بعد از مسابقه یک خبرگزاری مشهور در ستایش از بلوغ و پختگی مربیگری امیر قلعه‌نویی، با آب و تاب نوشته بود او بین دو نیمه یک جمله طلایی به بازیکنانش گفته که باعث شده عملکرد تیم زیر و رو شود. حالا این جمله جادویی و منقلب‌کننده چه بوده؟ اینکه: «نیمه اول خوب بودید، بروید و نیمه دوم بهتر باشید!» حق ایران بود این بازی را ببرد و برد، اما وای اگر یکی از دو موقعیت ژاپن در ابتدای نیمه دوم گل می‌شد، فاصله افزایش می‌یافت و شکل بازی تغییر می‌کرد. در این صورت همین رسانه‌ها می‌نوشتند این چه جمله عجیب و ضعیفی بوده که قلعه‌نویی به بازیکنانش گفته؟ به جای این حرف‌ها او باید چند تحلیل و توصیه فنی با ملی‌پوشان در میان می‌گذاشت و مسائلی از همین دست.

این فقط مخصوص ایران نیست، همه جای دنیا عمده تحلیل‌ها در مورد مسابقات بر پایه نتیجه نهایی استوار می‌شود، اما ما در ایران این قابلیت اضافی را داریم که چنین تفسیرهایی را به حماسه‌سرایی‌های اغراق‌آمیز بیامیزیم و از هر نکته‌ ریزی، یک نقطه‌عطف بزرگ بیرون بکشیم؛ اینکه بردیم، چون مربی فلان حرف را زد، فلانی در استادیوم بود، فلان بازیکن قبل از بازی آن مصاحبه را انجام داده بود و روی تخته وایت‌برد رختکن فلان مطلب انگیزشی را نوشته بودند. حالا اگر تیم ببازد، همه اینها سر و ته می‌شود و آن نوشته‌های روی تخته هم تا سطح «لوس‌بازی» تنزل می‌یابد!