تاریخ انتشار : پنجشنبه 29 دی 1401 - 1:49
کد خبر : 121940

کسری «سرمایه اجتماعی» و برنامه‌های توسعه

کسری «سرمایه اجتماعی» و برنامه‌های توسعه

آرمان شرق-گروه سیاست:طرح این سئوال خالی از لطف نیست که در حال حاضر، پس انداز صندوق اجتماعی ایران چقدر است؟ آیا مطالعه دقیقی در این زمینه صورت گرفته است؟ کسری ناشی از سیاستگذاری های ناصواب در طی سالهای دور و دراز پسامشروطه تاکنون چقدر است؟ و چگونه می توان برای ترمیم و افزایش آن اقدام کرد؟

کسری «سرمایه اجتماعی» و برنامه‌های توسعه

هوشمند  سفیدی
«سرمایه اجتماعی» مفهومی اساسی و زیربنایی برای پیشبرد اهداف جامعه، سازمان، گروه یا فرد محسوب می شود و بود و نبود آن، می تواند تأثیرات وسیع و عمیقی را در کسب کامیابی یا ناکامی ایجاد کند، از این روزست که معمولاً باید پیوسته در پی سنجش و اندازه گیری آن بود و موجودی سرمایه اجتماعی را در سطحی نگهداشت که بتواند در نقش پیش برنده اهداف مورد نظر ایفای نقش کند.
امروزه، اگر جامعه ای دچار فرسایش سرمایه اجتماعی شده و کسری قابل ملاحظه ای در این زمینه داشته باشد، روند نیل به توسعه به ویژه در بعد اجتماعی با اختلال مواجه خواهد شد، لذا، با توجه به اینکه یکی از مباحث روز، بحث تدوین برنامه هفتم توسعه و نیز برنامه سالانه کشور است، توجه مسئولان به موضوع «سرمایه اجتماعی» – که طی سالهای اخیر به دلیل تضعیف اعتماد اجتماعی به فرسایش و کسری شدید مبتلا شده، – شایان توجه است؛ زیرا توسعه یافتگی در ساحت و سپهر سیاسی و جامعه ایران، یک دغدغه مهم است؛ چرا که رابطه معناداری بین آن و سرمایه اجتماعی وجود دارد. (جعفری نژاد، مسعود و همکاران، ۱۴۰۰ : ۱۸۴)و به طور کلی، صاحبنظرانی که درخصوص سرمایه اجتماعی مطالعه کرده‌اند، آن را برای توسعه اجتماعی، یک ضرورت مسلم می‌دانند و بر این باورند که برخلاف دیدگاه سنتی، سرمایه اقتصادی، انسانی و فیزیکی، نمی‌توانند سرمایه کافی برای نیل به توسعه باشند.
از طرف دیگر، تولید سرمایه اجتماعی با نشر آگاهی، اعتماد به آگاهی‌ها، اثربخشی آن و ایجاد همبستگی اجتماعی و در نهایت بروز مشارکت یا همکاری اجتماعی به نتیجه می‌رسد و انباشت و ذخیره کافی آن می‌تواند منبع ارزشمند برای اثرگذارسازی سرمایه‌‌های فیزیکی مادی و انسانی باشد.
اصطلاح “سرمایه اجتماعی” برای اولین بار در سال ۱۹۶۱ توسط «جین جاکوب» در کتاب «مرگ و زندگی شهرهای بزرگ آمریکایی» به کار رفت و پس از آن به تدریج، توجه به آن در حوزه جامعه‌شناسی شدت و گسترش بیشتری پیدا کرد؛ “جامعه‌شناسان”، سرمایه اجتماعی را محصول منابع موجود در تعاملات اجتماعی و نظام هدفمند همکاری و همیاری میان اعضای جامعه می‌دانند که به ایجاد شبکه‌های ارتباطی معقولانه، حسن اعتماد و مشارکت بین اعضای یک جامعه منجر می‌شود و هزینه‌های ارتباطات آن را کاهش می‌دهد و ناظر به ارتباطات کمی و کیفی مناسب بین اعضای یک جامعه است. این منابع شامل مجموعه معینی از ارزش‌ها و هنجارهای غیررسمی هستند که اعضای جامعه را به انجام امور معینی وامی‌دارند.
عنصر و سازه اصلی سرمایه اجتماعی، “اعتماد” بوده؛ “اعتماد” یک مفهوم چند بعدی بوده و در برگیرنده صداقت، اطمینان و صلاحیت است و زمانی، فردی، گروه یا ملتی به فرد یا گروه یا ملت دیگر اعتماد پیدا می‌کند که عمل یا گفتار او را صادقانه دانسته و نسبت به توانایی او در انجام وعده اطمینان یابد، در این صورت نسبت به او اعتماد پیدا می‌کند و اگر این اعتماد در بین گروهی ایجاد شود، در بین آنها انسجام حاصل شده و آماده همکاری یا مشارکت خواهند بود و این برای کسی یا جامعه ای که مورد اعتماد قرار گرفته، سرمایه اجتماعی ارزشمندی خواهد بود که می‌تواند اهرم توفیق نهایی تلقی شود. نکته دیگر آنکه اعتماد می‌تواند “شناختی” یا “عاطفی” باشد، اما آنچه که در سرمایه اجتماعی اهمیت بیشتری دارد، اعتماد شناختی است. اعتماد عامل کاهش تردید و زمینه ساز ایجاد روابط نزدیک است و به قول معروف «اعتماد، اعتماد می‌آفریند». عوامل موثر در ایجاد اعتماد شامل درک دو جانبه (فهم مشترک) توسعه شناخت، گسترش انتظارات و توسعه روابط هستند.
بنابراین به قول «براد. ال. راویننر» اعتماد را باید سطحی از اطمینان یک گروه به دیگران و تمایل به در میان گذاشتن حرف ها و راز خود با آنان تعریف کرد. باید توجه داشت برای تبیین اعتماد، به بحث گسترده‌ای نیاز است که در این یادداشت نمی‌گنجد. برای مثال “شفافیت” که یکی از معرف‌های اعتماد است، خود به انواع مختلف تقسیم می‌شود که شفافیت اطلاعاتی، شفافیت مشارکتی و شفافیت پاسخگویی ازجمله آنها به حساب می‌آیند. نکته مهم دیگر در این بحث، توجه به «شبکه اعتماد» است، شبکه اعتماد زمانی ایجاد می‌شود که گروهی براساس اعتماد متقابل به یکدیگر، از هنجارها و ارزش‌های یکسانی در تعاملات فیمابین خود استفاده ‌کنند. «شبکه اعتماد» می‌تواند به توسعه «شعاع اعتماد» کمک کند و هرچه شعاع اعتماد بیشتر باشد، گستره سرمایه اجتماعی بیشتر خواهد شد.
صرفنظر از این توضیحات که در راستای آشنایی نسبی با مفهوم سرمایه اجتماعی بیان شد، موضوع پیامدهای منفی فرسایش، کاهش و ایجاد کسری سرمایه اجتماعی است؛ از جمله این پیامدها، می توان انسداد کنشگری اجتماعی اشاره کرد که در این صورت تنها راه ترمیم وضعیت آن، اعاده کنشگری است که از راه هایی مانند ارائه تضمین های نهادی برای دفاع از آزادی های بنیادین و کاهش نقش نهادهای حاکمیتی در عرصه های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ممکن است. (صادقی، سلمان، ۱۴۰۰ : ۵)
همچنین عامل دیگری که اهمیت سرمایه اجتماعی را دوچندان می سازد، این است که در غیاب آن، سایر سرمایه ها، اثربخشی خود را از دست می دهند بنابراین، این گمان که با داشتن سایر منابع از جمله مالی و اقتصادی، فیزیکی، فناوری، انسانی و…، بدون سرمایه اجتماعی، می توان به پیشرفت دست یافت، سرابی بیش نیست. مضاف بر آن، عاملی که سرمایه اجتماعی را در ایران امروز،  مهمتر می سازد، این است که روند دموکراسی خواهی از چرخه فراز و فرود سرمایه اجتماعی پیروی می کند و بدون سرمایه اجتماعی، پویایی سیاسی و اجتماعی حاصل‌نمی‌شود.
در پایان این یادداشت، طرح این سئوال خالی از لطف نیست که در حال حاضر، پس انداز صندوق اجتماعی ایران چقدر است؟ آیا مطالعه دقیقی در این زمینه صورت گرفته است؟ کسری ناشی از سیاستگذاری های ناصواب در طی سالهای دور و دراز پسامشروطه تاکنون چقدر است؟ و چگونه می توان برای ترمیم و افزایش آن اقدام کرد؟
پی نوشت ها:
۱-صادقی،سلمان، “عوامل کاهش سرمایه اجتماعی در سالهای اخیر و پیامدهای آن برای اثبات سیاسی”، فصلنامه ماه نگار راهبردی دیده امنیت ملی، شماره ۱۲۶، مهر ۱۴۰۱
۲-جعفری نژاد،مسعود و همکاران، “نقش سرمایه اجتماعی در توسعه سیاسی و اجتماعی جامعه ایران بعد از انقلاب اسلامی”، فصلنامه علمی برنامه ریزی منطقه ای، اردیبهشت ۱۴۰۰، صص ۱۹۶ – ۱۸۳

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.