اعظم طالقانی؛ زنی سیاستمدار، کنشگری مذهبی
آرمان شرق- صراحت نقد برخی برداشتها از آیات قرآن درباره حقوق زن و مرد را داشت و پروایی هم نداشت ولی الان فضای ایران نامتوازن شده و جامعه بهدلیل سوءاستفاده قدرت سیاسی از میراث تاریخی، هویت ایرانی، متون مذهبی و قرائتهای دینی نسبت به هر چیزی که بویی از چنین تفکراتی بدهد، واکنش پیدا کرده است اما معتقدم بعد از سلسه تحولات سیاسی و با گذشت زمان اوضاع به سمت طبیعیتر پیش میرود و زنانی چون او ظهور دوبارهای پیدا خواهند کرد.
نیره خادمی
آن روزهای دهه ۶۰ وقتی احمد زیدآبادی، برای تحصیل از کرمان به تهران آمد، نشریاتی را برای کار و نوشتن نشان کرده بود. «پیام هاجر» یکی از همین نشریات بود که پس از انقلاب زیر نظر اعظم طالقانی منتشر میشد و زیدآبادی که آن زمان دانشجوی علوم سیاسی بود و پس از جستوجو، سرانجام رشته ارتباط را پیدا کرده بود، با اعظم طالقانی آشنا شد و گاهی هم مطالب طنزی به اسم «مهراوه» و «ترشاله» برای نشریهاش مینوشت. «اعظمخانم» دختر بزرگ آیتالله طالقانی است که سابقه مبارزاتی و فعالیتش در حوزه سیاسی، زنان و تاسیس مدرسه به پیش از انقلاب برمیگردد. بعدها موسسه خیریه دایر و تشکلهایی را ایجاد کرد؛ بارها تا ساختمان وزارت کشور رفت و در انتخابات نامنویسی کرد تا تابوها را بشکند و تکلیف عنوان «رجل سیاسی» در قانون مشخص شود ولی هر بار صلاحیتش رد شد! احمد زیدآبادی حالا ۲ سال پس از درگذشت اعظم طالقانی دربارهاش میگوید: «با خاستگاهی مذهبی، ممتازترین زنی است که دهه اول انقلاب در جامعه اجتماعی- سیاسی ظهور کرد.» این روزنامهنگار برجسته معتقد است که اگر برخی مشکلات نبود، میتوانست به عنوان چهرهای بینالمللی در جهان اسلام تاثیر زیادی داشته باشد؛ «خواهان برابری حقوق زن و مرد بود که حرف بزرگی در بین معتقدان به باورهای سنتی اسلامی بود و حتی گاهی نزدیک به ارتداد تلقی میشد.»
تلقی شما به عنوان روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی از جایگاه اعظم طالقانی در تاریخ معاصر ایران چیست؟
پس از انقلاب برخلاف دوران شاه که زنان مذهبی از فعالیت اجتماعی دور بودند یا دوری میگزیدند، فعالیت برای آنان مساعد شد و زنان مدرنتر سازگار با مظاهر تمدن، محدودیتهایی پیدا کردند ولی او با خاستگاهی مذهبی، ممتازترین زنی است که دهه اول انقلاب در جامعه اجتماعی- سیاسی ظهور کرد. رویکرد او برخلاف زنان همکار در مجلس که گرایش مذهبی متعصب داشتند، فعالیت و تشویق همه زنان به فعالیت اجتماعی بود و از محدودیت علیه سایر گرایشهای فکری و سلیقهای بین زنان دلخور بود. خلاف زنانی بود که معمولا خواهان محدودیت زنان بودند. او نام خود را به عنوان زنی با اعتقادات راسخ دینی که با انحصارطلبی برخی زنان متعصب همراه نشد و سعی کرد مجموعه زنان جامعه را نمایندگی کند و به صحنه بیاورد، ثبت کرد.
همیشه از تاثیر آیتالله طالقانی بر اعظم طالقانی گفته میشود؛ ولی فارغ از زیست و حضور کنار شخصیتی چون آیتالله طالقانی، اعظم طالقانی این جایگاه خود را مدیون چیست؟
بسیاری از علما دختر داشتند ولی اسم یا فعالیتی از آنها دیده نمیشود. منتسب کردن تمام فعالیتهای فرزند به پدر درست نیست. اگر آن فرد استعداد و پشتکار لازم را نداشته باشد، به صرف مشهور یا موثر بودن پدر، نمیتواند موقعیت اجتماعی و فکری لازم را کسب کند. اعظم خانم دنبال تحقیق، مطالعه و در تمام زمینهها فعال و خستگیناپذیر بود. از نظر جسمی محدودیتهایی داشت ولی میزان فعالیتش به قدری بود که ما جوانها هم نمیتوانستیم هم پای او حرکت کنیم.
میتوانیم او را لیدر جریان خاصی بدانیم؟
لیدر یک جریان خاص اجتماعی یا سیاسی، خیر ولی بدون شک در شمار یکی از لیدرهای جریان ملی-مذهبی هست. او تنها زنی بود که در مجلس اول هم پای چهرههای ملی-مذهبی، روشنگری و سخنرانی کرد. مجله داشت و به دنبال ایجاد نهادی مدنی بود. فعالیتی چندجانبه را برای خود تعریف کرده و بهطور نسبی موفق بود. از این جهت به عنوان یکی از چهرههای شاخص این جریان مطرح شد و بسیاری زنان اصلاحطلب متاثر از او بودند و کسانی که بعدها به عنوان اصلاحطلب مطرح شدند، با او ارتباط خوبی برقرار کردند.
فعالیت مطبوعاتی اعظم طالقانی چه تاثیری بر جریان رسانهای کشور داشت؟
«پیام هاجر» در فضای بسیار محدود مطبوعاتی که بیشتر مطبوعات دولتی فعال بودند، منتشر میشد و سخنگوی کسانی بود که متفاوت از جریان حاکم صحبت میکردند. کسانی مثل دکتر جعفری، اشکوری و مهندس سحابی در آن مطلب مینوشتند و از اندیشههای شریعتی، طالقانی، مصدق یا بازرگان دفاع میکردند. نشریه در آن دوره منحصربهفرد بود ولی به دلیل محدودیت شرایط امکان توزیع گسترده نداشت ولی کسانی که خواهان خواندن مطالبی خارج از چارچوب رسمی بودند، این نشریه را که تنها نشریه موثر در خارج از فضای حکومتی بود، پیدا میکردند. «پیام هاجر» در حوزه نقد نقطه قوت بیشتری نسبت به بحثهای افشاگری داشت.
خاطرهای هم از آن زمان یادتان است؟
گاهی برای این نشریه مطلب طنز مینوشتم. آن زمان برخوردهای بسیار بدی درباره حجاب زنان صورت میگرفت؛ بنابراین مطلب تندی با امضای «ترشاله» در این باره نوشتم. گویا نیروی انتظامی به دنبال نویسنده مطلب بود و خانم طالقانی را برای معرفی «ترشاله» تحت فشار گذاشته بودند. سوار ماشین او که میشدم؛ پشت پیکانش -به واسطه امور خیری که انجام میداد- همیشه پر از مانتو یا دبههای ترشی بود، من هم او را به شوخی اذیت میکردم. در پاسخ شوخی میگفت: «بذار به نیروی انتظامی بگم که «ترشاله» کیه؟! بیان تو رو بگیرن از دستت راحت بشیم!» آن زمان درکی از اینکه اگر من را معرفی کند، چه میشود، نداشتم. بعدها که زندان رفتم، فهمیدم اگر دهه ۶۰ به زندان میافتادم، چقدر میتوانست رنجآور باشد.
خانم طالقانی با گفتار و رفتار خود چهرهای خاص از زن ایرانی و معتقد را ترسیم کرد؛ این تعریف تا چه میزان مطابق با نیازهای امروز ایران است؟
او از خاستگاه مذهبی با نگاهی روشنگرانه به متون دینی رجوع میکرد. خواهان برابری حقوق زن و مرد بود که حرف بزرگی در بین معتقدان به باورهای سنتی اسلامی بود و حتی گاهی نزدیک به ارتداد تلقی میشد. او در شکستن این نوع موانع برای ظهور و بروز زن مسلمان در جامعه ایرانی نقش پیشتازی داشت؛ چون به دلیل آقازدگی حاشیه کوچک امنیتی را هم دربارهاش رعایت میشد. صراحت نقد برخی برداشتها از آیات قرآن درباره حقوق زن و مرد را داشت و پروایی هم نداشت ولی الان فضای ایران نامتوازن شده و جامعه بهدلیل سوءاستفاده قدرت سیاسی از میراث تاریخی، هویت ایرانی، متون مذهبی و قرائتهای دینی نسبت به هر چیزی که بویی از چنین تفکراتی بدهد، واکنش پیدا کرده است اما معتقدم بعد از سلسه تحولات سیاسی و با گذشت زمان اوضاع به سمت طبیعیتر پیش میرود و زنانی چون او ظهور دوبارهای پیدا خواهند کرد.
اعظم طالقانی همتراز کدام یک از زنان مطرح جهان است؟
کسانی مانند بوتو، گاندی یا سوچی در جهان شهرت بینالمللی پیدا کردهاند ولی شهرت خانم طالقانی از مرزها بیرون نرفت و نمیتوان آنها را مقایسه کرد.
این زنان موثر در جامعه خود، بعد از مدتی در جهان شناخته شدند ولی چرا زنی جسور که به قول شما بحثهایی را طرح کرده که از نظر برخی حکم ارتداد داشته، نمیتواند آنقدری که باید، از مرزها عبور کند و جهانی شود؟
او البته با مراکز بینالمللی ارتباط و همکاری داشت ولی برخی محدودیتها مانع قرار گرفتنش در آن سطح شد. زنان دیگر معمولا در کشور خود مقام رسمی بودند یا به عنوان حزب آزاد با حاکمیت خود درگیر بودند، زندان رفته و شهرت جهانی یافته بودند ولی تعامل طالقانی با حکومت، نه در حدی بود که بخشی از آن باشد و نه در حدی از خصومت پیش میرفت که به زندان منجر شود. قبل از انقلاب هم به زندان رفت؛ زمانی که بسیاری از زنان گروههای مختلف به زندان میرفتند و انگیزهها هم مخالفت با رژیم شاه بود ولی زندان رفتن بعد از انقلاب به دلیل اعتقادات برابریخواهانه حقوق زن و مرد میتوانست باعث شهرت جهانی شود. نوع پوشش انتخابی هم برای نادیده گرفتن شدن بیاثر نبود؛ بسیاری حجاب را تحمیلی میدانستند ولی خانم طالقانی آن را اختیاری میدانست، خود آن را انتخاب کرده بود. اگرچه علاقهمند به تحمیل به کسی نبود ولی دیگران صرف اینکه حجاب داشت آن را سمبل یک نوع تحمیل میدانستند. اواخر هم که فضا برای فعالیت او بازتر شده بود، ویلچرنشینی امکان تحرک را کم میکرد. اگر این مشکلات نبود، به عنوان چهرهای بینالمللی در جهان اسلام تاثیر زیادی داشت. زنان سکولاری که از حق تساوی زن و مرد دفاع میکنند، بسیارند؛ به همین دلیل از طرف نیروهای بسته مذهبی جدی گرفته نمیشوند، حتی شاید حرفهایشان تکراری باشد ولی یک فرد برآمده از متن سنت که مخاطبش، زنان مسلمانی هستند که بسیاری از آنها به محدودیت فهمهای سنتی تن دادهاند و حتی برخی حقوق خود را به اختیار خود واگذار کردند، میتوانست طنین بسیاری ایجاد کند و جریانی از میانهروی فکر دینی را در گسترهای از جهان اسلام بارور کند.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰