثریت توده مردم ایران فاقد ابعاد شناختی، احساسی و ارزشیابی نسبت به ماهیت سیاسی کشور بودند و لذا نوع فرهنگ سیاسی، «تبعی» بوده است. از نظر اینان، دوره پهلوی دوم نیز تداوم بخش دوره اول بود، اما اقتصاد نفتی و ساختار اقتدارگرایانه بوروکراسی، به تولید فرهنگ سیاسی «محدود ـ تبعی» منجر شد. (قنبری و صادقی، ۱۳۹۶: ۱۳۶)

 خلیل الله سردارنیا در پژوهشی با عنوان «تأثیر تغییرات ساختاری و جهانی شدن بر فرهنگ سیاسی ایران» که مربوط به سالهای پایانی ۱۳۸۰ است، اعتقاد دارد تحولات ساختاری با شاخصهایی نظیر: رشد جمعیت، سواد، مراکز آموزش عالی، ارتباطات، رشد نسبی اقتصادی، حمل ونقل و غیره، در دهه دوم انقلاب از یک سو و انقلاب ارتباطات و جهانی شدن سیاسی و فرهنگی از سوی دیگر، منجر به تحول فکری و آگاهی های سیاسی و اجتماعی در ایران شد. بنابراین، در این مقطع تاریخی، شاهد گذار تدریجی از فرهنگ سیاسی تبعی به فرهنگ سیاسی مشارکتی ـ دموکراتیک در ایران هستیم. (سردارنیا، ۱۳۸۰: ۱۷۰-۱۶۶) اما از سال ۱۳۷۶ دوره، ما شاهد تحولی نسبتاً عمیق و ساختاری در فرهنگ سیاسی ایران به معنی حرکت به سوی مشارکت نهادینه شده و فاصله گرفتن از الگوهای مشارکت در دهه های قبلی است و در فرهنگ سیاسی ایران، شاهد پیدایش نوعی الگوی مشارکت افقی در سیاست هستیم که جایگزین مشارکت پوپولیستی و عمومی دهه های اول و دوم انقلاب شده اند که نوع مشارکت از بالا به پایین بوده و منفعلانه نیست. (سردارنیا، ۱۳۸۰: ۱۶۶-۱۶۵)

 علی مرشدی زاد استادیار علوم سیاسی در ارزیابی فرهنگ سیاسی در جمهوری اسلامی ایران، براین باور است که در فرهنگ سیاسی ایران، فرهنگ مشارکتی وجود دارد به شکل اندک و رو به رشد وجود دارد و به سرعت با کمک رسانهها و آموزش عالی در مسیر رشد قرار گرفته است. وی نوع فرهنگ سیاسی جمهوری اسلامی ایران را تبعی و محدود – تبعی میداند و عوامل آن را جزیینگری، استانگرایی بیشتر، غلبه اولویتهای محلی و منطقهای  و جناحی در مقابل منافع ملی و کلان میداند و میگوید: «در کل من فرهنگ سیاسی ایران بینابینی ارزیابی میکنم، زیرا ما کره شمالی نیستیم؛ اما، با این حال، نوع فرهنگ سیاسی ایران و وجه غالب آن را باید محدود- تبعی دانست». (سفیدی، ۱۳۹۸:۹۹)

محمدرضا شریف در کتاب «انقلاب آرام»، تحولات جمعیتی، تغییر سطوح تحصیلی و تحول در روستاها را از عواملی می داند که به طور مستقیم و غیرمستقیم در تحول فرهنگ سیاسی ایران نقش داشته اند. به اعتقاد وی، این متیغرها، موجب رشد شهرنشینی، افزایش آگاهی های مردم و افزایش سطح تحصیلات شده است و مجموع این تحولات به تغییر در گروه های مردم از گروه های مرجع سنتی به گروه های مرجع مدرن اما ، بومی (دانشگاهیان، روشنفکران و روحانیون نواندیش) منجر شده است.

این تحول، به معنای آغاز تفوق فرهنگ سیاسی مشارکتی، بر فرهنگ سیاسی تبعی است، فرآیندی که در آینده، نتایج آن آشکار خواهد شد. (نبوی، ۹۶۴:۱۳۸۲) وی در کتاب مذکور، تحول در فرهنگ سیاسی ایران معاصر را، تبدیل فرهنگ سیاسی محدود ـ تبعی پس از انقلاب به فرهنگ سیاسی تبعی ـ مشارکتی ارزیابی می کند و بر این باور است که در آینده، فرهنگ سیاسی ایران به فرهنگ سیاسی مشارکتی تبدیل خواهد شد (نبوی، ۱۳۸۲:۹۵۸)

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.