تاریخ انتشار : جمعه 22 اسفند 1399 - 13:45
کد خبر : 64141

سیاست خارجی مبتنی بر ایدئولوژی تهران و غفلت از «شمال غرب»

سیاست خارجی مبتنی بر ایدئولوژی تهران و غفلت از «شمال غرب»

ارمان شرق- جمهوری اسلامی ایران از سال ۱۹۷۹ در سیاست خارجی خود تنها به صورت پراکنده در صدد ایجاد روابط نزدیک تر با کشورهای منطقه گسترده دریای سیاه بر آمده است. در ۳۰ سال گذشته ایران پیشرفت هایی در ایجاد روابط با کشورهای دریای سیاه داشته، اما واقعیت این است که تعهد متزلزل آن برای ایجاد روابط عمیق با همسایگان شمالی خود به استثنای روسیه به طور قابل توجهی ردپای احتمالی ایران را در منطقه دریای سیاه کاهش داده است. درگیری مداوم ایران با ایالات متحده، مشغله ایدئولوژیک آن برای پیشروی و نفوذ در کشورهای عربی، و تسلیم تدریجی اما واضح در برابر هژمونی روسیه منطقه دریای سیاه را به یک موضوع سیاسی است با اهمیت ثانویه برای تصمیم گیرندگان در ایران تبدیل کرده است.

نویسنده: الکس واتانکا
جمهوری اسلامی ایران از سال ۱۹۷۹ در سیاست خارجی خود تنها به صورت پراکنده در صدد ایجاد روابط نزدیک تر با کشورهای منطقه گسترده دریای سیاه بر آمده است. ایران ابتدا در پی فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱، طرح های بلند پروازانه برای پرورش روابط سیاسی، تجاری، انرژی و حمل و نقل پیشنهاد داد. در رابطه با ترکیه، اوکراین و کشورهای قفقاز جنوبی، تلاش های ایران برای برقراری ارتباط به طور مداوم بر انرژی، حمل و نقل، تجارت و سرمایه گذاری با مزایای متقابل متمرکز بوده است. در رابطه با کشورهای عضو اتحادیه اروپا مانند رومانی و بلغارستان، روابط عمیقا مبتنی بر روابط پیچیده ایران با کل اتحادیه اروپا شکل گرفته است. در رابطه با روسیه (که موضوع اصلی این مقاله به شمار می رود) دستور کار ایران بسیار گسترده تر بوده: روابط ایران و روسیه از سال ۱۹۹۱ از صرف خرید اسلحه به طرح برنامه های مشترک برای پروژه های زیرساختی منطقه ای گسترش یافته و در سال های اخیر ایران حتی از روسیه به عنوان «یک شریک استراتژیک» یاد کرده است.

در ۳۰ سال گذشته ایران پیشرفت هایی در ایجاد روابط با کشورهای دریای سیاه داشته، اما واقعیت این است که تعهد متزلزل آن برای ایجاد روابط عمیق با همسایگان شمالی خود به استثنای روسیه به طور قابل توجهی ردپای احتمالی ایران را در منطقه دریای سیاه کاهش داده است. درگیری مداوم ایران با ایالات متحده، مشغله ایدئولوژیک آن برای پیشروی و نفوذ در کشورهای عربی، و تسلیم تدریجی اما واضح در برابر هژمونی روسیه منطقه دریای سیاه را به یک موضوع سیاسی است با اهمیت ثانویه برای تصمیم گیرندگان در ایران تبدیل کرده است.

در آینده، روابط ایران با این قسمت از جهان می تواند به واسطه دو سناریو متفاوت شکل بگیرد. اول، در صورتی که ایران بتواند اختلافات خود را با غرب و به ویژه با دولت جو بایدن، رئیس جمهوری ایالات متحده، به شیوه ای دیپلماتیک حل کند و به جامعه بین المللی اصلی بازگردد، می توان تجدید تمرکز ایران بر دریای سیاه را پیش بینی کرد. دوم، اگر اختلافات ایران با ایالات متحده همچنان ادامه یابد، واقعیت باقی ماندن ایران زیر دین روسیه و همچنین چین همچنان ادامه خواهد داشت. تهران چاره ای جز موافقت و نظاره پیشبرد موثر منافع و پروژه های این کشورها در اطراف دریای سیاه نخواهد داشت و در نتیجه، به یک بازیگر کمکی در پیشبرد اهداف گسترده مسکو یا پکن در منطقه در حوزه هایی مانند انرژی یا زیرساخت تبدیل می شود. در حال حاضر با توجه به هیجان و تمایل ایران به ابتکار کمربند و جاده چین و کوریدور حمل و نقل بین المللی شمال-جنوب به رهبری روسیه، سناریوی دوم متحمل تر به نظر می رسد.

آیت الله علی خامنه ای، رهبر معظم انقلاب ایران و قدرتمندترین شخصیت سیاسی در این کشور، «شرق» را در اولویت قرار می دهد که شامل روسیه و چین می شود. آیت الله خامنه ای در اکتبر سال ۲۰۱۹ گفت: «امید بستن به غرب یا اروپا ما را خوار خواهد کرد چون ما از آنها انتظار لطف داریم و آنها هیچ کاری نمی کنند.» این اولویت دادن به «شرق» در برابر «غرب» نشان می دهد که تمرکز ایران بر منطقه دریای سیاه تا زمانی که مقامات این کشور به یک دستور کار متعادل تر در سیاست خارجی برسند، همچنان در اولویت دوم قرار خواهد داشت.

سیاست خارجی مبتنی بر ایدئولوژی ایران و منطقه دریای سیاه از سال ۱۹۹۱ تاکنون

جمهوری اسلامی ایران که در سال ۱۹۷۹ متولد شد، جهان عرب را به عنوان اولویت در سیاست خارجی خود در نظر گرفت. در نتیجه، ایران سایر مناطق جهان از جمله دریای سیاه را از اولویت خارج کرد. مشغله ایران با جهان عرب که در جنوب و غرب این کشور قرار دارد، درست از زمان قدرت گرفتن طرفداران آیت الله روح الله خمینی پس از سقوط سلطنت محمد پهلوی، شاه تحت حمایت و طرفدار غرب، آغاز شد. اولین تمرکز جمهوری اسلامی بر جهان عرب در جریان جنگ ۸ ساله با عراق تحت حکومت صدام حسین (۱۹۸۰-۱۹۸۸) شکل گرفت. این جهت گیری سیاسی پس از حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ در آمریکا که به ترتیب به حملات این کشور به افغانستان و عراق در ۲۰۰۱ و ۲۰۰۳ انجامید، عمیق تر شد.

رئیس جمهوری جورج دابلیو. بوش اوایل سال ۲۰۰۲ ایران را همراه با عراق و کره شمالی بخشی از «محور شرارت» توصیف کرد. برچسب گذاری کرد. ایران که مصمم بود مانع از جلوگیری از حمله آمریکایی ها به خاک خود در برنامه گسترده تر دموکراسی سازی آمریکایی برای خاورمیانه بود، ماموریت اصلی سیاست خارجی خود در دهه ۲۰۰۰ را جلوگیری از برنامه های منطقه ای آمریکا تعیین کرد. این برنامه ایران در نتیجه بهار عربی در اوایل سال ۲۰۱۱ و سقوط متعاقب شماری از رژیم های عربی سرعت گرفت. ایران در رقابت با آمریکا و دیگر بازیگران منطقه ای از جمله کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس بر سر پر کردن خلاء قدرت به وجود آمده در جاهایی مانند سوریه و یمن، تمایل و توجه چندانی به جای دادن منطقه دریای سیاه در سیاست خارجی خود نداشت.

سقوط منطقه دریای سیاه در فهرست اولویت های دیپلماتیک ایران به دلیل پیچیدگی های ژئوپلیتیکی منطقه تشدید شد. ظهور کشورهای جدید ساحلی گرجستان و اوکراین پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی بر این پیچیدگی ها افزوده بود. هر یک از این کشورها سیاست گذاری ها، درگیری ها و به ویژه روابط عمدتا مشکل دار خود با روسیه را که همچنان اولویت ژئوپلیتیک ایران در جناح شمالی به شمار می رفت، به معادله افزوده بودند. با این حال، ایران نمی توانست و نمی تواند منطقه دریای سیاه را که منطقه ترانزیتی بین ایران و بازارهای تشنه انرژی اروپا قرار دارد، کاملا نادیده بگیرد. منطقه دریای سیاه یک مسیر مهم برای رسیدن خطوط لوله احتمالی نفت و گاز ایران به بازارهای اروپا بوده و هست. منبع : دیپلماسی ایرانی

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.