تاریخ انتشار : پنجشنبه 11 اسفند 1401 - 18:08
کد خبر : 125181

کمرنگ‌ شدن ارزش‌های اخلاقی، چرا‌؟‌

کمرنگ‌ شدن ارزش‌های اخلاقی، چرا‌؟‌

آرمان شرق-گروه جامعه:واقعیت این است که سیاست در کشور ما تمام مسایل اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی را تحت تاثیر قرار داده است. به بیانی حضور نهاد دولت باعث شده است تا حوزه فرهنگ و ارزش های اخلاقی نیز به شدت متزلزل و به هم ریخته شود.
 

کمرنگ‌ شدن ارزش‌های اخلاقی، چرا‌؟‌

آرمان امروز- حمید رضا خالدی: یکی از مهمترین اهداف مدیران سازمان‌ها و در مقایس بزرگ‌تر دولت‌ها، دست‌یابی به کمال و تعالی جامعه برمبنای اخلاق و ارزش‌هاست.
در این شرایط، اصول و ارزش‌های اخلاقی از ملزومات و ضرررت‌های زیستن در جامعه بشری به‌حساب می‌آید و درواقع اخلاق مساله پیش‌پا افتاده‌ای نیست که فردی تمایل به رعایت آن داشته باشد و فردی دیگر نه.
تمام رفتارهای‌ آدمی درگیر مسائل اخلاقی است، به همین دلیل رفتارهای ناهنجار اجتماعی آثار سوء به‌همراه دارد و باعث می‌شود گاهاً خسارت‌های جبران‌ناپذیری به جامعه‌ وارد نماید. شاید مرزهای اخلاقی در فرهنگ‌های متفاوت باشد؛ اما با این حساب، اکثر موارد اخلاقی و پایه و اساس ارزش‌های اخلاقی در تمام دنیا یکسان است.
اخلاق را می‌توان در دو بعد فردی و اجتماعی (ساختاری) نگریست، و با این حال در کشور ما و به اعتقاد برخی کارشناسان، طی سال‌های اخیر فضای جامعه به سمت و سویی رفته که زمینه برای کمرنگ شدن ارزش‌های اجتماعی افزایش پیدا کرده است. به‌طور مثال، اگر شهروندان با صداقت، عدالت، احسان، تواضع و شفقت بیشتری نسبت به‌هم زندگی کنند، این نوع زندگی اخلاقی بر کاهش آسیب‌های اجتماعی کشور موثر خواهد بود.
مراوده‌های مردم، چک‌های برگشتی، آمار نزاع و انباشت پرونده‌های قضائی، افزایش میل به بزه که بیشتر بُعد اقتصادی دارد، طلاق و ده‌ها مساله دیگر زمانی‌که آمار آن به‌شکلی تساعدی افزایش پیدا کند، نشان از افول اخلاق اجتماعی دارد و به باور کارشناسان رشد این عوامل در کشور ما بیشتر ریشه‌های ساختاری دارد. تقی آزاد ارمکی، از جمله همین جامعه شناسان است.
از منظر وی ارزش های اجتماعی عبارت از منش ها و رفتارهایی را شامل می‌شود که در تعاملات اجتماعی به منصه ظهور می‌رسد و نمایی از فرهنگ و اخلاق را در جامعه به نمایش  می‌گذارد.
ویژگی خاصی که مانع از بروز اختلال در روند شاخصه های اجتماعی هر جامعه ای می شود و در عوض رشد و تعالی یک جامعه آرمانی را به ارمغان می‌آورد. اما اینکه چرا ارزش‌های اجتماعی در جامعه ما روندی نزولی به خود گرفته و چه عواملی در این زمینه دخیل است، محورهایی است که در مورد آن با این جامعه شناس برجسته به گفت‌و‌گو نشسته‌ایم.
  به اعتقاد برخی از کارشناسان طی سالهای اخیر شاهد روند نزولی ارزشهای اخلاقی در جامعه هستیم. آیا شما نیز با این موضوع موافق هستید، و اینکه از دید شما ریشه این تنزل یا دیدگاه نسبت به آن در کجاست؟
این موضوع یک امر بدیهی است، یعنی نه تنها شاهد نزول ارزش های اخلاقی هستیم، حتی کم کم داریم به سمت انحطاط برخی از ارزش‌ها حرکت می‌کنیم.اما اینکه ریشه آن از کجا نشات می‌گیرد، به اعتقاد من تنها یک پاسخ دارد؛ عملکرد برخی از مدیران و مقامات؛ جامعه ایرانی را برپایه سیاست بنا کرده‌اند. جامعه‌ای که برای مدیران ارشد آن اساسا زیست فرهنگی موضوعیتی ندارد.
   ولی برخلاف شما برخی معتقدند که اقتصاد ریشه انحطاط ارزش های اخلاقی است! اینگونه نیست؟
اقتصاد و دغدغه‌های اقتصادی و تورم از کجا نشات می‌گیرد؟ جز از عملکرد مسئولان مرتبط؟ در واقع، از آنجا ‌که سیاست در عرصه اقتصادی گره‌گشا نیست و نمی‌تواند تورم و فشارهای اقتصادی را کاهش دهد، باعث شده تا شاهد اقتصادی لجام گسیخته باشیم که فرهنگ ما را نیز تحت الشعاع قرار داده است. نتیجه آن هم به دلیل همین فشارهای اقتصادی ارزش های اخلاقی نیز به شدت تنزل پیدا می‌کند. دستاورد چنین فرهنگی نیز مواردی چون عصبانیت و افسردگی در بین خانواده‌ها، افزایش آمار خودکشی و «دیگر‌زنی» در جامعه است.
جامعه‌ای که در آن کمتر کسی لبخند می‌زند یا کمتر فرزندی به پدر و مادر سالخورده‌اش احترام می‌گذارد یا صله رحم به بهانه دغدغه‌ها و مشغله‌های اقتصادی فرزندان، روبه فراموشی است، یا حتی پدر و مادران کمتر حواس‌شان به فرزندانشان است، آیا می‌تواند جامعه‌ای اخلاق‌مدار باشد؟‌
زمانی‌که اعتقادات برخی از مسئولان به ارزش‌های اخلاقی ضعیف می‌شود، این ارزش‌ها نزد بقیه نهادهای مدیریتی و قدرت نیز کم ارزش خواهد شد و در نهایت آنان نمی‌توانند مدافع ارزش‌ها باشند. درست مثل اینکه وقتی‌که معلمی ضعیف باشد، نمی‌تواند مدافع حقوق دانش آموزان باشد یا زمانی‌که سینماگران‌، خالی از ارزش‌های اخلاقی و فکری باشند، قادر نیستند، مدافع فرهنگ باشند. در مورد موارد غیراخلاقی و ضد تربیتی جامعه نیز وضعیت به همین منوال است.
یعنی زمانی‌که مدیران ما اعتقادی به ارزش‌های اخلاقی، حفظ و صیانت آن ندارند، طبیعی است که در لایه‌های پایین‌تر جامعه نیز این ارزش ها ضیف و نحیف می‌شود و کم کم جامعه رو به انحطاط می‌رود. یعنی درست همان چیزی که در جامعه ما در حال رخ دادن است.

 پس نقش خانواده در این میان چه می شود؟ مگر نه اینکه بخشی از ارزش های اخلاقی در خانواده ها شکل می گیرد؟
این مساله به انطباق پذیری و فرهنگ پذیری خانواده ها بر می گردد. مثلا قبلا مادران در خانه می ماندند و بر روی تربیت فرزندان به دقت نظارت داشتند. پدران نیز فقط یک جا کار می کردند و زمان بیشتری را برای اینکه در کنار فرزندان و خانواده خود سپری می کردند.
در چنین شرایطی مسلم است که ارزش های اخلاقی نسبت به خانواده های کنونی که پدر و مادر هر دو شبانه روز کار می کنند و در خارج از خانه هستند و اصلا متوجه رشد فرزندانشان نمی شوند، به هیچ عنوان قابل مقایسه نیست! طبیعتا از چنین خانواده هایی نمی توان انتظار داشت تا برای حفظ ارزش های اخلاقی تلاشی کنند.
 یعنی در دوره های حاکمیت های  پیشین نیز ارزش های اخلاقی تا این حد سقوط می کرد؟
نه.
   پس اگر حاکمان و مسئولان، مسئول کم رنگ شدن ارزش های اخلاقی هستند پس چرا در دوره های قبل حاکمیتی، شاهد چنین سیر نزولی در عرصه ارزش های اخلاقی نبودیم؟    
چون دغدغه حاکمان در حکومت های پیشین، سیاست و تمامیت خواهی بود نه فرهنگ.
 یعنی دولتمردان ما از دید دغدغه های فرهنگی که داشته و دارند  باعث کم اثر شدن ارزش های اخلاقی می شوند؟
واقعیت این است که سیاست در کشور ما تمام مسایل اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی را تحت تاثیر قرار داده است. به بیانی حضور نهاد دولت باعث شده است تا حوزه فرهنگ و ارزش های اخلاقی نیز به شدت متزلزل و به هم ریخته شود.
  من درست متوجه نشدم؛ شما می گویید دولتمردان ما به خاطر دغدغه های فرهنگی اشان باعث کم رنگ شدن ارزش های اخلاقی شده اند. این در حالی است که حداقل در ظاهر فرهنگ و ارزش های دینی دو بال یک پرنده هستند و علی القاعده نباید در مقابل هم باشند!
ببنید ماجرا از جایی شروع می شود که دولتمردان ما می خواهند دیدگاه ایدئولوژیکی خود را در همه عرصه‌ها اعمال کنند. مثلا به دنبال دینی کردن علم یا سیاست هستند. برای همین هم است که اکثر وزرا و مدیران ارشد کشور بیشتر از آنکه در حوزه تخصصی خودشان کارشناس باشند، در حوزه علوم دینی تبحر دارند. در حالیکه درست است که دین می تواند نقش موثری در زندگی انسان داشته باشد اما، دیدگاه های ایئولوژیکی دینی نباید تماما در ارزش های اخلاقی اعمال شود!
    در بین صحبت هایتان اشاره ای داشتید به انحطاط جامعه از منظر ارزش های اخلاقی. واقعا به این گفته اعتقاد دارید یا…؟
صدرصد به آن ایمان دارم. در واقع، الان هم ما در همان عصر حرکت به سمت انحطاط ارزش های اخلاقی هستیم. دیگر مردم حوصله ندارند، به هم بی اعتماد هستند. آرمان خواهی و روش های انسانی کنار رفته است. در جامعه ای زندگی می کنیم کمتر مسئولی، خودش را پاسخگو می داند. مثلا این‌ همه تورم و افزایش قیمت در کشور داریم اما بعضی از مسئولان نه تنها اصلا به روی خودشان هم نمی آورند که حتی اصلا خودشان را ملزم به پاسخگویی نیز نمی دانند. اینها همه از جمله نشانه هایی است که وقتی دولتمردان به ارزش های اجتماعی بی تفاوت شوند، جامعه نیز رو به انحاط در حوزه ارزش های اجتماعی می رود.
    پس نقش «فردیت» انسان در این کمرنگ شدن ارزش های اخلاقی چه می شود؟
«فرد» هم جزیی از همان ارزش های اجتماعی است. اما انحطاط فرهنگی باعث شده تا منفعت گرایی فردی بر منفعت گرایی جمعی ارجحیت پیدا کند. به زبان ساده، ارزش های اجتماعی تحت تاثیر فردیت های شهروندی قرار گرفته است. یعنی چه مردم معمولی و چه مسئولان به دنبال تامین منافع خودشان هستند.
    فکر نمی کنید نسل کنونی نسبت به نسل های قبلی بیشتر تحت تاثیر انحطاط ارزش های اجتماعی قرار گرفته باشد؟
فرقی نمی کند. الان وضعیت به گونه ای شده که همه مردم – چه از نسل گذشته و با مرام ها باشند و چه از نسل جدید- به دنبال منفعت طلبی خودشان هستند. طبیعی است در چنین شرایطی نمی توان انتظار رشد افزایش ارزش های اجتماعی را داشت.
      واصلاح این رویه راه حلی هم  دارد؟
چرا نداشته باشد؟ ابندا باید مشکلات پیش رو در روند کاهش ارزش اجتماعی را بررسی و بعد آنها را تفکیک و دسته بندی کرد و در نهایت با استفاده از متخصصان، راهکارهایی را برای احیای دوباره ارزش های اجتماعی اجرایی کرد.
    اصلا درجهان، تاکنون چنین اصلاحاتی در حوزه ارزش های اجتماعی وجود دارد یا خیر؟
بله. فراوان است. در تمام زمینه ها مانند رکودهای اقتصادی در یونان و یا همه گیری کرونا و… کشورها با به کارگیری متخصصان خبره بر این مشکلات فایق آمده اند. شما به کشور آلمان نگاه کنید،این کشور با ترسیم خط مشی مدیریتی جدیدی که در پیش گرفت می رود تا دوباره به یکی از کشورهای قدرتمند جهان بدل شود. همین رویه در مورد مسایل و مشکلات اجتماعی و فرهنگی نیز صادق است. یعنی آنها با ترفندهای علمی به راحتی از موانع و چالش های فرهنگی و اجتماعی گذر می کنند.

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.