تاریخ انتشار : یکشنبه 17 مرداد 1400 - 23:49
کد خبر : 75448

برای اروپا، روابط چین-ایران هم مشکل است و هم فرصت

برای اروپا، روابط چین-ایران هم مشکل است و هم فرصت

آرمان شرق-ایران در کریدور اقتصادی چین-آسیای میانه-آسیای غربی مرکزیت دارد. نهایتا اینکه ایران از مدت ها پیش در خلیج فارس هم یک وزنه در برابر ایالات متحده بوده و هم ابزاری که پکن از آن برای فشار یا دلجویی از واشنگتن استفاده کرده است. بنابراین، هدف طولانی مدت واقعی هر دو کشور این است که مشارکت استراتژیک جامع خود را موثر و پایدار نگه دارند.

در مثلث ایالات متحده-چین-ایران که پیشتر به آن اشاره شد، اتحادیه اروپا ظاهرا بیش از یک تماشاگر علاقمند نیست و این شرایط عکس مرکزیت اروپا در حل مساله هسته ای ایران و منافع اقتصادی مستقیم اتحادیه اروپاست. اتحادیه اروپا از زمان اعمال مجدد تحریم های ثانویه ایالات متحده علیه ایران در حد شعار و در بیان از خود اراده سیاسی نشان داده، اما توانایی مخالفت با سیاست های آمریکا را نداشته است. برای نمونه، عملیاتی شدن اینستکس مدت ها طول کشید و نهایتا چندان در تجارت اتحادیه اروپا و ایران موثر نبود. از این رو، توانایی اروپا در مقابله با چرخش ایران به سمت شرق به طور فزاینده تضعیف شده است.
برای اروپا، روابط چین-ایران هم مشکل است و هم فرصت

ن

دیپلماسی ایرانی: مشارکت پکن و تهران که تحت عنوان «یک رابطه کهن الگویی قدرت بزرگ-قدرت میانه» برچسب خورده، شاخصه هایی مانند عدم تقارن اساسی در توزیع توانایی های مادی، وضعیت بین المللی و جاه طلبی های دو طرف، دارد. بی شک، آغاز طرح کمربند و جاده دست کم در سطح استراتژیک تا اندازه ای عدم تقارن را کاهش داده چرا که موقعیت جغرافیایی ایران، این کشور را به یک مرکز مهم در میانه آسیای میانه، خاورمیانه و اروپا تبدیل و کانون پروژهای جاه طلبانه چین در دسترسی به غرب تبدیل کرده است. در حالی که فشار تحریم های ایالات متحده به طور فزاینده ایران را به گردش به سمت شرق وا داشته، به نظر می رسد ۴ دهه دوستی جمهوری اسلامی ایران و جمهوری خلق چین سرانجام در آستانه تغییر از یک رابطه نامتقارن به یک همگرایی متعادل تر بین دو بازیگر نیازمند یکدیگر قرار گرفته باشد.

چرخش ایران به سمت شرق و اتحادیه اروپا: یک مشکل و یک فرصت

در مثلث ایالات متحده-چین-ایران که پیشتر به آن اشاره شد، اتحادیه اروپا ظاهرا بیش از یک تماشاگر علاقمند نیست و این شرایط عکس مرکزیت اروپا در حل مساله هسته ای ایران و منافع اقتصادی مستقیم اتحادیه اروپاست. اتحادیه اروپا از زمان اعمال مجدد تحریم های ثانویه ایالات متحده علیه ایران در حد شعار و در بیان از خود اراده سیاسی نشان داده، اما توانایی مخالفت با سیاست های آمریکا را نداشته است. برای نمونه، عملیاتی شدن اینستکس مدت ها طول کشید و نهایتا چندان در تجارت اتحادیه اروپا و ایران موثر نبود. از این رو، توانایی اروپا در مقابله با چرخش ایران به سمت شرق به طور فزاینده تضعیف شده است.

با وجود این، اتحادیه اروپا می تواند به طور مستقیم با چین وارد تعامل شود و زمینه ای برای اقدامات مشترک در برابر ایران بیابد. در واقع، برجام نشان داد که اتحادیه اروپا و چین دیدگاه مشترکی درباره حل مسالمت آمیز مسائل امنیتی بین المللی و گسترش سلاح های هسته ای دارند. بروکسل می تواند از روابط خوب با پکن و تلاشی هماهنگ با مسکو، به عنوان اهرم فشار بر تهران و محافظت از برجام استفاده کند. استراتژی با این خصوصیات باید مبتی بر موضوع باشد و در چارچوب سیاست مشترک امنیتی و خارجی اروپا سازماندهی شود.

روابط فزاینده چین با ایران برای اتحادیه اروپا هم یک مشکل و هم یک فرصت است. همانطور که مذاکرات هسته ای ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۵ نشان دادند، اتحادیه اروپا می تواند یک ذینفع فعال در جامعه بین المللی باشد. این تجربه موفقیت آمیز باید اتحادیه اروپا را به تعامل مجدد با چین برای احیای اجماع جهانی که بتواند به تضمین احیای برجام حتی بدون ایالات متحده منجر شود، ترغیب کند.

نتیجه

ویژگی اساسی روابط چین و ایران عدم تقارن قدرت، وضعیت و اهداف دو کشور است. چین یک قدرت بزرگ است که در یک رقابت طولانی مدت با ایالات متحده شرکت دارد و به ایجاد منطقه نفوذ مختص خود از طریق ابتکارعمل کمربند و جاده متعهد است. ایران هم یک قدرت منطقه ای است که تحت فشار تحریم های ایالات متحده قرار دارد و به دلیل عوامل داخلی و خارجی، قادر به تکمیل مسیر ادغام مجدد در جامعه جهانی نیست.

می توان گفت که تهران بیشتر به پکن بسیار نیاز دارد. با این حال، موقعیت استراتژیک ایران میان آسیای میانه، خاورمیانه و اروپا به طور بالقوه نقش اساسی در طرح ابتکارعمل کمربند و جاده برای این کشور ایجاد می کند. بر این اساس بود که دو کشور در سال ۲۰۱۶ توافق مشارکت استراتژیک جامع امضا کردند. اما خروج آمریکا از برجام و جنگ تجاری بین واشنگتن و پکن در دوره ریاست جمهوری دونالد ترامپ، تاثیر قابل توجهی بر نحوه تکامل روابط چین و ایران داشت. افزایش تنش ها در خلیج فارس به ویژه پس از اعمال مجدد تحریم های ثانویه دولت ترامپ علیه ایران، خطر تبدیل شدن به هدف این تحریم ها و تقاطع پرونده ایران و جنگ تجاری، بر روابط چین و ایران تاثیر گذاشت. به عبارت دیگر، رقابت جهانی ایالات متحده و چین عامل اصلی موضع گیری کنونی پکن در برابر تهران بوده است.

اهمیت ایران برای چین تا پیش از رقابت تجاری با ایالات متحده، بیشتر مفهومی بوده تا مستقیم و بیشتر سیستماتیک بوده تا دوجانبه. در خلیج فارس، ایران و عربستان سعودی ستون راهبرد ویژه منطقه ای چین را تشکیل می دهند و عامل مهمی در محاسبات امنیت انرژی چین هستند. در ابتکار عمل کمربند و جاده، ایران در کریدور اقتصادی چین-آسیای میانه-آسیای غربی مرکزیت دارد. نهایتا اینکه ایران از مدت ها پیش در خلیج فارس هم یک وزنه در برابر ایالات متحده بوده و هم ابزاری که پکن از آن برای فشار یا دلجویی از واشنگتن استفاده کرده است. بنابراین، هدف طولانی مدت واقعی هر دو کشور این است که مشارکت استراتژیک جامع خود را موثر و پایدار نگه دارند.

منبع: موسسه مطالعات سیاسی بین الملل ایتالیا / تحریریه دیپلماسی ایرانی ۳۴

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.